اربعین حسینی
چهارشنبه 16 شهریور 1401 9:36 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
سالروزاربعین شهادت سید الشهدا حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را تسلیت می نماییم
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولادالحسین و علی اصحاب الحسین .
کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا ، سلام بر زمین داغ و سوزان کربلا ، سلام بر لاله های خونین کربلا ، سلام به لبهای خشکیده ، سلام به طفلان گریان و هراسان شب یازدهم ،
سلا بر حسین (ع) و اربعین ، سلام بر اربعین و زائرانش، ما هرچه داریم از کربلاست ، به یاد حماسه و شهادت ، به یاد مدینه و کوفه و کربلا ، به یاد نماز و نیایش و اشک و سجاده و قرآن و جهاد . کربلا سکوت بشکن و با ما سخن بگو ، بگو که با تو چه کردند ، کربلا اگر تو شاهد واعطشای بچه های حسین (ع) ، و لبهای ترک خورده حسین (ع) از شدت تشنگی در روز عاشورا بودی ، شلمچه هم شاهد اقتدای یاران حسین بن علی (ع) به مولا و سرورشان آقا اباعبدالله الحسین (ع)و لبهای تشنه حسینیان بوده ، کربلا اگر تو تمام افتخاراتت این است که آقا امام حسین (ع) و 72 تن از یاران با وفایش که بهترین ، شایسته ترین و مخلص ترین یاران بودند را در دلت جای داده ای ، طلائیه و فکه ما هم افتخار می کنند که وجب به وجب خاکشان آغشته به خون پاک و مطهر شهیدانی هستند که تا آخرین لحظات زندگی ، تمام وجودشان لبریز از عشق به معبود بود و تمام سلولهایشان شهادتین را فریاد می کردند.
کربلا سکوت قرنها را بشکن ، بگو مگر قیام برای خدا جرم بود که حتی بعد از شهادتشان و بعد از جدا کردن سر از پیکرهای تکه تکه شان ، به بدنهای بی جان آنها هم رحم نکردند و به بدنهای مطهر شان اسب راندند. کربلا تو باید صدای شکستن استخوانها در زیر سم اسبان را شنیده باشی ، پس چرا بازهم سکوت می کنی ، کربلا در هویزه ما هم صحنه های عاشورا تکرار شد . کربلا اگر آن روز یزیدیان بر بدن های شهدا اسب نتاخته بودند ، امروز دیگر صدامیان چطور جرات می کردند در کربلای هویزه بر بدنهای مطهر علم الهدی و یاران با وفایش تانک روانه کنند ، کربلا تا به کی مهر سکوت بر لب خواهی داشت ، سخن بگو از لحظاتی بگو که حضرت زینب (س) در گودال قتلگاه به دنبال پیکر بی سر و تکه تکه برادرش می گشت و آنقدر پیکر مطهر آقا زخم خورده بود که حتی خواهر هم برادرنشناخت ، کربلا اگر...
مقام معظم رهبری در خصوص اربعین سیدالشهدا می فرمایند :
بیان ماجرای عاشورا فقط بیان یک خاطره نیست ، بلکه بیان حادثه ای است که دارای ابعاد بیشماری است. پس، یادآوری این خاطره ، در حقیقت مقوله ای است که می تواند به برکات فراوان و بیشماری منتهی می شود . لذا شما ملاحظه می کنید که در زمان ائمه علیهم السلام ، قضیه گریستن و گریاندن برای امام حسین (ع) برای خود جایی دارد مبادا کسی خیال کند که در زمینه فکر و منطق و استدلال ، دیگر جایی برای گریه کردن و این بحثها قدیمی است. نه این خیال باطل است . عاطفه به جای خود و منطق و استدلال هم به جای خود هریک سهمی در بنای شخصیت انسان دارد . در حادثه عاشورای امام حسین (ع) حتی کسانی مانند (عبدالله بن حسین) و (عبدالله بن جعفر ) که خودشان جزو خاندان بنی هاشم و از همین شجره طیبه اند ، جرات نمی کنند در مکه یا مدینه بایستند ، فریاد بزنند و به نام امام حسین (ع) شعار بدهند . چنین مبارزه ای ، غریبانه است ، در مبارزه امام حسین (ع) حتی برخی دوستان هم معرضند چنانکه به یکی از آنها فرمود: (بیا به من کمک کن ) و او به جای کمک ، اسبش را برای حضرت فرستاد و گفت:( از اسب من اسفاده کن).
دردیدار جمعی از روحانیون کهکلویه و بویر احمد (17/3/ 1373
درسی که اربعین به ما می دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل توفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت . شما ببینید از اول انقلاب تا امروز ، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت ، چقدر پرحجم بوده است ، چه تبلیغات و توفانی که علیه جنگ به راه نیفتاد ، جنگی که دفاع و حراست از اسلام و میهن وحیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهدای عزیزی که جانشان ، یعنی بزرگترین سرمایه شان را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند چه کردند و مستقیم و غیر مستقیم با رادیو ها و روزنامه ها و مجله ها و کتابهایی که منتشر میکردند و در ذهن آدمهای ساده لوح در همه جای دنیا ، چه تلقینی توانستند بکنند . حتی افراد محدودی از آدمهای ساده لوح و جاهل و نیز انسانهای موجه و غیر موجهی در کشور خودمان هم ، در آن فضای ملتهب جنگ ، گاهی حرف هایی می زدند که ناشی از ندانستن و عدم احاطه به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را بر می آشفت و وادار می کرد که با آن فریاد ملکوتی ، حقایق را با صراحت بیان کند . اگر در مقابل این تبلیغات ، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهی ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان در خدمت حقیقتی که در این کشور وجود دارد قرار نگیرد ، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد، میدان تبلیغات ، میدان بسیار عظیم و خطرناکی است ، البته اکثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما ، به برکت آگاهی ناشی از انقلاب در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیدا کرده اند . از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایی را که در مقابل چشم مردم بود ، بر عکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفته ها و بافته ها و یاوه گویی های تبلیغات جهانی ، به کلی عوض شده است .
کدامین برگ دفتر عشق خونین کربلای حسین را ورق بزنیم تا تجلی حماسه ها روح و روان مان را را حیاتی تازه بخشد؟
کدامین صفحه از کتاب سرخ عاشورا و تاریخ کربلا را نظر بگذرانیم تا تلالوء معجزه ها ، دیدگان جان مان را نور و صفا دهد؟
اربعین حسینی ، آینه باز تابنده آن حماسه ها و باورهاست.
مگر می توان در جای جای این دفتر خونین و تاریخ زرین ، جز حماسه و کرامت یافت؟
هرموقع و هر عمل حسین بن علی (ع) و یاران او و وارٍثان راهش و پیام رسانان خونش ، حماسه ای ماندگار است.
حسین (ع) معلم حماسه و آموزگار سروری و اسوه خداجویی و شهادت طلبی است.
کربلای او جلوه گاه حقیقت است و اربعین او ، بازگشایی همان کتاب جاوید که سطر سطرش بیدارگر و الهام بخش است.
در این سوگواری ، اربعین ، گذر چهل روز از یک حادثه و پاسداشت آن است تا در دفتر خاطره ها گرد فراموشی نگیرد و از یادها نرود اما برای رخداد بی مرگ عاشورا ، اربعین و تکرار هر ساله آن ، حکایت دیگری است از عشق و دلدادگی شیعیان ، چیزی است که باید آن را در اراده بی پایان خدایی جست ، خدایی که در غم حسین (ع) چهل روز آسمان را به گریه واداشت ، چنانکه صادق آل رسول (ص) فرموده است، آسمان چهل روز بر حسین (ع) خون گریه کرد.
چهل روز گذشت ... در آن غروب خون آلود ، هنگامی که خنجر شقاوتها و نامردیها گلوی آخرین مبارز را درید ، آنگاه که زنان و فرزندان داغدیده در میان رقص شعله های آتش خیمه هایشان به سوگ مردان در خون غلتیده خود نشسته بودند ، دشمن به جشن و سرور ایستاد . خیابانها و کاخ ها را برای جشنها مهیا ساخت و به انتظار ماند تا در میان دلهای چون لاله پر خون اسیران ، بر پایی جشن تمسخر آمیز بپردازد ، اما زینب (س) این ستون پابرجا ی کاروان اسرا ، همه چیز را به گونه ای دیگر رقم زد به راستی چه کسی می داند چگونه زینب (س) با وجود سنگینی کوهی از مصیبت ها بر شانه هایش ، بغض غم ها را فرو داد و قدم و قدم بر قله رفیع عزت و آزادگی گذاشت .
با سخنان حضرت زینب (س) ، کربلا به بلوغ رسید و خون شهدا جوشید و جوشید تا آن جویبار خونی که در غریبانه ترین حالت ممکن بر زمین جاری شده بود ، در اربعین حسینی رودی جوشان شد .
چهل روز بود که یزیدیان جز رسوایی و بدنامی چیزی ندیده بودند و بزم و شادی شان آلوده به شرم و ندامت شده بود.
چهل روز بود که درخت اسلام ریشه در خون شهدا ، استوارتر و راسخ تر از همیشه به سوی فلک قد می کشید، و چهل روز...
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
حسین ملکی
شهریور 1401