0

زندگی با امام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام
سه شنبه 28 دی 1389  12:23 PM

نانوايي

پيرمردي در خانه‌ي امام در قم خدمت مي‌كرد و هر روز براي خريد نان به نانوايي محل مي‌رفت. نانوا و مردم او را مي‌شناختند. تا او را مي‌ديدند، با شيفتگي مي‌خواستند تا از امام برايشان تعريف كند. سپس بدون نوبت نان‌هايش را مي‌خريد و به خانه باز مي‌گشت.
روزي امام (ره) او را كنار كشيد و گفت: « بابا! شنيده‌ام وقتي مي‌روي توي صف مي‌ايستي، مي‌گويند ايشان در خانه‌ي آقاست و بي‌نوبت به تو نان مي‌دهند. »
پيرمرد گفت: « بله همين‌طور است. »
امام گفت: « ولي اين كار را نكن؛ خوب نيست كسي از اين خانه برود و بدون نوبت خريد كند. تو بايد مانند ديگران در صف بايستي. »


منبع: كتاب چشمه خورشيد   -  صفحه: 27

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها