«جان سخت» مثل ثریا آقایی؛(5)
سه شنبه 7 تیر 1401 12:33 PM
خاطرات تلخ ریزی دارم که برایم پله شدند
آنطور خاطره تلخ ندارم. در پایان همه اتفاقات تلخ به این نتیجه رسیدم که درست است که خیلی ناراحت شدم اما در نهایت به نفعم بوده است. از خیلی از آسیبها، باختهای غیر منتظره یا رفتارهایی که در راه المپیک تجربه کردم عذاب و درد کشیدم. خاطرات تلخ ریزی دارم که تعدادی از آدمها در راه المپیک با من کردند اما همه آنها یا برای ادامه راهم یک انگیزه شدند و یا به این نتیجه رسیدم که این اتفاق افتاد تا تجربه بهتری را به من یاد دهد. شاید آن خاطرات تلخ برایم پله شدند.
در کمیسیون ورزشکاران هم جنجال بود ولی آنقدر چیز خاصی نبود، شاید مقداری از نظر رسانهها بلد شد.واقعا به چشم دیدم که چقدر برای ورزشکارانی که جایی حقشان ضایع شده، شرایط زندگی و مالی خوبی ندارند و یا قهرمانانی که ورزش را کنار گذاشتهاند تلاش میکنند. برنامههایی جدیدی برای کمیسیون داریم و فکر میکنم اتفاقات خوبی میافتد. شاید نتیجه جلسات الان مشخص نشود اما در سالهای آینده تاثیرات این دوره کمیسونها را میبینیم.در کمیسیون ورزشکاران دیگر جنجال نیست
قطعا هر جایی که بهترینهای هر صنفی حضور داشته باشند اختلاف نظر و برتریهای شخصی وجود دارد. در کمیسیون ورزشکاران هم جنجال بود ولی آنقدر چیز خاصی نبود، شاید مقداری از نظر رسانهها پررنگ شد. البته من هم خیلی داخل داستان نبودم. یک تیمی بین خودشان تشکیل شده بود که زود هم تمام شد و ادامه دار نبود. جلساتی که اکنون داریم واقعا بدون جنجال است. تنها چیزی که خیلی خیلی جالب است این است که چقدر قهرمانان در تلاش هستند تا بتوانند برای سایر ورزشکاران کمک باشند. واقعا به چشم دیدم که چقدر برای ورزشکارانی که جایی حقشان ضایع شده، شرایط زندگی و مالی خوبی ندارند و یا قهرمانانی که ورزش را کنار گذاشتهاند تلاش میکنند. مهمترین داستانها به نظر من همین است.
در سالهای آینده تاثیر کمیسیون ورزشکاران را خواهید دید
کمیته ملی المپیک هم واقعا ساختارها و شرایط را فراهم می کند. تازه شروع سال ۱۴۰۱ است و برنامههای جدیدی برای کمیسیون داریم و فکر میکنم اتفاقات خوبی میافتد. شاید نتیجه جلسات الان مشخص نشود اما در سالهای آینده تاثیرات این دوره کمیسیونها را میبینیم. خودشان میگویند در دوره قبل آنطور خوب پیش نرفته چون دوره اول بوده و سخت، اما این دوره فکر میکنم اتفاقات بهتری بیفتد. اکنون دیگر اختلافی نیست و واقعا همه یکدست تلاش میکنند تا برای ورزشکاران کاری کنند.
نمیخواهم در هر چیزی اولین و آخرین باشم
خیلی دوست دارم افرادی را بسازم که خودم را کنار بزنند. پریچهر شاهی که اکنون دوومیدانی کار میکند و شاگرد خانم ابراهیمی است قبلا در بدمینتون شاگرد مربی من بود. خیلی از کلاسهایمان با هم بود. اصلا نمیخواهم در هر چیزی اولین و آخرین باشم. برای هر کسی که یک قدم از من بالاتر بردارد خوشحال میشوم. خانواده من می بینند فقط دغدغهام این است. مدام در فکر این هستم که چرا ورزشکاران مسابقه نمیدهند یا نتایج آنها در جام فجر چه شد؟ میدانم که هر کسی که یک کاری در ورزش انجام دهد واقعا تمام جامعه ورزش سود میکنند. اگر این ذهنیت در همه ما وجود داشته باشد ورزش ما خیلی خیلی پیشرفت خواهد کرد.
باید میزبانی مسابقات بین المللی بیشتری را بگیریم
تا حالا در ایران فقط مسابقات رنکینگی برگزار میشد اما امسال قرار است مسابقات بیشتر شود. فدراسیون برنامه خوبی که امسال دارد این است که مسابقات لیگ هفتهای برگزار میشود و پوشش خبری هم داشته باشد. دیگری هم اینکه امسال مسابقات سطح بندی شده است. قبلا یک ورزشکار در اولین بازی اش مثلا با من بازی میکرد و حذف میشد. او دیگر تا سال دیگر هیچ مسابقه ای نداشت. اکنون آنها با هم سطحهای خود بازی میکنند که اتفاق خوبی است. قهرمانی کشوری در بدمینتون نداریم ولی به جای آن چند دوره رنکینگها برگزار میشود. بازیکنان از مجموع امتیاز این مسابقات به اردوی تیم ملی دعوت میشوند. اگر بتوانیم مسابقات بین المللی بیشتری داشته باشیم خوب است. ما مسابقات چلنج داریم که جایزه آن ۲۷ هزار دلاری است اگر بتوانیم مسابقات سریز هم اضافه کنیم خوب است. البته فکر می کنم در برنامه فدراسیون هست. باید بدمینتون بیشتر حمایت شود.
همیشه برای تجهیزات اسپانسر داشتم
برندهایی هستند که اسپانسر شوند. در سالهای اخیر من همیشه از لحاظ تجهیزات اسپانسر داشتم. اکنون مقداری هزینهها بالاتر رفته اما برندهای داخلی هنوز هم ورزشکاران را حمایت میکنند. این حمایتها کم کم بهتر هم میشود. با توسعه بدمینتون در صفحات مجازی این توجهها بیشتر میشود.
یکی از هدفهایم تاسیس آکادمی است
در فکر تاسیس آکادمی بدمینتون هستم. یکی از اهداف بزرگم که دوست دارم اول کامل شود و بعد به سراغش بروم همین تاسیس آکادمی است. میخواهم حجم زیادی از ورزشکاران را حمایت کنم و همانند کلاب های خارجی باشد. مثلا کلابهای اندونزی آنقدر قوی است که ورزشکاران را به مسابقه اعزام می کند، آنها را حمایت میکند. ان شاءالله در سالهای آینده این کار را خواهم کرد.
علاقهمند به بدمینتون زیاد است اما کم میآورند
تعداد علاقه مندان به بدمینتون زیاد است اما وقتی وارد آن میشوند و مقداری که زمان میگذرد کم میآورند. واقعا بدمینتون رشته سختی است و به همه فاکتورهای آمادگی جسمانی نیاز دارد. اگر یک روز تمرین نکنی کلی عقب میمانی. بدمینتون یک رشته دو ابزاره، مهارتی و با سرعت توپ بالا است یعنی اگر از لحاظ بدنی آماده باشی اما از لحاظ تکنیکی نتوانی خود را به آن سطح برسانی واقعا ضعیف هستی. یا اگر دو مورد را آماده باشی اما روانی نتوانی در سرعت بالا بهترین تصمیم را بگیری ضعیف هستی. ریزه کاری زیاد دارد.
بدمینتون را در خانه و پارک نمیشود تمرین کرد
با لیلا رجبی و دوومیدانیکاران به آکادمی میرفتیم. آنها در یک ماه تمرین یک کار تکراری را هر روز انجام میدادند. مثلا یک روز با وزنه و یک روز روی تردمیل می دویدند یا مثلا ۱۰۰ بار پرتاب را تمرین میکردند. من ولی هزاران نوع ضربه، از جهات مختلف را باید تمرین میکردم. پینگ پنک هم رشته سختی است اما باز محدوده زمینی خود را دارد. با ندا شهسواری که صحبت میکردم میگفت من در خانه یک میز دارم و صبح تا شب تمرین میکنم. اما زمین بدمینتون بزرگ است و اینکار را هم نمیتوانیم کنیم. در پارک هم نمیشود تمرین کرد چون یک باد کوچک بازی را تغییر می دهد.
شرایط آب و هوایی تغییر نکرده اما جنس لباسها بهتر شده است
صدای توپ در بدمینتون خیلی مهم است. وقتی مقنعههای ما خیس شود صدای توپ بم میشود و فکر میکنیم زیر دریا ورزش میکنیم. دیگر صدای کات را دقیق نمیشنویم. صدای پر توپ سرعت آن را تا حدودی برای ما مشخص میکند. ۱۳ یا ۱۴ ساله بودم که به مسابقهای در هند رفته بودم. حریفم یک دختر تایلندی قوی بود و من فقط میدویدم، صدای توپ را هم که نمیشنیدم. هوا شرجی و لباسها گرم بود. دوران سختی بود اما حالا خیلی بهتر شده است.
شرایط آب و هوایی و یا لباسها فرقی نکرده اما برخی چیزها بهتر شده است. جنس لباسها بهتر شده است. قدیم وقتی عرق میکردیم آب در لباس میماند، هوا رد نمیشد، بدن دم میکرد، اکسیژن نمیرسید و عضله خسته میشد. بعد مدام از خودم میپرسیدم که چرا در ایران حین تمرین خوبم ولی در مسابقه بعد یک ساعت چشمهایم سیاهی میرود و حالت تهوع میگیرم. اینها خیلی بهتر شده و دائم به ورزشکاران میسپرم که همه چیز را کنترل کنند. دقیقا همه کارهایی که در زمین کمبود داشتم را برایشان گوشزد میکنم.
هیچ وقت تلاش برای چیزی که میخواهید دیر نیست
دوست دارم به کسانی که این مصاحبه را می خوانند بگویم اگر به چیزی علاقه دارید هیچ وقت برای رسیدن به آن دیر نیست. خیلی از دوستانم به من میگویند از کودکی بدمینتون را آغاز کردهای ولی ما نمیتوانیم. باید بدانند که قرار نیست همه قهرمان باشند، برخی وقتها شروع یک ورزش حرفهای یا یک کار هنری میتواند زندگی آدم را از این رو به آن رو کند و درهای جدیدی را برویش باز کند. این نیست که آدم در ۲۰ سالگی، ۲۵ سالگی یا در ۴۵ سالگی به خواستهاش برسد مهم این است که در طول زندگی به یکی از اهدافش برسد. برای همین باید بدانید که هیچ وقت برای چیزی که می خواهید دیر نشده است.
کلام آخر ...
در نهایت میخواهم اول از شما که من را دعوت کردیم و بعد هم از خانوادهام که همیشه حامی من بودند تشکر کنم. پدر و مادرم، خواهر و بردارم، دوستان و مربیام، مسئولان فدراسیون، آقای پوریا، خانم مددی که در راه المپیک مرا حمایت کردند را باید نام ببرم. بدون حمایت فدراسیون نمیتوانستم در المپیک حضور پیدا کنم. فدراسیون و مسئولانش در تعداد مسابقات و اردوهایی که شرکت کردم برای من خیلی کمک بودند. خانم جلالیان مربیام از کودکی برای من خیلی زحمت کشید. از خودش گذشت تا من و امثال من در چندین نسل نتیجه بگیریم.