0

صفات و ملکات اخلاقی در قرآن

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

صفات و ملکات اخلاقی در قرآن
دوشنبه 28 آذر 1401  6:48 AM

صفات و ملکات اخلاقی در قرآن

برای مطالعه صفات خوب و بد در قرآن کریم باید داستان انبیا را مطالعه نمود. برای مطالعه هرفضیلت بایستی ضد آن یعنی رذیلت مربوط را نیز توامان نگریست تا بهتر بتوانیم با محاسن و مفاسد آن‌ها آشنا شویم. در قرآن کریم از ۲۹ صفت خوب و بد یاد نموده‌است.[۳]

۱-تکبر و تواضع

تکبر یا استکبار یعنی انسان خود را برتر از دیگری بداند و عکس آن تذلل و خواریست یعنی تن به هرکاری داده و شخصیت خود را ضایع کند و هر دو این‌ها مذموم است حد وسط ان دو تواضع و فروتنی است.[۴][۵]

۲-طمع و قناعت

حرص از شدت تمایل به چیزی است که موجب دلباختگی به مواهب مادی می‌شود. در مقابل تنبلی به معنای کناره‌گیری ازدنیا و توسل به تکدی و گدائیست. حد وسط ان دو قناعت است یعنی تمایل طبیعی و متوازن به دنیا.[۶]

۳-حب الدنیا- اعتزال- دنیادوستی

حب دنیا که ریشه درحرص دارد همان دنیاپرستی است و مذموم. بیزاری از دنیا نیز مذموم است چه دنیا مزرعه آخرتست. حد وسط ان دو دنیادوستی و خداپرستی است[۷][۸]

۴-حسد- نصح

حسد آرزوی زوال نعمت از دیگریست. در مقابل نصح یا خیرخواهی است که ادمی طالب بقآ یا افزونی نعمت برای دیگریست.[۹]

۵-غرور- تواضع- کسالت

غرور یعنی خود را فریب دادن و خوب شمردن که همان نخوت است که شیطان را از درگاه خداوند راند. در برابر آن کسالت است یعنی آدمی خود را بی جهت خوار و ذلیل نماید. حد وسط این دو فروتنی است.[۱۰]

۶- طول امل- امید- یاس

طول امل یعنی داشتن آرزوهای دور و دراز در مسائل مادی و در برابر آن یاس و ناامیدیست به ویژه یاس از رحمت خدا و حد وسط آن دو امیدواری است که موجب رشد آدمی است. البته آرزوهای دراز در امور معنوی پسندیده‌است.[۱۱]

۷-تعصب- تسلیم در برابر حق- تقلید کورکورانه

تعصب به معنای وابستگی غیرمنطقی به چیزی تا آنجا که حق را فدای آن کند در مقابل آن تقلید کورکورانه است یعنی بدون آگاهی و چشم بسته از کسی پیروی شود. حد وسط این دو تسلیم در برابر حق و عدم پذیرش ناحق است.[۱۲]

۸-جبن- شجاعت- تهور

جبن یعنی ترس از هر امر موهوم در مقابل آن تهورست یعنی نترسیدن از هیچ چیز و هر دو مذموم است اما میانه آن دو شجاعت است که پسندیده‌است.[۱۳]

۹-توکل- خودباختگی

توکل یعنی سپردن کارها به خدا و اعتماد به لطف اوست و این امر منافاتی با حداکثر تلاش انسان ندارد برخلاف خودباختگی که فرد بی‌اعتماد است و به هر حشیشی متوسل می‌شود.[۱۴]

۱۰-شهوت- عفت- خمودی

شهوت علاقه شدید انسان به یک امر مادی است و مفهوم خاص آن شکمبارگی و بی بندوباری جنسیست و خمودی در مقابل آن است. حد میانه آن عفت و پارسائی است یعنی خویشتنداری.[۱۵][۱۶]

