پاسخ به:شکلات
سه شنبه 28 دی 1389 8:36 AM
ملانصرالدین و قابلمه همسایه
روزی ملانصرالدین به در خانه همسایه رفت و از او درخواست یک قابلمه را نمود. همسایه قابلمه را داد.
بعد از چند روز بعد ملانصرالدین قابلمه را به همراه یک قابلمه کوچک آورد.
همسایه با تعجب پرسید که قابلمه کوچک دیگر چیست؟
ملانصرالدین پاسخ داد که قابلمه یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی پذیرفت...
چند روز بعد دوباره ملانصرالدین قابلمه را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، قابلمه را به او داد و مدتی گذشت و ملانصرالدین قابلمه را نیاورد.
همسایه برای دریافت قابلمه خود را به در خانه ی ملانصرالدین رسانید و دیگ خود را درخواست کرد.
اما ملانصرالدین با گریه پاسخ داد که قابلمه مُرد.
همسایه با تعجب پرسید مگر قابلمه می میرد؟
ملانصرالدین گفت: این بار هم مانند بار قبل قابلمه در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!