پاسخ به:نفوذ اینترنت و شبکه های مجازی بر زندگی فردی و اجتماعی نسل جوان
پنج شنبه 21 اسفند 1399 3:03 PM
– عوامل جامعه پذیری افراد
جامعه پذیری فرآیندی است که به موجب آن جامعه فرهنگش را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد و فرد را با شیوه های پذیرفته شده و تأیید شده زندگی سازمان یافته اجتماعی سازگار می کند. از سوی دیگر فرد در جریان این فرآیند خود را با محیط اجتماعی پیرامون خود سازگار می نماید.کارکرد جامعه پذیری آنست که استعدادها و اموری را که فرد به آن نیازمند است فرامی گیرد، و نظام ارزش ها،آرمان ها و انتظارات متقابل جامعه را به فرد منتقل می نماید و چگونگی ایفای نقش را به فرد آموزش می دهد. این فرآیند که دارای مراحل گوناگونی است که از بدو تولد تا آخر عمر را در بر می گیرد، عوامل متعددی ایفای نقش می کنند که ما در این بخش به تبیین مهمترین عوامل آن می پردازیم. از میان این عوامل، برخی بصورت آشکار و برخی دیگر بصورت پنهان و نا خودآگاه به این امر مبادرت می ورزند. نکته دیگر اینکه نباید اهمیت این عوامل را یکسان پنداشت؛ زیرا درجه تأثیر پذیری فرد از هریک از این عوامل در دوره های زمانی مختلف از زندگی فرد ممکن است متفاوت باشد که در ذیل این عوامل را بررسی می کنیم.
الف) تبیین ارتباط بین نقش خانواده با جامعه پذیری افراد
در میان عوامل مختلف جامعه پذیری، نقش خانواده از برجستگی خاصی برخوردار است، علت این امر را می توان در این واقعیت جست که اولاً شکل گیری شخصیت افراد تا حدود زیادی در خانواده صورت می گیرد و فرزندان عمدتاً ویژگی های رفتاری والدین خود را کسب می کنند؛ ثانیاً این نقش خانواده بیشتر هنگامی مشاهده می شود که فرد در سال های اولیه زندگی خود قرار دارد و شخصیت وی همچون لوح سفیدی برای اولین بار در حال شکل گیری است.
محیط خانوادگی عامل قطعی مؤثر در ایجاد شرایط سازنده ای است که ارزش ها و گرایش های شخص را شکل می دهد. بخش مهمی از این فرآیند در درون خانواده بصورت عمدی و آگاهانه انجام می پذیرد ولی بخش زیادی از آن نیز کاملاً ناخودآگاه است. الگوهای کنش متقابل اجتماعی درون خانواده ممکن است مدل های ناخواسته را برای شکل گیری رفتار و شخصیت بعدی کودکان، یعنی زمانی که به بلوغ و دوره جوانی می رسند، فراهم سازد. به هر حال اگر جامعه پذیری یا «اجتماعی شدن» فرآیندی باشد که نسل های مختلف یک جامعه را به یکدیگر پیوند می دهد «خانواده» از عوامل عمده جامعه پذیری از دوران کودکی تا جوانی و پس از آن است که بصورت یک سلسله مراحل پی در پی رشد و تکامل، نسل ها را به یکدیگر مربوط می سازد.
همانطور که پروفسور ماسگروو نیز تأیید کرده «خانواده» عامل اصلی و تعیین کننده در جامعه پذیری افراد می باشد.
خانواده اولین جایی است که مجموعه ای از ارزش ها و هنجارهای جامعه به فرد القا می شود و میزانی از دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی در اختیار وی قرار داده می شود. خانواده مهمترین آموزشگاه کودک پیش از آغاز تحصیلات رسمی او محسوب می شود. عمل آگاهانه یا ناآگاهانه اعضای خانواده در برابر کودک ، او را برای جامعه آینده آماده می کند. به عقیده صاحبنظران، روند و نتایج آموزش و پرورش کودک در درجه نخست به شیوه زندگی خانواده، که واحد اساسی و مرکزی جامعه است و به ویژه به مناسبات میان پدر و مادر بستگی دارد. خانواده شخصیت کودک، سپس شخصیت نوجوان و سرانجام شخصیت جوان را شکل می دهد.