۱۱-غفلت- یقظه

غفلت هرگونه بی‌خبری از شرایط زمان و مکان که در یک لحظه هستی انسان را مبدل به خاکستر می‌کند. در برابر آن بیداری و ذکر است.[۱۷]

۱۲-بخل- جود- اسراف

بخل یا شح صفتی است که بر اثر آن انسان از بخشیدن هرگونه دارائی خود به دیگران امساک می‌کند. در مقابل آن اسراف است که بی حساب بخشیدن یا بدون حساب مصرف کردن است و حد وسط این دو جود و سخاوت است.[۱۸][۱۹][۲۰]

۱۳-عجله-فتور-صبر

عجله وشتاب یعنی اقدام به انجام کاری قبل از اینکه مقدمات لازم آن فراهم شده باشد مثل اینکه میوه را قبل از رسیدن بچیند. در مقابل فتور اتلاف وقت است که موجب هدررفتن وقت و انرژیست و این دو صفت مذمومند و حد وسط آن دو صبر‍ و شکیبایی است که بسیار پسندیده‌است[۲۱]

۱۴-جاه طلبی-تذلل

جاه طلبی یا ریاست طلبی عشق به مقام و نیاز به حترام دیگرانست و در برابر ان تذلل وتواضع است که بسیارپسندیده است.[۲۲]

۱۵-لجاجت-پذیرش حق

لجاجت یعنی پافشاری بر امر باطل همانند بهانه جویی‌های بنی اسرائیل امری مذموم است درحالیکه پافشاری بر امر حق پسندیده‌است و آن را استقامت می‌نامند.[۲۳]

۱۶-شکر نعمت –کفرنعمت

کفر نعمت یعنی پوشانیدن ارزش نعمت و ندیده گرفتن آن اما شکر یعنی قدردانی و تشکر از نعمتها با قلب، زبان وعمل. شکر موجب ازدیاد نعمت وکفر آن موجب زوال آن است[۲۴]

۱۷-غیبت-حفظ الغیب

غیبت آن است که انسان پشت سر کسی عیوب پنهان او را آشکار سازد. در مقابل آن حفظ الغیب است که همان بیان خوبی‌های افراد در غیاب آنهاست. غیبت موجب سلب اعتماد، سوءظن، ریا وانتقام می‌گردد.[۲۵]

۱۸-حسن خلق-کج‌خلقی (غلیظ القلب)

حسن خلق یعنی گشاده‌رویی و چهره شاد و زبان نرم و برخورد خوش و با تبسم و ابراز کلمات بامحبت است وسوءخلق عکس آن است. حسن خلق موجب جلب محبت آرامش روح و رشد در تمامی زمینه‌ها می‌گردد و سوءهاضمه عکس آن را موجب می‌شود.[۲۶]

۱۹-امانت-خیانت

امانت یعنی حفظ دارائی دیگری ازجمله بیت المال وخیانت یعنی بی دقتی یا از بین بردن مال دیگری. امانت موجب اعتماد صداقت ومحبت و دوست داشتن می‌شود وخیانت عکس آن را به همراه دارد.[۲۷]

۲۰-صدق-کذب

صدق و راستی مطابقت گفتار با حقیقت است که همراه با امانت است و کذب عکس آن است. کذب آدمی را ترسو و ریاکار و لجوج بارمی آورد و بعکس راستی شجاعت، صراحت لهجه وجلب اعتمادمردم را به همراه دارد.[۲۸] و[۲۹]

محمد باقر نیز آموزشِ راستی پیش از سخنگویی را مطرح می‌کند. راستگویی، از بزرگی روح خبر می‌دهد. راستگو، نمایاندن حقیقت را بر خود عیب نمی‌داند و همانی که هست می‌گوید.[۳۰]

