روابط دختر و پسر(12)
چهارشنبه 21 اردیبهشت 1401 4:37 PM
9- خدا را یادکنید.
در برخی روایات برای رفع وسواس ذهنی و فکری، ذکر هایی وارد شده که برای مورد شما نیز می تواند موثر باشد.
مردی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از وسوسه شیطان شکایت کرد که ذهن او را به امری مشغول می سازد. حضرت فرمود: مکرر بگو: «توکلت علی الحی الذی لایموت، والحمدلله الذی لم یتخذ ولداً، ولم یکن له شریک فی الملک، و لم یکن له ولیٌ من الذل و کبره تکبیراً» آن مرد پس از مدتی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: به دستور شما عمل کردم، خداوند وسوسه مرا برطرف کرد. (1)
10- تجزیه و تحلیل کارکردها:
دادگاهی در درون خویش تشکیل دهید و با خود به استدلال و تجزیه و تحلیل عملکردهای خویش بپردازید. از خویش بپرسید: ! آیا به خداوندی که هر لحظه با تو است و در کنار تو و آفریننده تمام زیبایی هاست و هیچ نقص و کمبودی ندارد، این گونه عاشق شده ای؟ او که خالق تو است و به تو همه نعمت ها را ارزانی داشته و هیچ لحظه ای از تو غایب نیست و هیچ نقص و رنجوری بر او عارض نمی شود..
پسری را بی نهایت دوست دارم، اما نمی دانم او هم مرا دوست دارد یا نه، راهنمایی ام کنید چگونه بفهمم.
در ابتدا باید مسئله دوستی و علاقه تان را برای خود روشن کنید.
دوستی تان بر چه اساس است؟ چه چیزی در وجود او شما را بی نهایت عاشق و علاقه مند کرده است؟ آیا شکل ظاهر او شما را چنین شیفته کرده است یا اخلاق، منش و ویژگی های او؟
اگر چه این سؤالات در پاسخ به خواسته
ص: 111
شما که آگاهی از علاقه پسر است، نمی باشد، اما به شما کمک خواهد کرد برای هرگونه عمل یا ادامه دادن دوستی تصمیم درستی بگیرید.
اگر دوستی بیش از حد (بی نهایت) به خاطر شکل ظاهری باشد، اگر چه اصل دوستی و علاقه را توجیه می کند، اما بی نهایت بودن آن را توجیه نمی کند؛ زیرا عشق بیش از حد به شکل ظاهر انسان، دایمی و همیشگی نیست و چه بسا کسانی باشند که صورت زیباتر داشته باشند، چنان که در معرض تغییر و دگرگونی است. به گفته مولانا:
عشق هایی کز پی رنگی بُوَد عشق نَبْوَد، عاقبت ننگی بود
اما اگر علت علاقه بیش از حد، خُلق نیکو باشد، این مسئله می تواند قابل توجیه باشد، اما باید دید مقدار آشنایی تان با اخلاق نیک به چه اندازه است و چه اندازه شناخت واقعی نسبت به او دارید؟ مطمئناً شناخت تان کامل نیست و شاید تنها رفتارهای نیک او را دیده اید. یا چون علاقه بیش از حد به او یافتید، باعث شده که تنها خوبی و زیبایی او را ببینید؛ ماهیت عشق و علاقه بیش از حد، این است که عیب های طرف مقابل (معشوق) را مخفی می کند و انسان فقط خوبی و زیبایی را در معشوق می بینید.
اگر این عشق و علاقه، آمیخته از ظاهر و باطن باشد، علاوه بر نکات فوق عوامل دیگر نیز می تواند در علاقه بیش از حدتان دخالت داشته باشد، مثلاً به خاطر نیاز عاطفی که به طور طبیعی در نوجوانان و به خصوص دختران وجود دارد و آنها را به سمت پسران و انتخاب دوست پسر می کشاند، شما را نیز متوجه پسر و علاقه شدید به
ص: 112
او کرده است. این مسئله در بسیاری از دختران وجود دارد، اما هرگونه تصمیمی تنها بر اساس احساس و عواطف و عدم تصمیم گیری بر اساس عقل و منطق در بسیاری از موارد برای آنان پیامدهای ناگوار روحی، روانی و اجتماعی داشته است.
حال با آشنایی بیشتر شما نسبت به مسئله که شما را در حل آن یاری خواهد رساند، می گوییم:
اگر دوستی و علاقه تان به پسر، تنها بر اساس هوی و هوس باشد، چنین چیزی تنها یک وسوسه و دام شیطانی است. البته هوی و هوس زودگذر است؛ اگر ادامه هم بیاید، بدفرجام خواهد بود.
