0

جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه.(3)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه.(3)
پنج شنبه 19 اسفند 1400  1:20 PM

بررسی اسناد مناجات شعبانیه

 

ابن خالویه می گوید: این مناجات امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و ائمه از فرزندانش می باشد که در ماه شعبان بدان مناجات می کرده اند.

مآخذ

1 - کتاب الاقبال تألیف سید رضی الدین علی بن طاووس از ابن خالویه.(1)

2 - بحار الأنوار تألیف علامه محمّد باقر مجلسی از کتاب عتیق غروی.(2)

3 - مفاتیح الجنان حاج شیخ عباس قمی از الاقبال.(3)

ناقلان مناجات

سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس معروف به ابن طاووس از حسین بن خالویه معروف به ابن خالویه.

بررسی ناقلان مناجات

1 - سید ابن طاووس: او یکی از علمای برجسته و مفاخر شیعه است که دارای تألیفات بسیاری می باشد. تولد وی در حلّه به سال 589ه .ق و وفات او در بغداد به سال

664ه .ق بوده است. تألیفات سید را تا 48 کتاب معرفی کرده اند که اکثر آنها در مسائل

اعتقادی و عرفانی به ویژه ادعیه می باشد، مانند کتاب الاقبال، مهج الدعوات،

 

جمال الاسبوع، فلاح السائل، گوینده در زمان خود کتب بسیاری جمع آوری نموده که در میان آنها 60 مجلد کتاب دعا بوده است. آن عالم برجسته با درایت تمام توانست مسلمانان به ویژه شیعیان را از شرارت و آفت هلاکوخان در حمله به بغداد محفوظ بدارد و او را تعدیل نماید.(4)

شیخ حرّ عاملی در مورد سید می نویسد: حال او در علم و فضل و زهد و عبادت و وثوق و فقه و عظمت شأن و پرهیزکاری مشهورتر از آن است که بیان شود.(5)

محدّث نوری در خاتمه مستدرک می نویسد: سید بزرگوار، کامل با سعادت، پرهیزکار زاهد، صاحب کرامات آشکار رضی الدین بن طاووس، شخصیتی که علمای اصحاب، با وجود اختلاف مشرب و طریقه، بر صدور کرامات از آن بزرگوار اتفاق نظر دارند به طوری که این اتفاق نظر نسبت به هیچ کس پیش از او و بعد از وی رخ نداده است. سپس شیخ نوری کراماتی را از سید نقل می کند.(6)

محدث مرحوم حاج شیخ عباس قمی درباره او می نویسد: شخصیت والا، پرهیزکار زاهد، پیشوای عارفان.(7)

و نیز می نویسد: امر آن بزرگوار در زهد و عبادت و دعا و فقه و جلالت و پرهیزکاری اشهر است از آن که ذکر شود.(8)

2 - ابن خالویه: سید ابن طاووس در پیشگفتاری قبل از مناجات شعبانیه می نویسد: اسم ابن خالویه، حسین بن محمّد و کنیه او ابو عبداللّه است. نجاشی گفته است: او دانشمندی بوده که در حلب می زیسته، عارف به مذهب ما (تشیّع) و عالم به لغت و ادبیات عرب بوده است، محمّد بن نجار در ذیل نام او گفته است: یگانه روزگار در هر قسمتی از اقسام علم و ادب عربی بوده، به طوری که از مراکز مختلف و در اوقات گوناگون دانشمندان به سوی او می آمدند، آل حمدان او را اکرام و تجلیل می کردند.(9)


آیه اللّه العظمی خویی، اضافه بر مطالب فوق، نظر علامه حلّی را در مورد ابن خالویه نقل می کند و می نویسد: علامه در خلاصه او را در شمار قسم اوّل (27) از باب 2 از فصل

حاء شمرده است و شاید این موضوع مبنی بر عدالت او باشد.(10)

وفات ابن خالویه را یافعی سال 317ه .ق و ابن خلکان 370ه . ق نوشته است و به هر حال او از علمای قرن چهارم است.

علامه در مقدمه خلاصه الاقوال می گوید، کتاب را به دو قسمت و یک خاتمه ترتیب دادم، قسمت اوّل در مورد افرادی که اعتماد بر راویانش دارم و یا آن که قبول گفتارشان را ترجیح می دهم، قسمت دوم در مورد افرادی است که روایتشان را ترک کردم یا در مورد آنان متوقف هستم.(11)

تذکر: لازم به یادآوری است که علامه حلّی، حسین بن خالویه را در قسم اوّل، فصل ششم، باب هفتم، شماره 11 آورده است و متن آن چنین است: حسین بن خالویه: ابو عبداللّه نحوی، ساکن حلب بود، در همان جا وفات یافت و نسبت به مذهب ما عارف و آگاه بود، کتابهایی دارد یکی از آنها کتاب (در) امامت امیرالمؤمنین است سپس می نویسد (ثق) یعنی ثقه و مورد اعتماد است.(12)

 


بخش اوّل


قسمت اوّل
اشاره

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ ».

ترجمه

معبودا! درود فرست بر محمّد و خاندان او.

واژه ها

صلوه: توجه و انعطاف. در المیزان ذیل آیه 43 احزاب فرموده: معنای جامع صلوه، چنان که از موارد استعمال آن به دست می آید، انعطاف است، به اختلاف نسبت متفاوت می شود. لذا گفته اند: آن از خدا رحمت و از ملائکه استغفار و از مردم دعاست، این سخن چنان که فرموده جامع تمامی معانی و در همه موارد جاری است.(13)

طریحی گوید: «صلوه» در کتاب الهی به معانی متعددی آمده است. یکی به معنای دعاست، خداوند متعال می فرماید: «وَ صَلِّ عَلَیْهِم» یعنی دعا کن برای آنها، «اِنَّ صَلوتَکَ»یعنی دعای تو «سَکَنٌ» موجب تثبیت «لَهُم»(14) آنهاست.

دیگری: «اِنّ الصَّلوهَ کانَتْ عَلَی الْمُؤمِنینَ کِتابا مَوْقُوتًا»(15). مقصود از «صلوه» در این جا فریضه مخصوص است، دیگری فرموده خداوند متعال «اُولئِکَ عَلَیهِم صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَهٌ»(16) صلوه در این جا به معنای ترحّم و رحمت است، دیگری گفته خداوند «اَصَلوتُکَ تَأمُرُکَ»(17) یعنی دین تو، و گفته شده است که شعیب نماز زیاد می خواند و از این جهت به او می گفتند آیا نماز تو به تو دستور می دهد که ما از معبودهای خود دست برداریم.(18)

در قرآن کریم واژه «صلوه» هم در مورد خدا به کار برده شده است و هم در مورد ملائکه و هم برای پیامبر اکرم، آن جا که می فرماید: «اِنَّ اللّه َ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیمًا»(19).

(خداوند و ملائکه او درود می فرستند بر پیامبر، ای افرادی که ایمان آورده اید درود فرستید بر او و سلام فرستید سلام ویژه ای).

امام صادق علیه السلام می فرماید: صلوات از طرف خداوند عبارت از رحمت اوست و از طرف ملائکه تزکیه (برکت) برای پیامبر است و از سوی مردمان دعا برای وی می باشد.(20)

شرح
درود بر پیامبر و خاندان او

مناجات با درود بر پیامبر و خاندانش شروع می شود. باید توجه داشت که دعا آداب مخصوصی دارد از جمله این که با نام خداوند آغاز گردد آن هم با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» نام ویژه ای که همراه با دو صفت رحمانیت و رحیمیت الهی است. و نیز آغازگر دعا خوب است حمد وثنای پروردگار باشد و همچنین دعا با صلوات بر رسول اکرم شروع و با صلوات بر او ختم گردد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«مَنْ کانَتْ لَهُ اِلَی اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ حاجَهٌ فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلوهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ثُمَّ یَسْأَلُ حاجَتَهُ ثُمَّ یَخْتِمُ بِالصَّلوهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَاِنَّ اللّه َ اَکرَمُ مِنْ أنْ یَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ و یَدَعَ الْوَسَطَ إذ کانَتِ الصَّلوهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبْ عَنْهُ».(21)

(هر کس نزد خداوند عزّوجل حاجتی دارد (دعای خود را) با درود بر پیامبر و خاندانش شروع کند سپس حاجت خود را عرضه بدارد و با درود بر پیامبر و خاندانش ختم نماید، زیرا خداوند کریم تر از آن است که دو طرف دعا را بپذیرد و میانه آن را رها کند برای آن که جهت پذیرش صلوات مانعی وجود ندارد).


نقش صلوات

صلوات از یک طرف توجه به خداوند است و دعا می باشد و از سویی اظهار ارادت به پیامبر اکرم و خاندانش؛ از این رو در صلوات هم توحید نهفته شده است، هم نبوت و هم امامت.در عین حالی که دعا برای پیامبر اکرم و خاندانش انجام می گیرد نیاز ایشان به ساحت مقدس پروردگاری هم بیان می شود، زیرا همگان به خداوند محتاج هستند همان طور که قرآن کریم می فرماید:

«یا اَیُّهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الفُقَرَاءُ اِلَی اللّه ِ وَ اللّه ُ هُوَ الغَنِیُّ الْحَمیدُ»(22).

(هان ای انسانها همه شما نیازمندان به خداوند هستید و خداوند بی نیاز ستوده خصال است).

صلوات هم موجب رحمت برای پیامبر است و هم تزکیه اعمال ما و سبب اجابت دعای ما که رسول اکرم فرمود :

«صَلاتُکُمْ عَلَیَّ اِجابَهٌ لِدُعائِکُمْ وَ زَکاهٌ لاَِعْمَالِکُمْ»(23).

(درود شما بر من موجب پذیرش دعای شما شده و باعث تزکیه اعمالتان می گردد).صلوات بر پیامبر و آل او افضل اعمال است(14) به طوری که در نامه عمل چیزی سنگین تر از صلوات نمی باشد.(25)

صلوات بر پیامبر باعث از بین رفتن گناهان می گردد.(26) و نقش آن در زدودن گناه بیشتر از تأثیر آب در خاموش کردن آتش می باشد و از همه مهمتر هر که بر پیامبر صلوات فرستد خدا و ملائکه او بر وی درود می فرستند.(27)

صلوات به طور کلی یک فرمان الهی است آن جا که می فرماید: «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیمًا»(28) و یک فریضه ای است که ضمن نماز برای پروردگار قرار گرفته است.
شیوه درود بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

تکمیل صلوات با فرستادن درود بر خاندان پیامبر اکرم است که فرمود :

«مَنْ صَلّی عَلَیَّ وَ لَمْ یُصَلِّ عَلی الی لَمْ یَجِدْ رِیحَ الجَنَّهِ».(29)

(هر که بر من درود فرستد، ولی بر خاندان من درود نفرستد بوی بهشت را استشمام نکند).

و صلوات نیکو است که به ویژه در مجامع بلند فرستاده شود که پیامبر اکرم فرمود:

«اِرفَعُوا اَصْواتَکُمْ بِالصَّلاهِ عَلَیَّ فاِنَّها تَذْهَبُ بِالنِّفاقِ».(30)

(با صدای رسا صلوات بر من فرستید، زیرا نفاق را برطرف می سازد).

عبدالرحمن بن ابی لیلی می گوید: کعب بن عُجره را دیدم، گفت: آیا هدیه ای به تو ندهم؟ سپس ادامه داد و گفت: روزی پیامبر اکرم را دیده و گفتیم یا رسول اللّه دانستیم که چگونه بر تو سلام گوییم (یعنی در پایان هر نماز بگوییم السلام علیک أیها النّبیّ و رحمه

اللّه و برکاته) حال بفرما چگونه صلوات بر تو فرستیم.

پیامبر فرمود: «قُولُوا اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلی آلِ اِبراهیمَ

إنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اَللّهُمَّ بارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلی آلِ ابراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ».

(پروردگارا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد همان طور که درود فرستادی بر خاندان ابراهیم، همانا تو ستوده و بلند مرتبه هستی. پروردگارا برکت فرست بر محمّد و

خاندان محمّد همان طور که برکت فرستادی بر خاندان ابراهیم، همانا تو ستوده و بلند مرتبه هستی).

التاج الجامع این روایت را از چهار کتاب صحیح از صحاح شش گانه اهل تسنن روایت کرده مضافا بر آن که روایات دیگری مشابه این روایت از صحیح بخاری و غیره نقل نموده است(31).

در کلیه روایات واژه «ال» یا «ذریه» وجود دارد و در برخی ازواج هم موجود است، ولی در هیچ کدام اصحاب نیامده است. در روایات شیعه به صورت کاملتری بدین طریق بیان شده است :

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلی إبراهیمَ وَ آلِ إبراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إبراهیمَ وَ آلِ إبراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ».(32)

ظاهرا در کتاب التاج الجامع که نام «ابراهیم» وجود ندارد از قلم افتاده است.

پی نوشت

1- الاقبال بالاعمال الحسنه، ج3، ص295 - 299.
2- بحار الأنوار، ج94، ص 96 - 99.
3- مفاتیح الجنان، ضمن اعمال ماه شعبان.
4- مقدمه کتاب الاقبال بالاعمال الحسنه، تحقیق جواد قیّومی.
5- امل الآمل، ج2، ص205.
6- خاتمه المستدرک، ج3، ص367.
7- حاج شیخ عباس قمی، الکنی والالقاب، ص339.
8- الفوائد الرضویه، ص330.
9- الاقبال، ج3، ص295.
10- سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج5، ص 231 - 232.
11- علامه حلّی حسن بن یوسف بن مطهر،خلاصه الاقوال فی معرفه علم الرجال، ص 52.
12- علامه حلّی حسن بن یوسف بن مطهر،خلاصه الاقوال فی معرفه علم الرجال، ص162.
13- علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج4، ص 146.
14- توبه /103.
15- نساء /103.
16- بقره /157.
17- هود /87.
18- فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص266.
19- احزاب /56.
20- محمّد بن الحسن الحرالعاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج4، ص1213.
21- وسائل الشیعه، ج4، الجزء الثانی من المجلد الثانی ص 1137.
22- فاطر /15.
23- وسائل الشیعه، ج4، ص1138.
24- وسائل الشیعه، ج4، ص1211، حدیث 5 الجزء الثانی من المجلد الثانی.
25- وسائل الشیعه، ج4، ص1210، حدیث1.
26- وسائل الشیعه، ج4، ص 1212، حدیث 7.
27- وسائل الشیعه، ج4، ص1212، حدیث 10.
28- احزاب/56.
29- وسائل الشیعه، ج4، ص1219، حدیث 7.
30- وسائل الشیعه، ج4، ص1216، حدیث1.
31- منصور علی ناصف، التاج الجامع للأصول فی احادیث الرسول صلی الله علیه و آله ، ج5، ص143-144.
32- وسائل الشیعه، ج4، ص1214.

 

منبع:

عبدخدایی، محمدهادی، 1317، جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه. ، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1383.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها