0

هشت درس و پیام از هشتمین امام

 
sadrian
sadrian
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 336
محل سکونت : کرمانشاه

هشت درس و پیام از هشتمین امام
شنبه 2 بهمن 1389  4:00 PM

«اصولاً رسول اكرم (صلی الله علیه واله) و ائمه علیهم‏السلام طبق روایاتی كه داریم قبل از این عالم انواری بوده‏اند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و طینت از بقیه مردم امتیاز داشته‏اند.»(1)
حضرت امام خمینی ضمن بیان مطلب فوق افزوده‏اند: «و مقاماتی دارند ـ الی ماشاء اللّه‏ ـ چنانكه در روایات معراج جبرئیل عرض می‏كند: ... هرگاه كمی نزدیكتر می‏شدم، سوخته بودم.(2) با این فرمایش كه ... ما با خدا حالاتی داریم كه نه فرشته مقرب آن را می‏تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل.(3) این جزء اصول مذهب ماست كه ائمه علیهم‏السلام چنین مقاماتی دارند. چنانكه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا علیها‏السلام هم هست.(4)»(5)
پیشوایان شیعه تمام عمر خویش را صرف بسط احكام و اخلاق و عقاید نمودند و تنها هدف و مقصدشان نشر احكام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بوده، نورشان از بسیط خاك تا آن سوی افلاك و از عالم ملك تا آن سوی ملكوت اعلی پرتوافشانی كرده و می‏كند.
در این مختصر با استفاده از رهنمودهای معصومین علیهم‏السلام و علمای بزرگوار در محضر درخشان‏ترین سیمای نورانی از تبار امام كاظم علیه‏السلام و آفتاب خطّه خراسان می‏نشینیم و از اخلاق امام هشتم، هشت درس فرا می‏گیریم.

1 ـ عبادت و نیایش
امام خمینی می‏نویسد: فرموده ائمه علیهم‏السلام كه: «عبادت ما عبادت احرار است كه فقط برای حب خداست، نه طمع به بهشت یا ترس از جهنم است» از مقامات معمولی و اول درجه ولایت است. از برای آنها در عبادات حالاتی است كه به فهم ما و شما نمی‏گنجد.(6)
و در جای دیگر می‏فرماید: شما خیال می‏كنید گریه‏های ائمه طاهرین علیهم‏السلام و ... برای تعلیم بوده و می‏خواسته‏اند به دیگران بیاموزند؟ آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی كه داشتند از خوف خدا می‏گریستند و می‏دانستند راهی كه در پیش دارند پیمودنش چه قدر مشكل و خطرناك است. از مشكلات، سختیها ناهمواریهای عبور از صراط كه یك طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می‏باشد و از میان جهنم می‏گذرد خبر داشتند. از عوالم قبر، برزخ، قیامت و عقبات هولناك آن آگاه بودند از این روی هیچگاه آرام نداشته و همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می‏بردند.(7)
شیخ صدوق (متوفا به سال 381) از ابراهیم بن عباس نقل می‏كند كه:
حضرت رضا علیه‏السلام در شب كم می‏خوابید و بیشتر بیدار می‏ماند، اكثر شبهایش را از اول شب تا صبح احیا می‏داشت (و به عبادت و نیایش می‏پرداخت).(8) و حتی اهل منزل خود را به نماز شب وادار می‏ساخت.
شیخ صدوق در جای دیگر از رجاء بن ابی‏ضحاك نقل می‏كند كه وی گفت: مأمون به من مأموریت داد تا حضرت رضا علیه‏السلام را (به اجبار) از مدینه به مرو بیاورم (تا تحت نظر باشد) و دستور داشتم از راه مخصوصی امام را بیاورم و وی را از قم عبور ندهم (چون مركز شیعیان بود و احتمال شورش می‏رفت) و شب و روز می‏بایست به نگهبانی از آن حضرت مشغول باشم. از مدینه تا مرو با حضرت بودم، به خدا سوگند كسی را مانند او در تقوا و كثرت ذكر خدا و خوف از او در تمام اوقات ندیدم. و سپس به تفصیل، كیفیت ادای نمازها و ذكرها و راز و نیازهای حضرت‏را شرح‏می‏دهد.(9)
آن حضرت درباره وحشت و هراس شیطان از نماز و نمازگزار می‏فرماید: شیطان همواره از مؤمنی كه مراقب وقت نمازهای پنجگانه‏اش باشد در هراس است و در صورتی كه وی نمازهای خود را ضایع كند بر او جرأت پیدا می‏كند و كم كم او را در گناهان بزرگ می‏اندازد.(10)
برخیز و شست و شو كن با اشك خود وضو كن تحصیل آبرو كن در پیشگاه یزدان
دور افكن این ریا را وین كبر و این هوی را یكدم بخوان خدا را چون عاشقی پریشان

2 ـ انس به قرآن و تأمل در آن
اصولاً پیوند میان قرآن و عترت پیوندی عمیق، جاودانه و پایدار است كه حدیث شریف ثقلین بدان شهادت داده است. شیخ صدوق از یكی از معاصران حضرت چنین نقل كرده است: همه كلام حضرت و جوابها و مثالهایش برگرفته از قرآن بود، هر سه روز یك بار قرآن را ختم می‏كرد و می‏فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز هم می‏توانم آن را ختم نمایم اما هرگز به آیه‏ای نمی‏رسم مگر اینكه در معنای آن و اینكه درباره چه چیزی و در چه وقتی نازل گشته، می‏اندیشم.(11)
آن حضرت در مورد پیروی از قرآن می‏فرماید: قرآن كلام و سخن خداست از آن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجویید كه گمراه می‏شوید.(12)

3 ـ اطاعت از ولی امر
اساسا تمامی ائمه اطهار علیهم‏السلام تا قبل از رسیدن به مقام امامت مطیع‏ترین فرد نسبت به ولی امر خویش بوده‏اند. امام كاظم علیه‏السلام فرموده‏اند: «علی، پسرم، بزرگترین فرزندم است و سخنانم را شنواتر و دستوراتم را مطیع‏تر است».(13)
و اینك ما كه در زمان غیبت حضرت صاحب العصر علیه‏السلام بسر می‏بریم نیز بایستی با تمام توان خویش از ولایت فقیه كه منصب نمایندگی از جانب حضرت حجت(ع) است، حمایت و پاسداری نماییم. و چه بسیار دور از حقیقت‏اند آنان كه با طرح شبهات كودكانه می‏خواهند اصل ولایت فقیه را زیر سؤال برند، در صورتی كه اطاعت از ولی فقیه در زمان غیبت، مورد تصریح حضرات معصومین علیهم‏السلام قرار گرفته است و حضرت امام خمینی نیز به تفصیل در
كتاب ولایت فقیه به شرح آن پرداخته‏اند.
در قسمتی از كتاب فوق می‏خوانیم:
الفقهاء امناء الرسل .. همانطور كه پیغمبر اكرم مأمور اجرای احكام و برقراری نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاكم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است فقهای عادل هم بایستی رئیس و حاكم باشند و اجرای احكام كنند و نظام اجتماعی اسلام را مستقر گردانند.(14)

4 ـ علم و دانش
شیخ طبرسی (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل می‏كند كه: .. امام كاظم علیه‏السلام همواره به فرزندان خویش می‏فرمود: این برادر شما، علی بن موسی، عالم آل محمد است، پس از وی در مورد ادیان خود بپرسید و آنچه به شما تعلیم می‏دهند را حفظ كنید، چرا كه از پدرم (امام صادق علیه‏السلام ) چندین بار شنیدم كه می‏فرمود: عالم آل محمد در صلب توست و ای كاش او را درك می‏كردم.(15)
یك بار خود آن حضرت فرمودند: من در روضه (مسجد النبی صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم ) می‏نشستم، در مدینه دانشمندان زیادی بودند، هرگاه یكی از آنها در پاسخ دادن به مطلبی عاجز می‏گشت، همگی به من اشاره می‏كردند و مسائلی را پیش من می‏فرستادند و من به آنها پاسخ می‏دادم.(16)
آری! از سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ.
شیخ طبرسی از هروی نقل كرده است كه: هیچ كس را دانشمندتر از علی بن موسی الرضا علیه‏السلام ندیدم و هیچ دانشمندی نیز وی را ندید مگر اینكه همانند من به فضل و دانش او شهادت داد.(17)
شیخ صدوق می‏نویسد: مأمون افرادی را از فرقه‏ها و گروههای مختلف و گمراه دعوت می‏كرد و قصد آن داشت تا بر امام در بحث و مناظره پیروز شوند و این به جهت حقد و حسدی بود كه نسبت به آن حضرت در دل داشت، اما امام با كسی به بحث ننشست جز آنكه در پایان به فضیلت آن حضرت اعتراف كرد و در برابر استدلال امام سر فرود آورد.(18)
آری «چراغی را كه ایزد برفروزد» هیچكس را توان خاموشی آن نخواهد بود.
خود حضرت امام رضا علیه‏السلام می‏فرماید: ... آنگاه كه من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبری خودشان و بر هربذان با زبان فارسی‏شان و بر رومیان با زبان
خودشان و بر اصحاب مقالات با لغت خودشان استدلال كنم. و آنگاه كه هر دسته‏ای را محكوم كردم و دلیلشان را باطل ساختم و دست از عقیده و گفتار خود كشیدند و به گفتار من گراییدند مأمون در می‏یابد مسندی كه بر آن تكیه كرده است حق او نیست و در این هنگام پشیمان می‏گردد. سپس فرمود: « و لا حول ولا قوة الا باللّه‏ العلی العظیم».(19)

5 ـ امر به معروف و نهی از منكر
طبق تصریح آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‏السلام امر به معروف و نهی از منكر از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و اصولاً سایر واجبات به واسطه آن دو برپا می‏گردند.
امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرموده است: امر به معروف و نهی از منكر را ترك مكنید كه در غیر این صورت ستمگران بر شما مسلط می‏گردند و آنگاه هر قدر هم كه دعا كنید اجابت نمی‏شود.(20)
در جای دیگر نیز فرموده‏اند: قوام دین در سه چیز خلاصه می‏شود: امر به معروف، نهی از منكر و اقامه حدود.(21)
با توجه به فرمایش حضرت رسول اكرم صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم كه بالاترین جهاد سخن عدلی است كه نزد فرمانروای ظالمی ایراد گردد حضرت رضا علیه‏السلام در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوه‏های گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاستهای باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت را بنمایاند. نقش امر به معروف و نهی از منكر به حدّی در زندگی آن حضرت بارز بود كه یكی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیه‏السلام محسوب می‏گردد. مرحوم شیخ صدوق در كتاب عیون اخبار الرضا علیه‏السلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل كرده است كه مؤید ادعای مزبور می‏باشد.(22)
و جالب اینجاست كه در ضمن خبر اول حضرت به پرونده ثروتهای بادآورده مأمون و غیرقانونی بودن آنها نیز اشارت كرده است.
مرحوم شیخ كلینی (متوفا به سال 329) درباره عذاب تاركان امر به معروف و نهی از منكر حدیثی از امام رضا علیه‏السلام نقل كرده كه آن حضرت از قول رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرموده: زمانی كه امت من نسبت به امر به معروف و نهی از منكر سهل انگاری كنند و مسؤولیت را به گردن یكدیگر اندازند (و هر كس منتظر این باشد كه دیگری آن را انجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این كار آنها به منزله اعلان جنگ با خداست.(23)
یكی از كنیزان مأمون چنین گفته است: «هنگامی كه در منزل مأمون بودیم در بهشتی از خوردنی‏های و نوشیدنی‏ها و بوی خوش و پول فراوان بسر می‏بردیم اما همین كه مأمون مرا به امام رضا علیه‏السلام بخشید دیگر از آن همه ناز و نعمت خبری نبود، زنی كه سرپرست ما بود، شب ما را بیدار می‏كرد و به نماز وادار می‏ساخت كه بر ما سخت و گران می‏آمد و آرزو می‏كردم از آنجا رهایی یابم ..»(24)
كه البته به زودی توسط حضرت به دیگری بخشیده شد زیرا لیاقت خدمت در منزل امام را نداشت.
همانطور كه ملاحظه می‏شود، امام نسبت به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت داشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند كه آنها را در آن موقع بیدار نمایند.
در اینجا یادآوری این نكته بجاست كه میان «تحمیل عقیده» و «تحمیل عمل در برخی امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن كریم می‏خوانیم: « لا اكراه فی الدّین»(25) [در دین تحمیل عقیده راه ندارد.] در صورتی كه تحمیل عمل در برخی از موارد كه مصلحت بالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلكه ضروری می‏باشد. به عنوان مثال وقتی معلمی دلسوز، دانش‏آموز خود را به انجام پاره‏ای از تكالیف وادار می‏سازد، هیچگاه نمی‏خواهد تحمیل عقیده نماید بلكه به خاطر در نظر گرفتن صلاح و مصلحت دانش‏آموزش به وی نوعی عمل را اجبار می‏كند و چه بسا همان دانش‏آموز پس از رسیدن به مدارج عالی علمی از كار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.
تذكرات دلسوزانه خمینی كبیر را مروری دوباره كنیم: باید همه بدانیم كه آزادی به شكل غربی آن كه موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‏شود از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‏ها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‏های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و كشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است بطور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسؤول می‏باشند و مردم و جوانان حزب‏اللّهی اگر برخورد به یكی از امور مذكور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهی نمودند خودشان مكلف به جلوگیری هستند خداوند تعالی مددكار همه باشد.(26)

6 ـ هشیاری سیاسی و سازش ناپذیری
ائمه علیهم‏السلام نه فقط خود با دستگاههای ظالم و دولتهای جائر و دربارهای فاسد مبارزه كرده‏اند بلكه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏اند، بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرك و دیگر كتب هست كه «از سلاطین و دستگاه ظلمه كناره‏گیری كنید و به دهان مداح آنها خاك بریزید، هر كس یك مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد چنین و چنان می‏شود ..» خلاصه دستور داده‏اند كه با آنها به هیچ وجه همكاری نشود و قطع رابطه بشود.(27)
امام خمینی در جای دیگر اینطور می‏فرمایند: ائمه ما علیهم‏السلام همه شان كشته شدند برای اینكه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند اگر چنانچه امامهای ما تو خانه‏هایشان می‏نشستند .. محترم بودند، روی سرشان می‏گذاشتند ائمه ما را، لكن می‏دیدند هر یك از اینها حالا كه نمی‏تواند لشکركشی كند از باب اینكه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینی اینها را از بین می‏برد، اینها را می‏گرفتند حبس می‏كردند ..(28)
مرحوم شیخ كلینی از قول یكی از یاران امام رضا علیه‏السلام می‏نویسد:
پس از آنكه حضرت رضا علیه‏السلام به امامت رسید سخنانی ایراد فرمود كه بر جان وی ترسیدیم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبی آشكار كردی كه بیم داریم این طاغوت (هارون) بر علیه شما اقدامی كند، و حضرت در جواب فرمود: هر كاری می‏تواند انجام دهد ..(29)
یكی دیگر از یاران حضرت می‏گوید: به امام عرض كردم: شما خود را به این امر (یعنی امامت) شهره ساخته و جای پدر نشسته‏اید، در حالی كه از شمشیر هارون خون می‏چكد (و دوران اختناق عجیبی حكمفرماست، شما با چه جرأتی چنین می‏كنید؟!) كه آن حضرت با پاسخ خود به وی فهماند كه این مسائل و مأموریتهای ائمه علیهم‏السلام قبلاً از جانب الهی تعیین شده و هارون قدرت مقابله با حضرت را ندارد.(30)
امام هشتم با هشیاری سیاسی خویش توانست پس از مرگ هارون (كه در سال دهم از امامت حضرت اتفاق افتاد) در دوران نزاع و كشمكش‏های میان دو برادر (یعنی امین و مأمون) به ارشاد و تعلیم و تربیت شیعه ادامه دهد. و بالاخره پس از به قدرت رسیدن مأمون ، با حركتها و موضعگیریهای دقیق و حكیمانه نقش عظیم خویش را به خوبی ایفا نمود.
همانطور كه معروف است مأمون در میان خلفای بنی‏عباس از همه داناتر و زیرك‏تر بود، از علوم مختلف آگاهی
داشت و تمام اینها را وسیله‏ای برای پیشبرد قدرت شیطانی خویش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فریبی وی بود. وی با طرح یك نقشه حساب شده، ولایت عهدی حضرت را پیشنهاد كرد كه اهداف مختلفی را دنبال می‏نمود از جمله: در هم شكستن قداست و مظلومیت امامان شیعه و پیروانشان، مشروعیت بخشیدن به حكومت خویش و خلفای جور قبلی و كسب وجهه و حیثیت برای خویش، تخطئه شیعیان مبنی بر عدم اعتنا به دنیا و ریاست، كنترل مركز و كانون مبارزات، دور كردن امام از مردم و تبدیل امام به یك عنصر درباری و توجیه‏گر دستگاه.
مقام معظم رهبری حضرت آیة‏اللّه‏ خامنه‏ای (مدظله العالی) ضمن برشمردن و توضیح اهداف فوق فرموده‏اند:
در این حادثه، امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه‏السلام در برابر یك تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یك نبرد پنهان سیاسی كه پیروزی یا ناكامی آن می‏توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد رقیب كه ابتكار عمل را بدست داشت و با همه امكانات به میدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی‏سابقه قدم در میدانی نهاد كه اگر پیروز می‏شد و اگر می‏توانست آنچنانكه برنامه‏ریزی كرده بود كار را به انجام برساند یقینا به هدفی دست می‏یافت كه از سال چهل هجری
یعنی از شهادت علی بن ابیطالب علیه‏السلام هیچیك از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند یعنی می‏توانست درخت تشیع را ریشه‏كن كند و جریان معارضی را كه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود بكلی نابود سازد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی كه خود به وجود آورده بود بطور كامل شكست داد و نه فقط تشیع ضعیف یا ریشه‏كن نشد بلكه حتی سال دویست و یك هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت یكی از پر بركت ‏ترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه‏ای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به بركت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حكیمانه‏ای بود كه آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.(31)
آری نمونه‏های هشیاری و تیزبینی آن حضرت در قضایای متعددی جلوه‏گر است مانند ماجرای نماز عید كه هر چند با پیشنهاد مأمون بود اما حركت و شیوه حضرت به گونه‏ای بود كه مأمون دستور جلوگیری از اقامه نماز را صادر كرد و به قول رهبر عزیزمان «مأمون را در میدان نبردی كه خود به وجود آورده بود بطور كامل شكست داد.»

7 ـ تواضع و فروتنی
مرحوم شیخ صدوق به نقل از یكی از معاصران حضرت رضا علیه‏السلام می‏نویسد:
چون سفره انداخته می‏شد، غلامانش حتی دربان و نگهبان نیز با او سر یك سفره می‏نشستند.(32)
مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال 588) نیز می‏نویسد:
روزی امام وارد حمام شد، مردی (كه حضرت را نمی‏شناخت) از وی درخواست كرد تا او را كیسه كشد، امام نیز پذیرفت و مشغول شد. حاضران به آن مرد، حضرت را معرفی كردند و او با كمال شرمندگی و سرافكندگی از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا علیه‏السلام او را آرام نمود و به كار خود همچنان ادامه داد.(33)
مرحوم كلینی طبق حدیثی فرموده: شبی امام مهمان داشت ، در میان صحبت، چراغ دچار نقص گشت، مهمان خواست آن را اصلاح نماید ولی حضرت اجازه نداد و خود به اصلاح آن پرداخت.(34)
مرحوم علامه مجلسی (متوفا به سال 1111) چنین نقل كرده است: مردی از اهالی بلخ گوید: در سفر خراسان با حضرت همراه بودم، به دستور وی سفره انداخته شد و خدمتكاران و غلامان، چه سیاهان و چه غیر ایشان، همگی را بر سر یك سفره نشاند، به امام عرض كردم: فدایت شوم خوب بود برای اینها سفره جداگانه‏ای می‏انداختید. حضرت فرمود: ساكت باش. پروردگار همه یكی است ، پدر و مادر همه یكی است و پاداش و جزا (فقط) به عمل بستگی دارد (نه بر حَسَب و نَسَب و جاه و مقام).(35)

8 ـ احترام و محبت به دیگران
مرحوم اِربلی (از دانشمندان قرن هفتم) در خبری كه نقل نموده است از قول یكی از معاصران امام رضا علیه‏السلام
می‏نویسد: هرگز ندیدم كه امام در سخن خویش نسبت به كسی بی‏احترامی كند و هرگز ندیدم كه كلام دیگری ر اقطع كند ، و می‏گذاشت تا سخنانش به پایان رسد .. هیچگاه در برابر كسی كه مقابلش نشسته بود پاهایش را دراز نمی‏كرد و تكیه نمی‏زد. هرگز ندیدم به هیچیك از خدمتكاران و غلامانش ناسزا گوید ..(36)
آن حضرت فرموده است: محبت به دیگران نیمی از عقلانیت و خرد ورزی است.(37)
و از آنجا كه درصد قابل توجهی از كینه‏ها و دلخوری‏ها به سبب سخنان بی‏مورد و بعضا نیش‏داری است كه نسبت به یكدیگر اظهار می‏گردد و شاید در اكثر موارد نیز بی‏قصد و غرض باشد آن حضرت فرموده‏اند: سكوت موجب جلب محبت می‏گردد.(38)

پوزش
در پایان، از محضر نورانی امام رئوف و مهربان حضرت رضا علیه‏السلام پوزش می‏طلبیم؛ چرا كه بیان یك ویژگی از ویژگیهای خدایی ایشان از عهده كسی ساخته نیست.
كتاب فضل ترا آب بحر كافی نیست كه تر كنم سرانگشت و صفحه بشمارم

پاورقیها:

(1) بحارالانوار 5 : 261.
(2) همان 18: 382.
(3) بصائر الدرجات: 23.
(4) بحارالانوار 43: 12 به بعد.
(5) ولایت فقیه: 67، قطع جیبی
(6) شرح چهل حدیث: 57.
(7) جهاد اكبر: 287، قطع جیبی.
(8) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 2: 184، بحارالانوار 49: 90.
(9) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 2: 180.
(10) همان 2: 28.
(11) امالی صدوق: 525، عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 2: 180، اعلام الوری 2: 63، بحارالانوار 49: 90.
(12) مسند الرضا علیه‏السلام 1: 294 به بعد.
(13) بحارالانوار 49: 19.
(14) ولایت فقیه: 92.
(15) اعلام الوری 2: 64، كشف الغُمّه 2: 317، حلیة الابرار 2: 302، اثبات الهداة 6: 28، احقاق الحق 12: 354، بحارالانوار 49: 100.
(16) همان.
(17) همان.
(18) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 1: 179، بحارالانوار 49، 179.
(19) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 1: 154، بحارالانوار 49، 174.
(20) نهج البلاغة نامه 47.
(21) غررالحكم 4: 518.
(22) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 2: 237.
(23) كافی 5: 59.
(24) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 2: 179.
(25) بقره/256.
(26) وصیتنامه الهی ـ سیاسی، صحیفه نور 21: 195.
(27) ولایت فقیه: 207.
(28) صحیفه نور 2: 166.
(29) كافی 1: 487.
(30) همان 8: 257.
(31) پیام مقام معظم رهبری (در زمان ریاست جمهوری) به نخستین كنگره جهان حضرت رضا علیه‏السلام : 10.
(32) عیون اخبار الرضا علیه‏السلام 2: 180، اعلام الوری 2: 63، كشف الغمه 2: 316، بحارالانوار 49: 90.
(33) مناقب 4: 362، بحارالانوار 49: 99.
(34) كافی 6: 283.
(35) بحارالانوار 49: 101.
(36) كشف الغمه 2: 316، بحارالانوار 49: 90.
(37) تُحَف العقول: 326.
(38) همان.

پایگاه سراج
 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها