پاسخ به:شل سیلور استاین
یک شنبه 20 بهمن 1387 4:21 PM
روزی خدا با لبخند
به من گفت
ببینم دلت می خواد
برای مدتی دنیا رو تو بگردونی
گفتم بله به
امتحانش می ارزه
بعد پرسیدم
محل كارم كجاست
چقدر حقوق می گیرم
كی برای ناهار می
ریم
بعد از ظهر كی
مرخص می شم
خدا گفت اون
گردونه رو بده به من
اینطوری حتما كار دنیا رو به هم می ریزی.
********************
اگر فقط يك شيريني
ديگه بخورم مي ميرم
اگر نتونم يك
شيريني ديگه بخورم هم مي ميرم
با اين حساب
معلومه كه در هر حال مي ميرم
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت، چه بیخیال نشستیم؛ نه کوششی نه وفایی!
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بيايي!