صاحب نظران حوزه اخلاق نیز راستی (صدق) را بر شش نوع تقسیم کرده‌اند: ۱. راستی در سخن ۲. راستی در نیّت و اراده ۳. راستی در عزم ۴. راستی در وفای به عزم ۵. راستی در عمل ۶. راستی در محقق ساختن همه معارف دینی به عبارت دیگر؛ صدق در مطلق امور؛ یعنی این‌که آدمی در تمامی اعتقادات، گفتار و عمل صادق و راستین باشد.[۳۱]

۲۱-وفای بعهد-پیمان‌شکنی

وفای به عهد از فطریات است و مقبول تمامی ادیان و ملت‌ها همان‌طور که پیمان‌شکنی قبیح است. نقض عهدموجب بی‌اعتمادی وازبین رفتن اتحاد است[۳۲]

۲۲-بحث منطقی-جدال ومراء.

بحث منطقی بهترین راه برای کسب حقایق است وجدال ومراءکه همراه باتعصب و لجاجت می‌باشد موجب عقب ماندگی و نفرت و جدائیست. جدال، دروغ دشمنی ونفاق رابدنبال دارد.[۳۳]

۲۳-سخن چینی-اصلاح ذات البین

درمنازعات مردم وظیفه اصلی هر فرد اصلاح بین آنان است و این کار پسندیده ایست اما برخی عکس این کار را می‌نمایند؛ یعنی بنزین بر آتش می‌ریزند و این همان سخن چینی و نمامی است. این صفت موجب تفرقه بدبینی ونفرت می‌شود.[۳۴]

۲۴-حسن ظن-سوءظن

تفسیردرست نمودن ازکاردیگرانرا حسن ظن وعکس انراسوءظن نامند. سوءظن موجب می‌شوداعتمادازبین برودارامش برهم بخوردودوستان پراکنده شوند.[۳۵]

۲۵-تجسس درکارهای مردم-رازداری

تجسس یعنی جستجودراعمال دیگران که بسیارنهی شده‌است. اماادمی بمحض اطلاع ازمسائل خصوصی دیگران بایستی درحفظ آن بکوشد.[۳۶]

۲۶-حلم (کظم غیض)-غضب

خشم وغضب ازخطرناکترین حالات انسانست که درصورت رهاشدن بزرگ‌ترین جنآیات رامیآفرینددرحالیکه بردباری ادمی راازخطرات حفظ می‌کند.[۳۷]

۲۷-عفو-انتقام

عفوهمان گذشت است به هنگام قدرت والارشته انتقام طولانیست وهیچگاه خاتمه نخواهدیافت عفوموجب می‌شوددشمن تبدیل بدوست گرددحکومت دوام یابدوروح آرامش یابد.[۳۸]

۲۸-غیرت-بی غیرتی

غیرت یعنی دفاع لازم ازعزض ناموس اموال مملکت دین وائین است بخلاف بی غیرتی که موجب ازبین رفتن همه چیز می‌شود. غیرت یک نیروی دفاعیست نه تهاجمی

.[۳۹]

۲۹-اجتما ع گرائی-انزواطلبی

طبیعت انسان جامعه گراست زیرامدنی بالطبع می‌باشد. انزواطلبی مذموم است چه گوشه‌گیری موجب انحرافات فکری سوءظن بدیگران ودورماندن ازتجربیات دیگرانست از[۴۰]

  1. جلددوم وسوم اخلاق درقرآن دوره دوم پیام قرآن نوشته آیت‌الله مکارم شیرازی
  2. ↑ 54مائده-63فرقان-215شعرا
  3. ↑ 34بقره (تکبرابلیس)-13اعراف-7نوح-15فصلت-88اعراف-22مدثر-23نحل-39عنکبوت-35مومن-173نسا-40اعراف
  4. ↑ 120طه (حرص ادم)-85اعراف-24ص-96بقره-11جمعه-1همزه-128توبهو37نحل (فضیلت حرص معنوی)
  5. ↑ 32انعام-20حدید-185ال عمران-33لقمان-7روم-38توبه-94نسا-67انفال-15هود-28احزاب-212بقره-14ال عمران
  6. 120طه (حرص ادم)-85اعراف-24ص-96بقره-11جمعه-1همزه-128توبهو37نحل (فضیلت حرص معنوی)
  7. ↑ 32انعام-20حدید-185ال عمران-33لقمان-7روم-38توبه-94نسا-67انفال-15هود-28احزاب-212بقره-14ال عمران
  8.  
  9. جلددوم وسوم اخلاق درقرآن دوره دوم پیام قرآن نوشته آیت‌الله مکارم شیرازی
  10. ↑ 54مائده-63فرقان-215شعرا
  11. ↑ 34بقره (تکبرابلیس)-13اعراف-7نوح-15فصلت-88اعراف-22مدثر-23نحل-39عنکبوت-35مومن-173نسا-40اعراف
  12. ↑ 120طه (حرص ادم)-85اعراف-24ص-96بقره-11جمعه-1همزه-128توبهو37نحل (فضیلت حرص معنوی)
  13. ↑ 32انعام-20حدید-185ال عمران-33لقمان-7روم-38توبه-94نسا-67انفال-15هود-28احزاب-212بقره-14ال عمران
  14. 59مریم-27نسا-28عنکبوت-77تا83هود-80تا84اعراف
  15. ↑ 273بقره-24و23یوسف-32یوسف-5مومنون-35احزاب-30اعراف-31قصلت-31و60نور-32و53و59احزاب
  16. 39مریم
  17. ↑ 76و77قصص (قارون)-17تا20قلم-75توبه-180ال
  18. ↑ عمران-37نسا-38محمد-31اعراف-21معارج
  19. ↑ 8و9دهر-261بقره-274بقره-92ال عمران-3بقره-29اسرا
  20. ↑ 66کهف (موسی وخضر)-21ص (داودوقضاوت)-114طه (عجله پیامبر)-11اسرا-6رعد-37انبیا-35احقاف-28سجده-44ص-18یوسف-85انبیا-67کهق-249بقره-200ال عمران-153بقره-10زمر-24رعد-75فرقان-151بقره-استثنا (شتاب درامرخیر)133ال عمران-148بقره
  21. ↑ 55بقره-21فرقان-83قصص-93اسرا-85تا98طه
  22. ↑ 24نائده-67تا71بقره
  23. 12حجرات-19نور-148نسا
  24. ↑ 4قلم-83بقره-34فصلت-18و19تقمان-159ال عمران
  25. 8مومنون-32معارج-58نیا-27انفال-283بقره-72احزاب
  26. ↑ صدق-119مائده-3عنکبوت-24احزاب-
  27. ↑ کذب-105نحل-3زمر-28غآفر-10بقره-69یونس-61ال عمران-موارداستثنا(63انبیا-70یوسف)
  28. ↑ شیخ کلینی، اصول کافی(جلد دوم)، مؤسسه نور، ص 105، ح 4.
  29. ↑ فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء (جلد هشتم)، مؤسسة النشر الإسلامی، ص۱۴۱.
  30. ↑ 177بقره-8مومنون-32معارج-34اسرا-76ال عمران-91نحل-4توبه
  31. همزه-10تا13قلم-6حجرات-88هود-224بقره-114نسا-85نسا-20قصص (استثناء)
  32. ↑ 12حجرات-12فتح-6فتح-54ال عمران-12نور
  33. ↑ 87یوسف (تجسس)-16توبه-118ال عمران-3و4تحریم-102توبه
  34. ↑ 37شوری-134ال عمران-87انبیا-114توبه-75هود-101صافات-63فرقان-199اعراف
  35. 40شوری-199اعراف-96مومنون-34فصلت-14تغابن-126نحل-22نور-178بقره
  36. ↑ 60تا62احزاب-33یوسف-31نور
  37. ↑ 103ال
  38.  
  39.  
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها