0

زندگی با امام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام
سه شنبه 28 دی 1389  12:20 PM

من هم كمكتان مي‌كنم

مرحوم آقاي اسلامي تربتي كه همسايه حضرت امام در قم بود، نقل كرد: «روزي با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقاي شاه‌آبادي بوديم. فصل زمستان بسيار سردي بود. از كنار مدرسه حجتيه عبور كرديم كه ديديم خانمي كنار رودخانه نشسته و دارد پارچه‌ها و كهنه‌هايي را مي‌شويد.
مي‌ديديم كه يخ‌هاي رودخانه را مي‌شكست و كهنه مي‌شست. بعد دستش را از آب بيرون مي‌آورد و مقداري با دماي بدنش گرم مي‌كرد و دوباره لباس مي‌شست.
حضرت امام (ره) قدري به او نگاه كرد. بعد به من فرمود: «شما برويد، من مي‌آيم» و خودشان ايستادند و به كمك آن خانم لباس‌ها را شستند و كنار گذاشتند و چيزي هم يادداشت كردند كه بعد معلوم شد، آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند.
هرچه از ايشان پرسيدم قضيه چه بود، فرمودند: «چيزي نبود». بعد معلوم شد به آن خانم گفته‌اند: «شما بياييد منزل من دستور مي‌دهم آب گرم كنند و ديگر شما اين‌جا نياييد، با آب گرم لباس بشوييد؛ خود من هم كمكتان مي‌كنم».


منبع: مجله خيبر  

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها