دولت کریمه و مدنیت اسلامی
جمعه 18 فروردین 1402 6:48 AM
نویسنده:عباس پسندیده
ناشر: عباس پسندیده
اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و أهله و تذل بها النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الآخره.هر از چند گاهی که متفکرین غربی به زعم خود به طرحی جدید و نظریه ای نو دست می یابند، موجی مخرب و طوفانی کور برپا می کنند و همه گنجینه ها و ذخائر فرهنگی و اعتقادی ملتها را با تهدیدی جدی روبرو می سازند. یکی از این موجهای تهدید کننده، نظریه جامعه مدنی است که چندی است در کشور ما مطرح شده و هر چند مراد ما از جامعه مدنی ریشه در «مدینه النبی صلی الله علیه و آله و سلم» دارد اما اشتراک لفظی مراد ما و مراد غربیان زمینه را برای تک تازیهای روشنفکران واپس گرا و هجوم به ارزشها و زیر سوال بردن مدنیت اسلامی بیش از پیش مساعد کرده است و باید مواظب بود که این اشتراک لفظی همان سرنوشتی را که برای مشروعیت رقم زد، برای انقلاب اسلامی رقم نزند. [1] به همین دلیل تبیین دقیق مدنیت اسلامی و [ صفحه 308] هوشیاری در برابر بازی با کلمات روشنفکران مرتجع و واپس گرا، وظیفه ای است که طبق فرموده مقام معظم رهبری، بر دوش خواص قرار دارد.متأسفانه در دیدگاه مدنیت غربی، برداشتهای نادرستی از طرح اسلام مشاهده می شود که به گمان آنان با اصول مدنیت جامعه در تضاد است و ما به مواردی از آن اشاره خواهیم کرد:1- جامعه اسلامی جامعه ای است هرمی که یک نفر در رأس هرم و میلیونها نفر در قاعده هرم قرار دارند.2-
میان رأس هرم و قاعده ی هرم واسطه های نزول مواهب یا قهر حکومت!! وجود دارند که در برابر رأس هرم جبون!، خاضع و مطیع و در برابر قاعده هرم خشن!، سخت گیر! و پر از جلال و جبروت! ظاهر می شدند.3- توده ی مردم در هرم نابرابر حکومت دینی، موجوداتی حقیر و بی معنی!! هستند که فقط باید گوشی برای شنیدن فرامین رأس هرم و زبانی برای بله قربان گفتن و اعضایی برای اطاعت کردن بی چون و چرا داشته باشند، نه حق اعتراض دارند و نه اجازه ی تخلف و در یک کلمه همانند نظامهای سلطنتی اسیر چنگال قهرآمیز رأس هرم و فرستادگان اویند و بس...4- در جامعه های هرمی مردم نه در «قانون گزاری» دخالت دارند و نه در «انتخاب کارگزاران» و نه در «شیوه ی اجرا». باید به هرآنچه نیروهای فرازمینی برایشان تصویب کرده اند گردن نهد و هر رئیس و مدیر و رهبری را که برای او تراشیدند بپذیرند و هر گونه که او عمل کرد، دم بر نیاورند.5- همچنین معتقدند جامعه رشد یافته ای که به مدنیت واقعی رسیده باشد [ صفحه 309] برای اصلاح امور خود هرگز در «انتظار ظهور ابر انسانها»یی که در آینده ظهور خواهند کرد!!! و یا گنجهایی که باید از دل زمین یا کوره های تاریخ بیرون کشید!!! نخواهد نشست بلکه با چینش دوباره ی همین انسانها و همین گروههایی که وجود دارند می توان هدف فوق را محقق کرد. [2] .این چهره ای است که از حکومت دینی و از جمله از حکومت حضرت بقیه الله الاعظم (عج) در ذهن و اندیشه ی این قبیل افراد نقش بسته است. برای روشن شدن مدنیت اسلامی در دولت کریمه حضرت بقیه الله الاعظم
(ارواحنا فداه) و زدودن شبهات ظاهر فریبی که پیروان مدنیت غربی به حکومت دینی و اسلامی وارد می سازند، باید سوالاتی پیرامون «فلسفه ی ثبات قانون و مجری قانون در اسلام»، «جایگاه مردم در حکومت دینی»، «چگونگی برخورد با خواسته های مردم» «رابطه ی حکومت و مردم» و... پاسخ داد. سعی این نوشتار بر آن است تا لابلای مطالب آینده به این پرسشها پاسخ بگوید و روشن سازد که هیچیک از اموری که بر شمرده اند با مبانی مدنیت منافات ندارد. این هدف را در دو فصل پی می گیریم.در فصل اول چند مطلب مورد توجه قرار گرفته است:1- بررسی مقایسه ای بین «جامعه دیکتاتوری» و «جامعه مدنی».2- پیشینه تاریخی جامعه مدنی.3- اشاره به دو قرائت از جامعه مدنی که مبتنی است بر «مهار قانونی» و «مهار مردمی».4- بررسی نظریه «مهار مردمی».و در فصل دوم به بحث پیرامون حکومت دینی و جایگاه مردم در حکومت دینی پرداخته شده است که شامل بحثهایی در زمینه «فلسفه ثبات قانون»، «فلسفه ثبات مجری قانون» و «نقش مردم در حکومت دینی» می باشد. [ صفحه 310] پیش از آغاز سخن چند نکته ضروری است:1- این بررسی یک بررسی همه جانبه نبوده و تنها به پاره ای موارد پرداخته است.2- شیوه تحقیق در این مقاله بر پایه آیات، روایات، تجربه های عینی و تاریخی حکومت امام علی علیه السلام و روایاتی است که پیرامون وضعیت جامعه در حکومت حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد.3- ما در پی آن نیستیم که در این موج مدنیت خواهی برای آنکه از قافله عشق عقب نیفتیم، به صورتی منفعلانه و عجولانه خود را در ردیف «مدنیتی ها» جا زنیم بلکه این اسلام است که با صدایی رسا دگراندیشان
و روشنفکران واپس گرا را به «تحدی» فرا خوانده و می گوید:(فأتوا بسوره مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله). [3] .و جواب همان است که:(لئن اجتمعت الانس و الجن علی أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله). [4] .
در این بحث به مقایسه ای کلی میان «جوامع دیکتاتوری» و «جامعه مدنی» خواهیم پرداخت.