ه گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان ایلام منتشر شد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم(1)
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
خیلی خوشآمدید برادران و خواهران عزیز. جدّاً تشکّر میکنم از اینکه این بزرگداشت را اقامه کردید و این حرکت بسیار مفید را انجام دادید. قبل از آمدن به داخل حسینیّه دیدم نمایشگاه را؛ خدماتی که انجام گرفته، خدمات بسیار خوبی است. البتّه از این کارهای جنبی و حاشیهای خیلی در این کنگرهها باید انجام بگیرد و انشاءالله موفّق باشید که انجام بدهید.
استان ایلام در دوران دفاع مقدّس، یک دژ مستحکم بود. درست است که بعضی از شهرها و بعضی از مناطق این استان بین دو طرف جنگ، و یک برههای به دست خبیث منافقین دستبهدست شد ، لکن این استان مثل کوه، مثل همان قلّهی میمک -که بنده رفتم روی آن قلّه و از نزدیک دیدم کار رزمندگان عزیزمان را- در مقابل دشمنِ صدّامیِ خبیث ایستاد. اوّلاً از همه جای کشور زودتر در معرض جنگ قرار گرفت؛ همان طور که آقایان هم گفتند. دشمن قبل از اینکه به تهران و جاهای دیگر به طور رسمی حمله بکند، به ایلام حمله کرد. اوّلین شهید هم که همان شهید «شنبهای»(2) است که ایشان گفتند؛ قبل از شروع جنگ در ایلام به شهادت رسید، یعنی کلّ استان ایلام جزو اَلسّابقون در دفاع مقدّس است.
بعد هم حوادث کمنظیری در استان ایلام به وقوع پیوست که متأسّفانه مردمِ خودمان هم خبر ندارند، چه برسد به دیگران و خارج و ملّتهای دیگری که مشتاقند حوادث کشور ما را بدانند؛ آنها که هیچ، حتّی مردمِ خودمان هم از خیلی از این قضایا خبر ندارند. یکی همین قضیّهی بمباران مسابقهی فوتبال بچّهها است در سال 65 -بیستوسوّم بهمن 65- که این جوانهای ایلامی، دو تیم ایلامی برای بزرگداشت و به یادبود هفتمین سال پیروزی انقلاب، یک مسابقهای به این عنوان درست کردند و تعدادی از مردم هم جمع شدند، تماشا میکردند؛ هواپیمای عراقی آمد بالای سر، از نزدیک یعنی با توجّه به اینکه اینجا چه [برنامهای] هست -نه اینکه همین طور بمب بیندازند و تصادفاً بخورد به زمین فوتبال؛ نه، با توجّه- اینجا را زد و ده بازیکن شهید شدند، داور شهید شد، چند بچّه شهید شدند، بعضی از تماشاچیان شهید شدند؛ این حادثهی کوچکی نیست، این حادثهی بزرگی است؛ جا دارد که این جور حوادث در ابعاد جهانی شناخته بشود، گفته بشود، تکرار بشود. این پیامِ مظلومیّتِ شهدای ورزشکار ما است؛ جرمشان این بوده است که برای [سالگرد پیروزی] جمهوری اسلامی و برای انقلاب، مسابقه تشکیل دادند.
صدّام خبیث به پشتوانهی کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز دَم از حقوق بشر میزنند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همهی دنیا میدانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ چه کسی باید این حقایق را بیان کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. برای همین قضیّهی ورزشگاه باید داستان، فیلم، کتاب، خاطره تولید بشود؛ این کارها باید انجام بگیرد.
یکی از خصوصیّات کمنظیر استان ایلام عبارت است از اینکه خانوادههای دو شهید و سه شهید و چهار شهید و پنج شهید، همین طور تا ده شهیدی که گفتند، در این استان هستند، حضور دارند؛ یک خانواده با ده شهید، یک خانواده با نُه شهید، یکی با هشت شهید، چند خانواده با پنج شهید، با شش شهید؛ اصلاً گفتن اینها در زبان آسان است؟ تصوّرش هم انسان را دچار حیرت میکند. ایلام این جوری است؛ از این خانوادهها حضور دارند که خب حالا گفتند که بعضی از کسانِ این خانوادهها در این جمع هم حضور دارید که خداوند انشاءالله همهی شما را مشمول رحمت و لطف الهی بکند.
یکی از خصوصیّات دیگر ایلام، حضور همهجانبهی همهی قشرها بود؛ از عالِم برجستهی فاضل آنجا، مرحوم آشیخ عبدالرّحمن حیدری (رحمة الله علیه) -که در آن بالای میمک هم با ما بود؛ ما که آمدیم، مرحوم آشیخ عبدالرّحمن در همهجا [با ما بود]؛ بنده چند بار آمدم ایلام؛ چه قبل از ریاست جمهوری، چه بعد از آن، ایشان بودند- که تا حیات داشت در میدان جنگ بود، اسلحه میبست و به معنای واقعی کلمه آمادهی رزم بود، تا عشایر متعدّد ایلام، و مردم عادی ایلام؛ عدّهای که اهل جنگ بودند در میدان حضور داشتند؛ عامّهی مردم هم مقاومت [میکردند]. این را که یکی از آقایان گفتند که [مردم] از شهر مهاجرت نکردند، بنده به چشم خودم در شهر ایلام دیدم؛ هواپیماهای دشمن در یک موعد معیّنی میآمدند پشت سر هم شهر را بمباران میکردند، در آن وقت ایلام خلوت بود، کسی نبود، مردم میرفتند به این بیابانها و جنگلهای اطراف و آنجا بودند، بعد که تمام شد، برمیگشتند به شهر. یعنی این رفتن بیرون شهر و برگشتن به شهر برای مردم یک کار عادی روزمرّه شده بود؛ امّا شهر را ترک نکردند، استان را، خانه را ترک نکردند، ایستادند.
آن وقت در زیر همین بمبارانها و در همین شرایط سخت است که یک نخبهی نابغهای مثل شهید رضایینژاد(3) تربیت میشود. شهید رضایینژاد، شهید علم، شهید هستهای که آنچنان رتبهی علمی دارد که دشمن احساس میکند وجود این آدم برای جمهوری اسلامی مایهی ترقّی و تعالی است و باید او را از بین ببرند؛ میآیند جلوی همسر و دختر خردسالش او را شهید میکنند. این دانشمند جوان دورهی کودکیاش را در همین بمبارانها و در همین شرایط سخت در ایلام گذرانده؛ یعنی فشار دشمن و فشار جنگ نتوانسته از بُروز استعدادهای این مردم چیزی کم کند؛ این خیلی مهم است. امثال این شهید رضایینژاد عزیز که شهید علمند و مقامات علمی دارند، اینها مقامات معنوی هم دارند؛ دلیلش هم خود شهادت است؛ چون شهادت را به کسی ارزان نمیدهند.
این [کسی] که شهید شد، این که این رتبهی شهادت به او داده شد، این یک مقدّماتی در وجود انسان، در باطن انسان، در عمل انسان لازم دارد که بدون این به انسان نمیدهند این رتبه را؛ و این جوان دانشمند این مقام معنوی را داشت که شهید شد؛ بدون آن نمیشد شهید بشود.
یک نکتهی مهم این است که خب، گفته میشود که استان ایلام سه هزار و اندی شهید تقدیم کرده و استانهای دیگر هم هر کدام به فراخور جمعیّت و وضعیّت خودشان شهدای زیادی را تقدیم کردهاند. مفهوم شهادت را بایستی ما درست درک کنیم. دربارهی مفهوم شهادت [باید درک کرد که] شهادت فقط قربانیِ جنگ شدن نیست؛ خب در دنیا کسان زیادی هستند که در جنگهای کشورهایشان شرکت میکنند و کشته میشوند؛ بسیاری از آنها هم مثلاً برای دفاع از مرزهای جغرافیایی کشورشان، به عنوان یک انسان میهندوست و میهنپرست این کار را میکنند -البتّه بعضی مزدورند امّا عدّهای هم به این عنوان [کشته میشوند]- شهید ما این جوری نیست؛ مسئلهی رزمندهی ما که وارد میدان جنگ میشود و حالا یا [کارش] به شهادت یا به جانبازی منتهی میشود یا نمیشود، فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست؛ او در دفاع از مرزهای عقیده، مرزهای اخلاق، مرزهای دین، مرزهای فرهنگ، مرزهای هویّت، در دفاع از این مرزهای مهمّ معنوی وارد میشود؛ البتّه دفاع از مرزهای جغرافیایی کشور هم چیز باارزشی است و ارزش محسوب میشود؛ امّا آن کجا و توأم شدن آن معنا با این معانی مهم و والای دیگر کجا! [مسئلهی] شهدای ما این است.
از این بالاتر اگر بخواهیم به مسئلهی شهادت نگاه کنیم، شهید ما در واقع مصداق و مظهرِ «اِنَّ اللهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة»(4) است؛ یعنی جان خودش را دارد با خدا معامله میکند؛ شهید این است. یا آن آیهی شریفهی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِر»؛(5) اینها با عهد خود، پیمان خود، با خدای متعال صادقانه رفتار کردند؛ شهید این است؛ یعنی [این] پیمان بستن با خدا است، معامله کردن با خدا است؛ لذا شما میبینید که رزمندهی در میدان جهاد فیسبیلالله با رزمندههای متعارف دنیا فرق دارد. در میدان جنگ آن کسانی از شماها که بودید و آن وقت دیدید، حتماً مشاهده کردید، بعضیها هم در کتابها خواندهاید که رزمندهی مؤمن در دورهی دفاع مقدّس، همچنین در برخی از خطوط دفاعی دیگر مثل دفاع از حرم یا امثال اینها، وقتی که در حال مجاهدت در میدان جنگ است، اخلاصش بیشتر از حالت معمولی است، توکّلش بیشتر است، تواضعش بیشتر است، مراقبتش از حدود الهی بیشتر است.
در دنیا معمول است که وقتی یک لشکری پیروز میشود در یک شهری، برایشان غارت و چپاول و ظلم و این چیزها یک چیز عادّی است؛ اینجا نخیر؛ اینجا رزمندهی مجاهد فیسبیلالله در میدان جنگ اگر پیروز هم بشود، اخلاصش و رعایت حدود الهیاش اندکی کم نمیشود، بلکه در حال پیروزی، به خاطر شکرانهی پیروزی، این رعایتها بیشتر هم میشود. رزمندگان ما از دشمن که اسیر میگرفتند، همان دشمنی که اسیر ما را از وقتی که گرفته بود تا داخل آن اردوگاهی که اینها را نگه میداشتند، چند بار کأنّه اینها را میکشتند و زنده میکردند، از بس آنها را آزار میکردند -آنجا هم که خب معلوم بود در اردوگاه چه میکنند با آنها- همان آدمها وقتی که اسیر ما میشدند، اگر مجروح بود، رزمندهی ما او را درمان میکرد؛ اگر تشنه بود، به او آب میداد؛ مثل خودش با او رفتار میکرد؛ اینها واقعاً یک چیزهای مهمّی است.
سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجستهای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکتهی الهامبخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانهای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمندهی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند.
این یادبودی که شما فراهم کردهاید، بایستی گوش ما را به پیام شهیدان باز کند. شهیدان به ما میگویند: وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(6) این راه، راهی است که خوف و حزن ندارد، ترس و اندوه ندارد؛ راه خدا است دیگر؛ در این راه بایستی ثابتقدم بود، در این راه بایستی با قدرت حرکت کرد، در این راه باید با وسوسههای دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد خود، اتّفاق خود، انگیزهی خود، تلاش خود را بیشتر کند؛ پیام شهیدان به ما این است. مسئولین جمهوری اسلامی با شنیدن پیام شهیدان در این بزرگداشتها، بایستی احساس مسئولیّت بیشتری نسبت به آن امنیّتی بکنند که این شهدا برای ما فراهم کردند و در اختیار ما گذاشتند؛ همه باید احساس مسئولیّت بکنند و همه هم توجّه بکنیم که بدون تلاش، بدون مجاهدت فیسبیلالله، بدون تحمّل بسیاری از سختیها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا [برای] ما هم اگر چنانچه سختیهایی هست، انشاءالله تحمّل این سختیها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند، به قلّه خواهد رساند.امیدواریم که انشاءالله خدای متعال همهی شماها را موفّق و مؤیّد بدارد و شهدای عزیز ایلامی و همهی شهدای کشور را مشمول رحمت و مغفرت خودش بکند و امام بزرگوار را که این راه را در مقابل ما باز کرد و این هدایت عمومی را در کشور به وجود آورد، انشاءالله با اولیائش، با هادیان بزرگ دوران تاریخ، انبیا و ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) محشور کند و شماها را هم انشاءالله خداوند موفّق کند.این مطالبی هم که آقایان بیان کردند -این پیشنهادها و درخواستها- البتّه عمدتاً کارهای دستگاههای اجرائی است، باید به آنها سفارش کرد؛ خود شما انشاءالله دنبال کنید، ما هم سفارش میکنیم.
دامنه ی گسترده شهدا
نکته: شهدا در زندگی خود دارای خصوصیات منحصر به فردی هستند که باعث تمایز آنها از دیگران شده است. این خصوصیات را آنها نیز با الگو برداری از سبک زندگی ائمه اطهار (علیهمالسلام) کسب کرده اند.
توجه: فرصت ها را دریابید و زندگی شهدا را الگوی خود قرار دهید تا زندگی بهتری داشته باشید چون زندگی غربی در نهایت به پوچی و تباهی ختم میشود. حضرت آیتالله خامنهای در همین راستا فرمودند: «خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس، مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که [اگر] غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت، کما اینکه بسیاری از والدین شهدا از دنیا رفتهاند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شدهاند.» [1]
هر کسی میتواند مسیر خودش را همانگونه که دوست دارد انتخاب کند و هیچ اجبار و تحمیلی در کار نیست. اما دشمن با برنامه ریزی دقیق در پی تغییر دادن افکار مردم است و دوست دارد که دیدگاه خودش را حاکم در سبک زندگی دیگران کند. کشورهای دیگر بخاطر نداشتن الگوهای درست، زود تحت تاثیر قرار میگیرند و فرهنگ منحوس را میپذیرند. اما در کشور ما بخاطر وجود شهدا، کار سختی در پیش دارند چون زندگی شهدا یک سبک خاصی را در پیش روی مردم قرار داده و هر کسی این سبک را انتخاب کند در دنیا و آخرت بهره های بسیاری میبرد.
سبک زندگی شهدا چگونه بوده است؟
1. ساده و بی آلایش بودند
شهید ابراهیم هادی همیشه نوعی رفتار میکرد تا کمتر مطرح بشه مثلا به لباس نظامی توجهی نداشت، پیراهن بلند و شلوار کردی میپوشید تا هم شبیه مردم آنجا شود هم جلوی نفس خود را بگیرد. ساده و بی آلایش بود. ابراهیم به نوعی ساختار شکن بود، به جای توجه به ظاهر و قیافه، بیشتر به فکر باطن بود. [2]
2. به فکر حل کردن مشکلات مردم بودند
توجه؛ این دنیا مانند دومینو است که با خراب کردن زندگی کسی، زندگی ما هم توسط برخی دیگر خراب خواهد شد پس سعی کنیم که مشکلی از دیگران حل کنیم نه اینه بار مشکلات آنها را سنگین تر کنیم.
یکی از دوستان شهید هادی ذوالفقاری تعریف میکرد؛ زمانی که برای تحصیل در قم مستقر شده بودم، یک روز به هادی زنگ زدم و گفتم که فاصله خوابگاه و محل تحصیلم زیاد است و نیاز به ماوتور دارم، اما نه پول دارم و نه موتور شناس هستم. هنوز چند ساعتی از صحبت ما نگذشته بود که هادی زنگ زد و گفت کجایی؟ گفتم تو حجره در قم. گفت؛ برات موتور خریدم با وانت آوردم قم. [4]
3. با همسرشان خوش برخورد بودند
همسر شهید نواب صفوى درباره هنرمندی در جدا ساختن روحیات خارج از محیط خانه از رفتار خانوادگی اش می گوید: شهید نواب صفوى از نظر اخلاق اصلاً خشن نبود. گاهی در اوج هیجان که با دوستانش در مورد مسائل مملکتی و جنایت های شاه گرم صحبت بود، ایشان را صدا می زدم و از او درخواستی می کردم. می دیدم آن آدم پرشور و جدی و هیجانى، به یکباره با من و در جواب من آرام و ملایم می شد. ایشان آن قدر به من محبت داشت که این محبت را گاهی با جملاتی مثل «کوچکت هستم» یا «نوکرت هستم» به من ابراز می کرد.[5]
جهاد در راه خدا:
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أبِیعَمْرٍو ٍالزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ الدُّعَاءِ إِلَی اللَّهِ وَ الْجِهَادِ فِی سَبِیلِهِ أَ هُوَ لِقَوْمٍ لَا یَحِلُّ إِلَّا لَهُمْ وَ لَا یَقُومُ بِهِ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْهُمْ أَمْ هُوَ مُبَاحٌ لِکُلِ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ آمَنَ بِرَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ کَانَ کَذَا فَلَهُ أَنْ یَدْعُوَ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِلَی طَاعَتِهِ وَ أَنْ یُجَاهِدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَقَالَ ذَلِکَ لِقَوْمٍ لَا یَحِلُّ إِلَّا لَهُمْ وَ لَا یَقُومُ بِهِ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْهُمْ فَقُلْتُ مَنْ أُولَئِکَ فَقَالَ مَنْ قَامَ بِشَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْقِتَالِ وَ الْجِهَادِ عَلَی الْمُجَاهِدِینَ فَهُوَ الْمَأْذُونُ لَهُ فِی الدُّعَاءِ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ قَائِماً بِشَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْجِهَادِ عَلَی الْمُجَاهِدِینَ فَلَیْسَ بِمَأْذُونٍ لَهُ فِی الْجِهَادِ وَ الدُّعَاءِ إِلَی اللَّهِ حَتَّی یَحْکُمَ فِی نَفْسِهِ بِمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ شَرَائِطِ الْجِهَادِ قُلْتُ بَیِّنْ لِی یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَخْبَرَ فِی کِتَابِهِ الدُّعَاءَ إِلَیْهِ وَ وَصَفَ الدُّعَاهًَْ إِلَیْهِ فَجَعَلَ ذَلِکَ لَهُمْ دَرَجَاتٍ یُعَرِّفُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ یُسْتَدَلُّ بِبَعْضِهَا عَلَی بَعْضٍ فَأَخْبَرَ أَنَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوَّلُ مَنْ دَعَا إِلَی نَفْسِهِ وَ دَعَا إِلَی طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ أَمْرِهِ ... ثُمَّ ذَکَرَ مَنْ أَذِنَ لَهُ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْهِ بَعْدَهُ وَ بَعْدَ رَسُولِهِ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ثُمَّ أَخْبَرَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ وَ مِمَّنْ هِیَ وَ أَنَّهَا مِنْ ذُرِّیَّهًِْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ ذُرِّیَّهًِْ إِسْمَاعِیلَ (علیه السلام) مِنْ سُکَّانِ الْحَرَمِ مِمَّنْ لَمْ یَعْبُدُوا غَیْرَ اللَّهِ قَطُّ الَّذِینَ وَجَبَتْ لَهُمُ الدَّعْوَهًُْ دَعْوَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ إِسْمَاعِیلَ (علیه السلام) مِنْ أَهْلِ الْمَسْجِدِ الَّذِینَ أَخْبَرَ عَنْهُمْ فِی کِتَابِهِ أَنَّهُ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً الَّذِینَ وَصَفْنَاهُمْ قَبْلَ هَذِهِ فِی صِفَهًِْ أُمَّهًِْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) الَّذِینَ عَنَاهُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی قَوْلِهِ أَدْعُوا إِلَی اللهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی یَعْنِی أَوَّلَ مَنِ اتَّبَعَهُ عَلَی الْإِیمَانِ بِهِ وَ التَّصْدِیقِ لَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْأُمَّهًِْ الَّتِی بُعِثَ فِیهَا وَ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا قَبْلَ الْخَلْقِ مِمَّنْ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ قَطُّ وَ لَمْ یَلْبِسْ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ وَ هُوَ الشِّرْکُ ثُمَّ ذَکَرَ أَتْبَاعَ نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَتْبَاعَ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ الَّتِی وَصَفَهَا فِی کِتَابِهِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جَعَلَهَا دَاعِیَهًًْ إِلَیْهِ وَ أَذِنَ لَهُ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْهِ فَقَالَ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ وَصَفَ أَتْبَاعَ نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَزَّوَجَلمُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً الْآیَهًَْ وَ قَالَ یَوْمَ لا یُخْزِی اللهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَعْنِی أُولَئِکَ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ثُمَّ حَلَّاهُمْ وَ وَصَفَهُمْ کَیْلَا یَطْمَعَ فِی اللَّحَاقِ بِهِمْ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْهُمْ فَقَالَ فِیمَا حَلَّاهُمْ بِهِ وَ وَصَفَهُمْ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ إِلَی قَوْلِهِ أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ وَ قَالَ فِی صِفَتِهِمْ وَ حِلْیَتِهِمْ أَیْضاً الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ وَ ذَکَرَ الْآیَتَیْنِ ثُمَّ أَخْبَرَ أَنَّهُ اشْتَرَی مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ کَانَ عَلَی مِثْلِ صِفَتِهِمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ ثُمَّ ذَکَرَ وَفَاءَهُمْ لَهُ بِعَهْدِهِ وَ مُبَایَعَتِهِ فَقَالَ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ قَامَ رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ أَ رَأَیْتَکَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ الرَّجُلُ یَأْخُذُ سَیْفَهُ فَیُقَاتِلُ حَتَّی یُقْتَلَ إِلَّا أَنَّهُ یَقْتَرِفُ مِنْ هَذِهِ الْمَحَارِمِ أَ شَهِیدٌ هُوَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی رَسُولِهِ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ وَ ذَکَرَ الْآیَهًَْ فَبَشَّرَ اللَّهُ (فَفَسَّرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله)) الْمُجَاهِدِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ وَ حِلْیَتُهُمْ بِالشَّهَادَهًِْ وَ الْجَنَّهًِْ وَ قَالَ التَّائِبُونَ مِنَ الذُّنُوبِ الْعَابِدُونَ الَّذِینَ لَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً الْحَامِدُونَ الَّذِینَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ عَلَی کُلِّ حَالٍ فِی الشِّدَّهًْ وَ الرَّخَاءِ السَّائِحُونَ وَ هُمُ الصَّائِمُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ وَ هُمُ الَّذِینَ یُوَاظِبُونَ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ وَ الْحَافِظُونَ لَهَا وَ الْمُحَافِظُونَ عَلَیْهَا فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ فِی الْخُشُوعِ فِیهَا وَ فِی أَوْقَاتِهَا الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ بَعْدَ ذَلِکَ وَ الْعَامِلُونَ بِهِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْمُنْتَهُونَ عَنْهُ قَالَ فَبَشِّرْ مَنْ قُتِلَ وَ هُوَ قَائِمٌ بِهَذِهِ الشُّرُوطِ بِالشَّهَادَهًِْ وَ الْجَنَّهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوعمرو زبیری گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «دربارهی دعوت بهسوی خدا و جهاد در راه او به من بگویید، آیا مخصوص قومی است که فقط این عمل برای آنان جایز است و کسی [نمیتواند] آن را بجا بیاورد، مگر اینکه از آنان باشد یا اینکه برای هرکسی که خدای عزّوجلّ را یگانه میداند و به رسولش (صلی الله علیه و آله) ایمان آورده است جایز است و هرکه چنین باشد، میتواند به خدای عزّوجلّ و اطاعت از او دعوت کند و در راهش جهاد کند». فرمود: «این فقط برای یک قوم جایز است و کسی نمیتواند آن را بهجا بیاورد، مگر اینکه از آنان باشد». عرض کردم: «آنان که هستند»؟ فرمود: «هرکه شرایط خدای عزّوجلّ در جنگ و جهاد بههمراه مجاهدان را بهجا بیاورد، برای او جایز است که به خدای عزّوجلّ دعوت کند و هرکه شرایط خدای عزّوجلّ را در جهاد بههمراه مجاهدان بهجا نیاورد، جهاد و دعوت برای خدا برای او جایز نیست، مگر اینکه شرایطی را که خدا برای جهاد تعیین کرده است، در خود فراهم کند». عرض کردم: «برای من تبیین کنید، رحمت خدا بر شما باد». فرمود: «خدای عزّوجلّ در کتاب خویش به پیامبرش دستور داده است که مردم را بهسوی خدا دعوت کند و دعوتکنندگان بهسوی او را توصیف کرده و برای دعوتکنندگان، مراتبی قرار داده است که این مراتب، معرّف یکدیگر هستند و بر یکدیگر دلالت دارند. و نیز خداوند خبر داد که خدای تبارکوتعالی نخستین کسی بود که به خویش دعوت کرد و [مردم را] به اطاعت و پیروی از دستورات خود فرا خواند». ... سپس کسانی را که پس از او و پس از پیامبرش به آنان اجازه دعوت به او را داده است، ذکر کرده و فرمود: باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. (آل عمران/۱۰۴) سپس مشخّصات این امّت را بازگو کرد و اینکه از چه کسانی هستند. و اینکه این امّت از فرزندان ابراهیم و نسل اسماعیل (علیها السلام) یعنی از ساکنان حرمند و هیچگاه کسی را غیر از خدا پرستش نکردند و دعوت یعنی دعوت ابراهیم و اسماعیل (علیها السلام) که از اهل مسجدند، برای آنان واجب شده است. کسانی که در کتابش دربارهی آنان سخن گفت و تصریح کرد که ناپاکی و پلیدی را از آنان دور ساخته و به نیکی آنان را پاک گردانیده است؛ کسانی که آنان را در ذکر صفت امّت ابراهیم (علیه السلام) توصیف کردیم و خدای تبارکوتعالی در این فرمودهی خویش؛ بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همهی مردم را بهسوی خدا دعوت میکنیم»!. (یوسف/۱۰۸)، به آنان اشاره کرده است، یعنی نخستین کسانی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ایمان به او و تصدیق آنچه را از خدای عزّوجلّ آورده است پیروی کردند از امّتی که قبل از آفرینش، در آن و از آن و به آن برانگیخته شدهاند، کسانیکه هیچگاه برای خدا شریک قائل نشدهاند و نسبت به خدا ستم و شرک روا نداشتهاند. سپس پیروان پیامبرش (صلی الله علیه و آله) و پیروان این امّت را ذکر کرده است. پیروانی که در کتابش آنان را با امربهمعروف و نهیازمنکر توصیف کرده است و آنان را دعوت کننده به او قرار داده است، و به آنان اجازه دعوت به او را داده است. سپس فرمود: ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی میکنند، برای حمایت تو کافی است [فقط بر آنها تکیه کن]!. (انفال/۶۴). سپس پیروان پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را که مؤمنند توصیف کرد. در آنجا که خدای عزّوجلّ فرمود: محمّد فرستادهی خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند پیوسته آنها را درحال رکوع و سجود میبینی درحالیکه همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند نشانهی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است. (فتح/۲۹). و فرمود: در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمیکند این درحالی است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوی راستشان در حرکت است، و میگویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن». (تحریم/۸) یعنی آن مؤمنان و فرمود: مؤمنان رستگار شدند. (مؤمنون/۱) سپس آنان را توصیف کرد تا کسی به رسیدن به آنان طمع نورزد، مگر از آنان باشد. از جمله صفاتی را که با آن صفات، آنان را ستوده و توصیف کرده است این است که؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند. و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند ... [آری]، آنها وارثانند! [وارثانی] که بهشت برین را ارث میبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند!. (مؤمنون/۱۱۱۰). و نیز دربارهی صفت و خصلتهای نیکوی ایشان چنین فرمود: و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمیکشند و زنا نمیکنند و هرکس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید! عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند!. (فرقان/۶۹۶۸)، سپس خبر داده است که جانهای این مؤمنان و کسانی که صفاتی شبیه به صفاتشان را دارند، را خریده است: أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَ الإِنجِیلِ وَ الْقُرْآنِ. سپس وفاداری آنان به عهد و پیمان و بیعت با او را ذکر کرد. و فرمود: وَ مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. هنگامیکه آیه: إِنَّ اللهَ اشْتَرَی مِنَ المُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ نازل شد، مردی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین گفت: «ای پیامبر خدا! مردی که شمشیرش را برمیدارد و میجنگد تا اینکه کشته میشود، امّا برخی از گناهان را مرتکب شده است، آیا او شهید است»؟ خدای عزّوجلّ این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: توبهکنندگان، عبادت کاران، سپاسگویان، سیاحت کنندگان، رکوعکنندگان، سجدهآوران، آمران به معروف، نهیکنندگان از منکر، و حافظان حدود [و مرزهای] الهی، [مؤمنان حقیقیاند] و بشارت ده به [اینچنین] مؤمنان!. (توبه/۱۱۲). پیامبر (صلی الله علیه و آله) مجاهدان مؤمن را که به صفت و زینت شهادت آراستهاند [این ویژگیها را با خود دارند]، چنین تفسیر کرده و فرموده است، توبهکنندگان از گناهان. عبادتکنندگان که فقط خدا را میپرستند و برای او شریک قائل نمیشوند. الْحامِدُونَ؛ ستایشکنندگانی که خدا را درهرحال چه در سختی و چه در نعمت ستایش میکنند. سیاحتکنندگان که همان روزهدارانند. راکعان و ساجدانی که نمازهای پنجگانه را به موقع برگزار میکنند و از نماز با رکوع و سجود آن و در خشوع در آن و در اوقاتش، محافظت میکنند. پس از آن امربهمعروف میکنند. و به آن عمل میکنند، نهیکنندگان از منکر خود نیز مرتکب آن نمیشوند». سپس فرمود: «کسی را که کشته میشود درحالیکه این شرایط را داراست، به شهادت و بهشت بشارت ده».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أبِیعَمْرٍو ٍالزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ الدُّعَاءِ إِلَی اللَّهِ وَ الْجِهَادِ فِی سَبِیلِهِ أَ هُوَ لِقَوْمٍ لَا یَحِلُّ إِلَّا لَهُمْ وَ لَا یَقُومُ بِهِ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْهُمْ أَمْ هُوَ مُبَاحٌ لِکُلِ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ آمَنَ بِرَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ کَانَ کَذَا فَلَهُ أَنْ یَدْعُوَ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِلَی طَاعَتِهِ وَ أَنْ یُجَاهِدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَقَالَ ذَلِکَ لِقَوْمٍ لَا یَحِلُّ إِلَّا لَهُمْ وَ لَا یَقُومُ بِهِ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْهُمْ فَقُلْتُ مَنْ أُولَئِکَ فَقَالَ مَنْ قَامَ بِشَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْقِتَالِ وَ الْجِهَادِ عَلَی الْمُجَاهِدِینَ فَهُوَ الْمَأْذُونُ لَهُ فِی الدُّعَاءِ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ قَائِماً بِشَرَائِطِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْجِهَادِ عَلَی الْمُجَاهِدِینَ فَلَیْسَ بِمَأْذُونٍ لَهُ فِی الْجِهَادِ وَ الدُّعَاءِ إِلَی اللَّهِ حَتَّی یَحْکُمَ فِی نَفْسِهِ بِمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ شَرَائِطِ الْجِهَادِ قُلْتُ بَیِّنْ لِی یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَخْبَرَ فِی کِتَابِهِ الدُّعَاءَ إِلَیْهِ وَ وَصَفَ الدُّعَاهًَْ إِلَیْهِ فَجَعَلَ ذَلِکَ لَهُمْ دَرَجَاتٍ یُعَرِّفُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ یُسْتَدَلُّ بِبَعْضِهَا عَلَی بَعْضٍ فَأَخْبَرَ أَنَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوَّلُ مَنْ دَعَا إِلَی نَفْسِهِ وَ دَعَا إِلَی طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ أَمْرِهِ ... ثُمَّ ذَکَرَ مَنْ أَذِنَ لَهُ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْهِ بَعْدَهُ وَ بَعْدَ رَسُولِهِ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ثُمَّ أَخْبَرَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ وَ مِمَّنْ هِیَ وَ أَنَّهَا مِنْ ذُرِّیَّهًِْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ ذُرِّیَّهًِْ إِسْمَاعِیلَ (علیه السلام) مِنْ سُکَّانِ الْحَرَمِ مِمَّنْ لَمْ یَعْبُدُوا غَیْرَ اللَّهِ قَطُّ الَّذِینَ وَجَبَتْ لَهُمُ الدَّعْوَهًُْ دَعْوَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ إِسْمَاعِیلَ (علیه السلام) مِنْ أَهْلِ الْمَسْجِدِ الَّذِینَ أَخْبَرَ عَنْهُمْ فِی کِتَابِهِ أَنَّهُ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً الَّذِینَ وَصَفْنَاهُمْ قَبْلَ هَذِهِ فِی صِفَهًِْ أُمَّهًِْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) الَّذِینَ عَنَاهُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی قَوْلِهِ أَدْعُوا إِلَی اللهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی یَعْنِی أَوَّلَ مَنِ اتَّبَعَهُ عَلَی الْإِیمَانِ بِهِ وَ التَّصْدِیقِ لَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْأُمَّهًِْ الَّتِی بُعِثَ فِیهَا وَ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا قَبْلَ الْخَلْقِ مِمَّنْ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ قَطُّ وَ لَمْ یَلْبِسْ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ وَ هُوَ الشِّرْکُ ثُمَّ ذَکَرَ أَتْبَاعَ نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَتْبَاعَ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ الَّتِی وَصَفَهَا فِی کِتَابِهِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جَعَلَهَا دَاعِیَهًًْ إِلَیْهِ وَ أَذِنَ لَهُ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْهِ فَقَالَ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ وَصَفَ أَتْبَاعَ نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَزَّوَجَلمُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً الْآیَهًَْ وَ قَالَ یَوْمَ لا یُخْزِی اللهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَعْنِی أُولَئِکَ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ثُمَّ حَلَّاهُمْ وَ وَصَفَهُمْ کَیْلَا یَطْمَعَ فِی اللَّحَاقِ بِهِمْ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْهُمْ فَقَالَ فِیمَا حَلَّاهُمْ بِهِ وَ وَصَفَهُمْ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ إِلَی قَوْلِهِ أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ وَ قَالَ فِی صِفَتِهِمْ وَ حِلْیَتِهِمْ أَیْضاً الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ وَ ذَکَرَ الْآیَتَیْنِ ثُمَّ أَخْبَرَ أَنَّهُ اشْتَرَی مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ کَانَ عَلَی مِثْلِ صِفَتِهِمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ ثُمَّ ذَکَرَ وَفَاءَهُمْ لَهُ بِعَهْدِهِ وَ مُبَایَعَتِهِ فَقَالَ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ قَامَ رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ أَ رَأَیْتَکَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ الرَّجُلُ یَأْخُذُ سَیْفَهُ فَیُقَاتِلُ حَتَّی یُقْتَلَ إِلَّا أَنَّهُ یَقْتَرِفُ مِنْ هَذِهِ الْمَحَارِمِ أَ شَهِیدٌ هُوَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی رَسُولِهِ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ وَ ذَکَرَ الْآیَهًَْ فَبَشَّرَ اللَّهُ (فَفَسَّرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله)) الْمُجَاهِدِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ وَ حِلْیَتُهُمْ بِالشَّهَادَهًِْ وَ الْجَنَّهًِْ وَ قَالَ التَّائِبُونَ مِنَ الذُّنُوبِ الْعَابِدُونَ الَّذِینَ لَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً الْحَامِدُونَ الَّذِینَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ عَلَی کُلِّ حَالٍ فِی الشِّدَّهًْ وَ الرَّخَاءِ السَّائِحُونَ وَ هُمُ الصَّائِمُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ وَ هُمُ الَّذِینَ یُوَاظِبُونَ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ وَ الْحَافِظُونَ لَهَا وَ الْمُحَافِظُونَ عَلَیْهَا فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ فِی الْخُشُوعِ فِیهَا وَ فِی أَوْقَاتِهَا الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ بَعْدَ ذَلِکَ وَ الْعَامِلُونَ بِهِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْمُنْتَهُونَ عَنْهُ قَالَ فَبَشِّرْ مَنْ قُتِلَ وَ هُوَ قَائِمٌ بِهَذِهِ الشُّرُوطِ بِالشَّهَادَهًِْ وَ الْجَنَّهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوعمرو زبیری گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «دربارهی دعوت بهسوی خدا و جهاد در راه او به من بگویید، آیا مخصوص قومی است که فقط این عمل برای آنان جایز است و کسی [نمیتواند] آن را بجا بیاورد، مگر اینکه از آنان باشد یا اینکه برای هرکسی که خدای عزّوجلّ را یگانه میداند و به رسولش (صلی الله علیه و آله) ایمان آورده است جایز است و هرکه چنین باشد، میتواند به خدای عزّوجلّ و اطاعت از او دعوت کند و در راهش جهاد کند». فرمود: «این فقط برای یک قوم جایز است و کسی نمیتواند آن را بهجا بیاورد، مگر اینکه از آنان باشد». عرض کردم: «آنان که هستند»؟ فرمود: «هرکه شرایط خدای عزّوجلّ در جنگ و جهاد بههمراه مجاهدان را بهجا بیاورد، برای او جایز است که به خدای عزّوجلّ دعوت کند و هرکه شرایط خدای عزّوجلّ را در جهاد بههمراه مجاهدان بهجا نیاورد، جهاد و دعوت برای خدا برای او جایز نیست، مگر اینکه شرایطی را که خدا برای جهاد تعیین کرده است، در خود فراهم کند». عرض کردم: «برای من تبیین کنید، رحمت خدا بر شما باد». فرمود: «خدای عزّوجلّ در کتاب خویش به پیامبرش دستور داده است که مردم را بهسوی خدا دعوت کند و دعوتکنندگان بهسوی او را توصیف کرده و برای دعوتکنندگان، مراتبی قرار داده است که این مراتب، معرّف یکدیگر هستند و بر یکدیگر دلالت دارند. و نیز خداوند خبر داد که خدای تبارکوتعالی نخستین کسی بود که به خویش دعوت کرد و [مردم را] به اطاعت و پیروی از دستورات خود فرا خواند». ... سپس کسانی را که پس از او و پس از پیامبرش به آنان اجازه دعوت به او را داده است، ذکر کرده و فرمود: باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. (آل عمران/۱۰۴) سپس مشخّصات این امّت را بازگو کرد و اینکه از چه کسانی هستند. و اینکه این امّت از فرزندان ابراهیم و نسل اسماعیل (علیها السلام) یعنی از ساکنان حرمند و هیچگاه کسی را غیر از خدا پرستش نکردند و دعوت یعنی دعوت ابراهیم و اسماعیل (علیها السلام) که از اهل مسجدند، برای آنان واجب شده است. کسانی که در کتابش دربارهی آنان سخن گفت و تصریح کرد که ناپاکی و پلیدی را از آنان دور ساخته و به نیکی آنان را پاک گردانیده است؛ کسانی که آنان را در ذکر صفت امّت ابراهیم (علیه السلام) توصیف کردیم و خدای تبارکوتعالی در این فرمودهی خویش؛ بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همهی مردم را بهسوی خدا دعوت میکنیم»!. (یوسف/۱۰۸)، به آنان اشاره کرده است، یعنی نخستین کسانی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ایمان به او و تصدیق آنچه را از خدای عزّوجلّ آورده است پیروی کردند از امّتی که قبل از آفرینش، در آن و از آن و به آن برانگیخته شدهاند، کسانیکه هیچگاه برای خدا شریک قائل نشدهاند و نسبت به خدا ستم و شرک روا نداشتهاند. سپس پیروان پیامبرش (صلی الله علیه و آله) و پیروان این امّت را ذکر کرده است. پیروانی که در کتابش آنان را با امربهمعروف و نهیازمنکر توصیف کرده است و آنان را دعوت کننده به او قرار داده است، و به آنان اجازه دعوت به او را داده است. سپس فرمود: ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی میکنند، برای حمایت تو کافی است [فقط بر آنها تکیه کن]!. (انفال/۶۴). سپس پیروان پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را که مؤمنند توصیف کرد. در آنجا که خدای عزّوجلّ فرمود: محمّد فرستادهی خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند پیوسته آنها را درحال رکوع و سجود میبینی درحالیکه همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند نشانهی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است. (فتح/۲۹). و فرمود: در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمیکند این درحالی است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوی راستشان در حرکت است، و میگویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن». (تحریم/۸) یعنی آن مؤمنان و فرمود: مؤمنان رستگار شدند. (مؤمنون/۱) سپس آنان را توصیف کرد تا کسی به رسیدن به آنان طمع نورزد، مگر از آنان باشد. از جمله صفاتی را که با آن صفات، آنان را ستوده و توصیف کرده است این است که؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند. و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند ... [آری]، آنها وارثانند! [وارثانی] که بهشت برین را ارث میبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند!. (مؤمنون/۱۱۱۰). و نیز دربارهی صفت و خصلتهای نیکوی ایشان چنین فرمود: و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمیکشند و زنا نمیکنند و هرکس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید! عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند!. (فرقان/۶۹۶۸)، سپس خبر داده است که جانهای این مؤمنان و کسانی که صفاتی شبیه به صفاتشان را دارند، را خریده است: أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَ الإِنجِیلِ وَ الْقُرْآنِ. سپس وفاداری آنان به عهد و پیمان و بیعت با او را ذکر کرد. و فرمود: وَ مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. هنگامیکه آیه: إِنَّ اللهَ اشْتَرَی مِنَ المُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ نازل شد، مردی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین گفت: «ای پیامبر خدا! مردی که شمشیرش را برمیدارد و میجنگد تا اینکه کشته میشود، امّا برخی از گناهان را مرتکب شده است، آیا او شهید است»؟ خدای عزّوجلّ این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: توبهکنندگان، عبادت کاران، سپاسگویان، سیاحت کنندگان، رکوعکنندگان، سجدهآوران، آمران به معروف، نهیکنندگان از منکر، و حافظان حدود [و مرزهای] الهی، [مؤمنان حقیقیاند] و بشارت ده به [اینچنین] مؤمنان!. (توبه/۱۱۲). پیامبر (صلی الله علیه و آله) مجاهدان مؤمن را که به صفت و زینت شهادت آراستهاند [این ویژگیها را با خود دارند]، چنین تفسیر کرده و فرموده است، توبهکنندگان از گناهان. عبادتکنندگان که فقط خدا را میپرستند و برای او شریک قائل نمیشوند. الْحامِدُونَ؛ ستایشکنندگانی که خدا را درهرحال چه در سختی و چه در نعمت ستایش میکنند. سیاحتکنندگان که همان روزهدارانند. راکعان و ساجدانی که نمازهای پنجگانه را به موقع برگزار میکنند و از نماز با رکوع و سجود آن و در خشوع در آن و در اوقاتش، محافظت میکنند. پس از آن امربهمعروف میکنند. و به آن عمل میکنند، نهیکنندگان از منکر خود نیز مرتکب آن نمیشوند». سپس فرمود: «کسی را که کشته میشود درحالیکه این شرایط را داراست، به شهادت و بهشت بشارت ده».
جملاتی از رهبر انقلاب درباره «شهید و شهادت»
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گزیده بیانات زیر ۲۰ جمله برگزیده از رهبر انقلاب دربارهی «شهید و شهادت» را بازخوانی میکند:
شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدمهای زرنگ است. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفرهی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است. ۱۳۷۰/۱۰/۱۱
شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایهی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. ۱۳۸۱/۰۹/۱۵
ایثار، یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود. این، اوّلین موضعگیرىِ شهید است. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
شهدا این هدیهی الهی را آسان و رایگان بهدست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت بهدست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
هدیه شهادت را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه او مجاهدت کنند. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
شهید جان را فروخت و در مقابلِ آن، بهشت و رضاى الهى را گرفت که بالاترین دستاوردها است. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
آن چیزى که ما باید به آن افتخار بکنیم این است که رسم شهادت و سنّت الهىِ قتل فیسبیلالله، با نظام اسلامى زنده شد. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
خاصیت کشته شدن در راه خدا این است که انسانى جان خود را صرف میکند براى یک هدف و مقصد الهى و خداى متعال هم در پاسخ به این ایثار و گذشت بزرگ، حضور او را در ملّت او تداوم میبخشد و یاد، فکر و آرمان او زنده میماند. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
اگر این شهادتها نبود، اگر این فداکاریها نبود، این نظام باقی نمیماند؛ این نهال نظام ، مورد تهاجم طوفانهای سخت بود. ۱۳۹۵/۰۹/۱۵
مسالهى شهید و ایثارگرى، موتور حرکت جامعه است. ۱۳۸۳/۰۴/۱۶
بزرگداشت شهدا برای آیندهی این کشور، حیاتی و ضروری است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
من عقیدهی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
یاد، افتخارات، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. ۱۳۸۶/۰۲/۰۲
روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
آنجائی که یاد شهادت، یاد و ذکر شهیدان، تمجید از عظمت شهیدان وجود دارد، هر انسانی، هر دلی احساس عظمت و استغنای از غیر خدا میکند. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایهگذاری از خود برای اهداف بلندمدّت مشترک بین همهی مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
جلسات بزرگداشت شهدا، ادامهی حرکت جهادی و ادامهی شهادت است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
در بیان زندگینامهی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است. ۱۳۹۵/۰۷/۰۵