0

در مقاله ی گذشته با عنوان «خود نمایی چرا و چگونه؟ » 6 مورد از علل بدحجابی را كه شامل " كسب موقعیت،

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

حجاب، ارزش يا روش؟
جمعه 1 بهمن 1389  3:18 PM

حجاب، ارزش يا روش؟
كساني كوشيده‏اند از طريق فاصله انداختن ميان ارزشها با روش تحقّق عيني آنها، ميان حجاب با عفاف، تفكيك نموده و حجاب را غير ضروري مي‏خوانند و حفظ عفّت را بدون حجاب نيز ممكن مي‏دانند. اينك ما اين تلاش را ارزيابي مي‏كنيم:

تحليل واژه:

1ـ معناي لغوي: عفاف با فتح حرف اوّل، از ريشه "عفّت" است و راغب اصفهاني در مفردات(1) خود، عفّت را معني مي‏كند:

«العفّة حصول حالةٍ للنّفس تمتنع بها عن غلبة الشّهوة».

(عفّت، پديد آمدن حالتي براي نفس است كه به وسيله آن از فزون خواهي شهوت جلوگيري شود).

طريحي نيز در مجمع البحرين(2) مي‏آورد:

«عَفَّ عن الشيِ‏ِء اي امتنع عنه فهو عفيفٌ».

(عفاف از چيزي ورزيد يعني از آن امتناع ورزيد پس او عفيف است).

و ابن منظور در لسان‏العرب(3) مي‏نويسد:

«اللفّة: الكّف عمّا لا يحلّ و لايجمل».

(عفّت: خويشتن داري از آنچه حلال و زيبا نيست).

شرتوني لبناني نيز در اقرب الموارد(4) مي‏نويسد:

«عَفِّ الرجل: كَفَّ عمّا لا يحلّ و لا يجمل قولاً او فعلأ وامتنع». (عفاف ورزيد يعني در گفتار و كردار از آنچه حلال نيست دوري جست و خويشتن‏داري نمود).

پايه عفاف، خويشتن‏داري است و ردّپايي از جنسيّت يا اختصاص به جنس خاص (زن) در معني لغوي عفاف، وجود ندارد.

2ـ معناي عرفي: در ادب پارسي، "عفاف" از نظر معنا و گويش، تفاوت يافته است.

در لغت‏نامه دهخدا(5) چنين آمده است:

«عفاف: پارسايي و پرهيزگاري، نهفتگي، پاكدامني، خويشتن داري».

دكتر معين در فرهنگ فارسي معين(6) آورده است:

«عفاف: پارسايي، پرهيزگاري، پاكدامني، در تداول غالباً به كسر اول تلفظ مي‏كنند.»

بنابراين در گويش فارسي، عفاف به كسر اول و به معني "پاكدامني" به كار مي‏رود.

3ـ معناي اصلاحي: در تفكّر اسلامي، عفاف، واژه‏اي با بار معنايي خاصّ برگرفته از آيات و روايات، و گونه‏اي منش است همراه با كُنِش رفتاري و گفتاري.
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها