داستان " دا " خاطرات سیده زهرا حسینی
دانلود کتاب داستان " دا "
خاطرات سیده زهرا حسینی
به اهتمام سیده اعظم حسینی
کتاب داستان " دا " خاطراتی از دوران جنگ تحمیلی می باشد که داستان یک خانواده کرد است که پس از اخراج از عراق در خرمشهر ساکن شدند و با وقوع جنگ ماجراهایی برای اعضاء خانواده و به ویژه دختر 17 ساله انها روی می دهد که نکات جالب و اموزنده ای را بهمراه دارد و تا کنون فروش بسیار بسیار بالایی داشته است
صفحه : 371
حجم : 8.2 mb
حدودا چهارده سالم بود که کتاب زنان قهرمان را خواندم . گذشته از زنان صدر اسلام ، شخصیت جمیله بوپاشا دختر مسلمان و انقلابی الجزایری برایم بسیار جالب بود ؛ در حالی که سخت بود پذیرش این واقعیت که دختری جوان با تمام وجود با اشغالگران کشورش وارد مبارزه ای نابرابر شود . او برای برای حفظ شرافت و آزادگی مردمش تمام شکنجه های وحشیانه فرانسوی های متجاوز را به جان می خرد . اما زیر بار ذلت اشغالگران نمی رود .
در امبولانس را باز کردند . دو تا مجروح داخلش بودند . با کنجکاوی نگاه شان کردم . یکی از ان ها خیلی ناجور سوخته بود . یک تکه سیاه شده بود . ادم نمی توانست تشخیص بدهد این سیاهی تنش است با پوست بدنش ذغال شده . سالم ترین قسمت بدنش صورتش بود که پوست ان هم کنده شده بود . از زخم های صورت و دستانش خون می امد . وقتی او را روی برانکادر گذاشتند ف هیچ ناله ای نکرد . رویش ملحفه کشیدند و او را سریع بردند
مجروح دوم به نظر وضعیت بهتری داشت و دست ، پا و پشتش سوخته بود و پوست هایش اویزان شده بودند . موهای سوخته سر و التهاب پوست صورتیش چهره وحشتناکی برایش درست کرده بود. با همه این ها حالش خیلی بد نبود . او را به خاطر سوختگی کمرش روی برانکادر نشاندند و بردند