اگر علاقه تان بر اساس هوی و هوس نباشد، چنانچه او را لایق ازدواج و زندگی همیشگی و سعادتمندانه می دانید و دوستی و علاقه او را برای ارتباط غیر شرعی و خیابانی نمی خواهید، باید این موضوع را هرچه زودتر برای خود روشن کنید که آیا او نیز مایل به ازدواج با شما هست؟ آیا او نیز به شما علاقه دارد؟ برای رسیدن به پاسخ باید به صورت غیر مستقیم از نظر او آگاه شوید. از طریق یکی از دوستان یا خانواده خود، یا بستگان پسر به صورت غیر مستقیم علاقه خود را به او بفهمانید. چنانچه او نیز ابراز علاقه و تمایل نمود، بدون این که ارتباط به صورت مخفی داشته باشید، به او بگویید که از طریق خانواده خود برای خواستگاری اقدام نماید. سعی نمایید هر گونه ارتباطی برای آشنایی بیشتر با اخلاق و روحیات وی جهت ازدواج، با هماهنگی و نظارت یکی از بزرگان خانواده باشد. اگر شخصی ناظر از خانواده شما باشد بهتر است.
سعی نمودیم تمام
ص: 113
ابعاد مسئله را برایتان بیان کنیم شاید برخی از این موارد مدنظرتان نباشد، اما در هر حال باید به شکل منطقی و عقلانی نه صرفاً بر اساس احساسات زودگذر عمل نمایید
پسری را دیدم که یک نگاه کرد و سری تکان داد و مرا کاملاً مجذوب کرد، به نوعی که اصلاً نمی خواهم او را از دست دهم. از طرف دیگر به شیک پوشی و عدم رعایت حجاب علاقه دارم، حال اگر از من بخواهد چنین نباشم، چه کنم؟
پاسخ:
داستانی که نقل کردید، با خیلی از داستان ها تفاوت دارد. شنیدیم کسانی به جهت ایمانی که دارند و به حسابرسی اعمال اعتقاد دارند، نمی خواهند آداب دینی را ترک کنند، اما از آن طرف به کسی علاقه مند هستند که حجاب را نمی پسندند.
حال در این تضاد گرفتار شده و نمی داند چه کنند؟
اما شما از نوع دیگر سخن می گویید، به همین خاطر چند چیزی برای ما مبهم است:
شیک پوشی و آرایش را برای چه می خواهید؟ آیا همان گونه که آن شخص را برای خود می خواهید، به او نیز حق می دهید شما را فقط برای خود بخواهد؟ اگر قصد ازدواج با شما را داشته باشد و پس از ازدواج بخواهد زیبایی تان را فقط به او نشان دهید و نه کس دیگر، عیب می دانید؟
اگر از شما بخواهد برای همه آرایش کنید و موها را نمایان نمایید، وی را مرد ایده آل تان می دانید؟
راستی! چگونه به دنبال یک نگاه چنین روان شدید؟
آنکه هیچ گاه نگاه و نظری از ما بر نمی دارد، می تواند حداقل به اندازه صاحب نگاه ارزش داشته باشد؟ حال اگر از شما چیزی بخواهد،
ص: 114
چه خواهید کرد؟
خوب از مسئله خودمان بگذریم، چون بوی نصیحت می دهد و شما از ما خواستید که نصیحت نباشد، پس به مسئله خودتان بپردازیم.
اگر از شما همان را بخواهد که گفتید، به نظر ما نه تنها مشکلی ندارد، بلکه پسندیده و خوب است.
تنها مشکل آن است که چگونه با خود کنار می آیید. در هر حال سؤالاتی که در ابتدا پرسیدیم، باید بتوانید برای خود حل کنید. فکر کنم با حل آن پرسش ها،با خودتان نیز بتوانید بهتر کنار بیایید. در هر حال خداوند دو دل درون انسان قرار نداده، عشق و علاقه با خود خواهی جمع نمی شود. عشق از هر نوع آن، گذشتن از خود است. چون عاشق در خود احساس نیاز می کند و متوجه معشوق می شود، پس قدم اول بیرون آمدن از خود را برداشته است،حال چگونه با خودخواهی جمع می شود؟
به نظر ما مشکل آن است که بخواهد خود را برای همه نمایان کنید، ولی ظاهراً شما این کار را اصلاً مشکل نمی دانید، پس این صورت مسئله را پاک می کنیم.
آیا ارتباط قبل از ازدواج اشکال شرعی دارد؟.تازه این ارتباط هم از لحاظ نامشروع نیست و دو طرف با تمام چنگ و دندان به این ارتباط وزندگی بعد و آینده پایبند باشند.توضیحی بدهید.
برخی معتقدند باید آشنایی و صمیمیت پیش از ازدواج وجود داشته باشد تا دو فرد یکدیگر را به خوبی بشناسند و پس از آن زندگی مشترک را شروع کنند.اما باید بگوییم که عشق واقعی و علاقه مندی حقیقی بین دو جنس، زمانی ایجاد می شود که دو فرد ارتباط خود با یکدیگر را به سادگی تزلزل پذیر ندانند؛ از
ص: 115
سوی دیگر هر یک برای جلب نظر دیگری دست به رفتار نمایشی نزنند. در آشنایی های پیش از ازدواج این مسئله بسیار دیده می شود. امروزه غرب از طریق تجربه کردن این روابط و آشنایی ها، به نحو چشمگیری نهاد خانواده را متزلزل ساخته است. در غرب ظلم آشکاری به جنس زن می شود، زیرا زنان پیش از این که به سن قانونی و شرعی برای برقراری روابطشان با جنس مخالف برسند، مورد بهره برداری جنسی مرد قرار می گیرند و در بسیاری مواقع پس از آن، مطرود می شوند. (1)
دوستی های قبل از ازدواج که به عشق معروف است، عامل تعیین کننده ازدواج نیست، زیرا ازدواج نوعی مشارکت در یک اجتماع کوچک (خانواده) است که در آن دو انسان می باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملی داشته باشند. پس آن چه عامل تعیین کننده است، همتایی و هم کفو بودن زن و مرد است. در صورتی که در انتخاب همسر، همگونی مراعات شود، نیازی به برقراری روابط صمیمانه پیش از ازدواج نخواهد بود، بلکه باید تأکید کنیم که چنین روابطی می تواند بیش از آن که مفید باشد، مضر و تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار آید. با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق بین کسانی که قبل از ازدواج ارتباط های دوستانه داشته اند بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیش تر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد یا
ص: 116
به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی های خیابانی به شکل های تصنعی ابراز می شود.
البته قبول داریم اگر شناخت صحیحی در ازدواج باشد، آمار جدایی کم می شود، ولی چه بسا ازدواج هایی که در اقوام نزدیک انجام می شود و با آن که دو طرف از کودکی همدیگر را می شناختند، ولی بعد از ازدواج فهمیدند به درد هم نمی خورند. این ها همه گواه آن است که ارتباطات قبلی نمی تواند مشکل شناخت را حل کند، بلکه مشکل شناخت، بیش تر به آفات شناخت برمی گردد که در رأس آن ها تعلق قلبی پیدا کردن به طرف مقابل است.(1)
بهترین راه آن است که دو طرف با اطلاع خانواده و با مشورت از آنها، از همدیگر شناخت پیدا کنند. شناخت پیدا کردن لزوماً به این معنا نیست که روابط دوستانه خیابانی برقرار کنند که در بسیاری از مواقع، هدف اصلی که شناخت باشد، نه تنها تأمین نمی شود، بلکه چه بسا شناخت کاذبی به وجود می آید که آثار آن در آینده وقتی ازدواج صورت گرفت، ظاهر می شود.
در بسیاری از مواقع، شناخت شخصیت واقعی و رفتارها و ویژگی ها از طرف دوستان، فامیل ها خانواده، محیط کار و … به دست می آید.
به همین خاطر ازدواج هایی که از این طریق ها صورت گرفته، کمتر به جدایی ختم شده است.
در مورد نظر اسلام باید گفت: با توجه به اهمیت ازدواج و نقش آن در سرنوشت انسان، اسلام زوجین را به بصیرت و شناخت
ص: 117
دقیق فرا خوانده است. هرگز اسلام راضی نیست دختر و پسر بی گدار به آب زنند و چشم بسته عمل نمایند. هر عقل سلیمی حکم می کند دو نفری که یک عمر با هم زندگی می کنند، پیش از ازدواج کاملاً یکدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند. در روایات معصومین به این مسئله توجه شده است.
شخصی در زمان پیامبر (ص) زنی را خواستگاری کرد اما گویا او را خوب ندیده بود. حضرت فرمود:
«اگر او را دیده بودی، امید سازش و تفاهم بیش تر و زندگی تان با دوام تر بود» .(1) حتی در روایتی امام صادق (ع) فرمود: «اگر کسی قصد سوء استفاده نداشته باشد، می تواند به گیسوان و زیبایی های (ظاهری) زن نگاه کند» .(2)
براین اساس فقها فرموده اند: هر یک از زوجین می توانند بدن دیگری را با شرایط ذیل به منظور تحقیق ببینند:
1 – نگاه به قصد لذت نباشد؛
2 – ازدواج بستگی به این نگاه باشد؛
3 – مانعی از ازدواج این دو در میان نباشد.(3)
البته بعضی از فقها نگاه را به صورت و دست ها منحصر کرده اند.(4)
بنابراین دختر و پسر پیش از ازدواج می توانند به صورت غیر مستقیم از طریق نامه یا واسطه و معرّف و به صورت مستقیم به گفتگو و دیدن (با نظارت والدین و بزرگ ترها که در جریان امر قرار دارند) همدیگر را بشناسند، به شرط آن که حدود اسلامی رعایت شود.
آیا بسته شدن «بخت» یا مواردی از این قبیل صحت دارد یا نه؟
پرسش: آیا بسته شدن «بخت» یا مواردی از این قبیل صحت دارد یا نه؟
پاسخ:
ص: 118
سرنوشت انسان ها در دست خدا و در گرو عمل او است و این که بخت کسی را بسته اند، اعتقادی عوامانه و مردود است. انسان ها به دلایل خاص و بعضاً نامعلوم، در طول زندگی خود دچار تحوّلاتی می شوند که در عالم خلقت امری طبیعی و متداول به نظر می رسد. بعضی دارای همسر خوب و زندگی مرفه می شوند و بعضی کاملاً برعکس و بعضی بسیار دیر ازدواج می کنند و بعضی دیگر چنین موقعیتی را پیدا نخواهند کرد. همه این موارد دارای علل و عوامل خاص خود است. ما اگر بتوانیم علت حوادث و پیش آمد ها را شناسایی کنیم و آنها را به خوبی در زندگی به کار گیریم، زندگی خوبی خواهیم داشت.
پس موفقیت یا عدم موفقیت ما در زندگی در گرو شناخت صحیح و عمل بر طبق آن است.
برخی از عواملی که در زندگی ما تأثیر دارند، عوامل معنوی هستند که از جمله آنها دعا است. دعای نیک که از اولیای الهی صادر شود و نیز دعای پدر و مادر در حق فرزند و نیز دعای معلم در به دست آوردن توفیقات تأثیر حتمی دارد. ولی دعا هایی که بر علیه افراد نوشته یا خوانده شود، اگر چه در مقطع خاصی ممکن است تأثیر گذار باشد، ولی نمی تواند زیان جدّی وارد کند. خداوند در قرآن بعد از بیان این که قوم یهود از دو فرشته، چیزهایی را یاد گرفتند تا با آن میان مرد و همسرش تفرقه ایجاد کنند؛ می فرماید: ولی هیچ گاه نمی توانند بدون اجازه خداوند به انسان زیان برسانند. (1)
پس خواست الهی موثر
ص: 119
است، بنابراین می توان با دعا هایی که از طرف پیشوایان دینی وارد شده است، آثار زیان بخش بعضی از چیز ها مانند دعای بد یا چشم زخم را بی اثر کرد.
اگر کسی خیلی زیاد عاشق کسی باشد و این عشق دو طرفه باشد و مایل به ازدواج با هم باشند، اما خانواده ها موافق نباشند، تکلیف چیست؟
به موضوعی در سؤال اشاره نمودید که بسیار حساس و مهم است و هر گونه تصمیم احساسی و بدون درایت و دوراندیشی، می تواند آثار و نتایج نامطلوبی در زندگی بر جای گذارد که تمام زندگی آینده تان را تحت الشعاع خود قرار دهد.
ما به عنوان مشاور می توانیم تنها ابعاد مختلف این موضوع را برایتان روشن نماییم تا بهتر بتوانید تصمیم بگیرید اما تصمیم نهایی با خودتان است.
ابتدا در مورد ماهیت این نوع عشق و علاقه ها بین دختران و پسران جوان سخن می گوییم: واقعیت آن است که در این نوع علاقه ها غالباً از نوع عشق های خیابانی یا دیدن در مجلس،تماس تلفنی یا اینترنت یا هر چیز دیگر است که ابتدا از نگاه ها آغاز می شود، صورت و شکل ظاهری آنها همدیگر را به سوی هم جلب می کند، سپس برخوردها و صحبت هایی رد و بدل می شود، که علاقه و محبت عمیق تر در این نوع عشق و علاقه ها چند چیز وجود دارد که معمولاً مورد غفلت واقع می شود:
1 – چون علاقه و محبت به طرف مقابل بسیار زیاد است (که معنای عشق همین است) باعث می شود عاشق، عیب ها و کاستی ها را در معشوق نبیند یا به آنها توجه ندارد، در حالی که بی تردید هر یک از دو طرف،
ص: 120
نقص ها و عیب هایی دارد.
تنها موجود بی نقص و عیب خدا است، به همین خاطر گفته اند که عشق حقیقی تنها به خدا می تواند باشد، در حالی که عشق به هر چیز دیگر غیر خدا مجازی است. معنای مجازی این است که نمی توان به مخلوق یا انسانی مانند خود، عشق کامل و مطلق داشته باشیم.
روایتی از معصوم وارد شده که: «عشق انسان را کور و کر می کند» معنایش همین است که انسان به عیب ها و کاستی های طرف مقابل توجه ندارد و هر چه می بیند، خوبی و زیبایی است.