اما فرآیند جامعه پذیری در محیط خانواده نه با فشاری فلج کننده همراه است و نه معلول تقلیدی بی هدف است که کورکورانه انجام گیرد، بلکه همانگونه که «استوتزل» می گوید این فرآیند عبارت از «سازگاری کاملاً هدف داری» است که به عوض آنکه کودک علی رغم میل خود آن را تحمل کند،آن را می طلبد و در واقع نوعی سازگاری حساب شده و ارادی است. ثانیاً کودک با کسب تجارب مشخص در دوره های بعد زندگی و آرمان هایی که رفته رفته بر اثر این تجارب برای خود ترتیب می دهد، الگوی اولیه شخصیت او را دگرگون می سازد و شخصیت نهایی او در واقع نتیجه انطباق هایی است که در سراسر عمر به نحو پویایی در مواجهه با اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی و قبول مقام های مختلف و ایفا نقش های مربوط به آن، از او سر می زند. امروزه نقش خانواده بعنوان یکی از عوامل جامعه پذیری دچار تغییر شده است و برخلاف گذشته فرزندان و به ویژه جوانان برای مدت زمان بیشتری در معرض تأثیر سایر عوامل قرار دارند.که در ذیل به این عوامل خواهیم پرداخت.
ب) تبیین ارتباط بین نقش نظام آموزشی باجامعه پذیری افراد
جامعه پذیری فرآیندی است که از طریق آن افراد، دانش ها، مهارت ها، ارزش ها و الگوهای رفتاری جامعه خویش را کسب می کنند. در کودکی جامعه پذیری از خانواده آغاز می شود،اما آژانس های مختلفی پس از خانواده ایفای نقش می کنند و هریک از این آژانس ها می توانند مسیرهای مختلفی را به کودک آموزش دهند که ناشی از فرهنگ آژانس مؤثر بر شناخت کودک است و می تواند نشئت گرفته از فرهنگ جامعه ،خرده فرهنگ ها و حتی وضعیت خاص روانی یک شخص باشد و بنابراین این آژانس ها می توانند مسیرهای گوناگون و گاه متعارض و متضادی را به کودک القا کنند که در نهایت معرفت کسب شده توسط کودک می تواند از انطباق کامل با فرهنگ جامعه تا ضدیت با فرهنگ غالب، متغیر باشد. نخستین آژانسی که از سوی جامعه و با هدف جامعه پذیری کودک ایجاد و وارد عمل می شود نهاد رسمی آموزش و پرورش است.که هدف اصلی این نهاد همان جامعه پذیر کردن یا آماده ساختن کودک برای حضور و درک به موقع و هماهنگ ساخت ها،کارکردها و فرهنگ جامعه جهت نشان دادن عملکرد معقول اعم از واکنش ها، رفتار یا کنش، در جهت رفع نیازها و رسیدن به اهداف جمعی است. در این مرحله مؤسسات آموزشی مختلف در چارچوب نظام آموزشی، نقش اساسی تری را در جامعه پذیر کردن و رشد شخصیت فرد بر عهده می گیرند.
۱-کودکستان، برای کودک دنیایی است که در آن ارتباط با دیگران، همسازی، یادگیری اجتماعی و اطاعت از بزرگتر به گونه ای متفاوت از خانواده آموخته می شود.
۲- دبستان فقط به آموزش خواندن و نوشتن، حساب و علوم نمی پردازد؛ بلکه کودک یا نوجوان در جریان آن با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و قواعد بازی آشنا می شود. در این مرحله، مدرسه نقش جامعه پذیرکردن را بیشتر از خواندن و نوشتن ایفا می کند. دانش آموز در حین آموزش، وقت شناسی، نظم، ارتباط گروهی، احترام به دیگران، همزیستی و همنوایی، رعایت بهداشت و … را نیز فرا می گیرد و در خود درونی می کند و از این طریق رشد شخصیت پیدا می کند.
۳- دبیرستان گرچه مسئولیت انتقال دانش و مهارت و تکنیک و آماده کردن فرد برای قبول مسئولیت اجتماعی و پذیرش حرفه و شغل را بر عهده دارد؛ ولی در جریان چنین آموزشی هم روند جامعه پذیری با آموزش درس هایی همچون تعلیمات اجتماعی، تعلیمات دینی، تاریخ و جغرافیا و … ادامه دارد. بعلاوه دانش آموز با شرکت در گروه های ورزشی، خیریه، پژوهشی، نمایش ها،گروه های سخنرانی و … زندگی اجتماعی را تجربه می کند.
۴- در مراحل عالی و سطوح دانشگاهی نیز که آموزش به لحاظ تخصص و مهارت در سطوح بالاتری است، باز هم جامعه پذیری بطور رسمی یا ضمنی جریان دارد، از قبیل مفهوم عدالت اجتماعی، درک مشارکت در امور اجتماعی، فهم علل نابرابری های اجتماعی، اوقات فراغت، حقوق بشر و… .
نظام آموزشی با انتقال ارزش ها و الگوهای رفتاری، قوانین و مقررات بصورت یکسان در کلیه سطوح جامعه و بوسیله نهاد مدرسه و دانشگاه موجبات همگونی و انسجام اجتماعی را فراهم می آورد. نظام آموزشی با تدریس زبان رسمی عامل مهمی در وحدت ملی و ایجاد ارزش های مشترک و مفاهیم اجتماعی یکسان بین گروه ها خرده فرهنگ ها و اقوام مختلف جامعه است و از این طریق عامل مهمی درجامعه پذیری افراد و سرانجام همبستگی و انسجام اجتماعی به شمار می رود.
پ) تبیین ارتباط بین نقش گروه همسالان با جامعه پذیری افراد
یکی دیگر از عوامل جامعه پذیری گروه همسالان است.گروه همسالان متشکل از افرادی می باشد که درون یک مجموعه سنی خاص قرار می گیرند و معمولا در سراسر زندگی شان ارتباطات نزدیک و دوستانه برقرار می کنند که نمونه یک مجموعه طبقات سنی بعنوان مثال دانش آموزان یک مدرسه یا دانشجویان یک دانشگاه می باشند. افراد حجم عظیمی از اطلاعات و نگرش ها را از همسالان و دوستان خود بصورت غیر رسمی فرا می گیرند.گروه های همسالان و دوستان، حس ارزشمند بودن را در فرد ایجاد می کنند. دوستان به تبادل عقاید و اطلاعات می پردازند و به شکل دهی دیدگاه های یکدیگر درباره جهان خارج و پدیده های آن کمک می کنند. از آنجا که افراد مایلند دیگران آن ها را دوست داشته باشند و به آن ها احترام بگذارند، افراد غالباً ارزش ها و رفتار خود را به گونه ای جرح و تعدیل می کنند تا با انتظارات کسانی که با آنان تعامل دارند همخوانی داشته باشد. این امر بطور خاص در دوران نوجوانی و جوانی حائز اهمیت است که تماس با افراد همسن، نوعی احساس امنیت را در جوانان ایجاد می کند و حتی ممکن است رفتار وی را بیش از هر عامل دیگری شکل دهد.در مواردی که جامعه ای شاهد شکاف و تضاد بین نسل ها باشد یا نسل های مختلف تجربیات متفاوتی داشته باشندگروه همسالان و دوستان اهمیت فزاینده ای می یابد. اهمیت گروه همسالان و دوستان در جامعه فعلی ما به علت گسترش بی رویه شهرنشینی و تبعات آن از جمله کاهش نفوذ و اقتدار والدین و نهادهای سنتی و همچنین طولانی شدن دوره جوانی در اثر گسترش آموزش از یکسو و بیکاری و بالا رفتن سن ازدواج از سوی دیگر افزایش یافته است.گروه همسالان و دوستان ممکن است بر مبنای محله، مدرسه، دانشگاه، سن یا یک فعالیت مشترک و یا آمیزه ای از این عوامل تشکیل گردد. فقدان نهادهای سازمان یافته کافی برای اوقات فراغت جوانان باعث شده است که اهمیت گروه همسالان و دوستان در شرایط فعلی جامعه افزایش یابد.
ت) تبیین ارتباط بین نقش وسایل ارتباط جمعی با جامعه پذیری افراد
عامل دیگری که در فرآیند جامعه پذیری بایستی مورد توجه قرار گیرد، وسایل ارتباط جمعی است. انسان امروز به لحاظ شرایط حاکم بر زندگی اجتماعی، هرگز نمی تواند خود را از وسایل ارتباط جمعی و اخبار دنیایی که اورا در بر گرفته است، مستغنی بداند. جهان پهناوردر اثر پیشرفت های شگرف وسایل ارتباطی بسیار کوچک جلوه کرده است، به گونه ای که مک لوهان لقب دهکده جهانی بدان داده و برای توصیف نقش تعیین کننده ارتباطات در زندگی اجتماعی انسان، این برهه را «عصر ارتباطات» نام نهاده اند. نظام کنترل شده رسانه های جمعی نقش مؤثری در جامعه پذیری ایفا می کند.
با افزایش هر چه بیشتر تفکیک حوزه خانه از محل کار و رسمی شدن آموزش، نظارت اولیا بر جوانان محدودتر شده و رسانه این جای خالی اولیا را هرچه بیشتر پر کرده و ارزشمند تر می شود.گرچه شاید بیننده خود آگاه نباشد، اما اطلاعات و دانش ها به درون ضمیر ناخودآگاه او جاری شده، بی آنکه خود بداند این ارزش های تلقینی در آن ها دیده می شود. این دانش ها که بصورت تصاویر و به حالت متمرکز تولید می شوند، بوسیله رسانه های جمعی به داخل ذهن توده ای تزریق شده و به همسان کردن رفتار که مورد نیاز نظام تولید صنعتی است کمک می کند.
اثرات وسایل ارتباط جمعی بسیار گسترده و گوناگون است، این اثرات ممکن است بصورت دراز مدت و کوتاه مدت انجام گیرد. این اثرات ممکن است ناشی از محتوای برنامه ها باشند و همچنین احتمال آن می رود که بر روی عقاید، ارزش ها، اطلاعات، مهارت ها، گرایش ها و رفتارهای ظاهری تأثیر بگذارند. درهمان حال برنامه های رسانه ها،گرایش های جوانان به موقعیت شغلی، مصرفی، سیاسی، عشق و زندگی خانوادگی را شکل می دهد و از این راه می تواند بر کنترل غیر مستقیم بینندگان خود نقشی داشته باشد.
قدرت و اثرات رسانه های جمعی ، سال های بسیاری است که توجه جوامع را به خود جلب کرده است. اعضای خانواده هر یک جداگانه و یا در کنارهم با وسایل ارتباط جمعی مرتبط و پیوسته هستند و حواس خود را به پیام های این رسانه پیوند می زنند. در جریان جامعه پذیری افراد توسط رسانه های جمعی، هنجارهای گروهی زیر به افراد آموخته می شود:
۱-آداب اجتماعی: شامل غذا خوردن،نشستن،تعارف کردن
۲-شعائر اجتماعی : مناسک دینی، آداب و تشریفات یک آیین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.
۳-اخلاق اجتماعی: رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آن ها را سخت ناپسند بشمارد.
۴-مقررات اجتماعی: رسم هایی که جامعه با خواست و آگاهی به وجود می آورد مثل مقررات راهنمایی و رانندگی.
در نتیجه یادگیری این آموزش ها که جملگی بر اثر امکان یادگیری اجتماعی حاصل از استفاده از رسانه های جمعی است ،شخص با جامعه پیام فرست همنوا و همرنگ شده ،ارزش ها و هنجارهای مذکور را درونی کرده و به نظم جامعه مورد نظر کمک می کند.بنابراین ما در معرض انواعی از وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، فیلم، مجله، روزنامه،کتاب، اینترنت و ماهواره قرار داریم. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که نقش رسانه های جمعی در جامعه پذیری افراد چیست؟همانطور که می دانیم وسایل ارتباط جمعی دارای کارکردهای گوناگونی هستند؛ از جمله آموزش، اطلاع رسانی و انسجام دهی، فعالیت های فرهنگی ،آموزشی و تفریحی.
آموزش: وسایل ارتباط جمعی به لحاظ ویژگی منحصر بفردی که دارند، چنانچه به درستی بکار گرفته شوند، می توانند همانند مدرسه و دانشگاه در تربیت و آموزش افراد جامعه به خوبی عمل کنند. رسانه ها حتی از جهاتی نسبت به مدرسه و دانشگاه از امتیازاتی برخوردارند. مدرسه و دانشگاه از آغاز تا پایان محدودیت زمانی دارند؛یعنی فقط سال هایی چند از حیات کودک یا جوان را به خود مشغول می دارند، اما وسایل ارتباط جمعی بی هیچ محدودیت در تمامی مراحل زندگی با انسان هایند و از آغاز تا پایان عمر را می پوشانند. رسانه های ارتباط جمعی چه مکتوب (روزنامه، مجلات،کتاب و…) و چه غیر مکتوب (رادیو، تلویزیون،اینترنت، ماهواره و …) بزرگترین سهم را در راه انتقال میراث فرهنگی و فکری بشریت به عهده گرفتند و تعالی فرهنگ انسانی را موجب می شوند.
اطلاع رسانی و انسجام دهی: وسایل ارتباط جمعی، مردم را از رویدادهای داخلی و خارجی آگاه می سازند. این گونه وسایل موجب آگاهی سریع مردم از اوضاع یکدیگر و حوادث و رویدادهای جهان می شوند. بنابراین نظام ارتباط جدید عهده دار اداره کردن و سازمان دادن و حفظ رابطه متعادل بین دو نیروی علم و فناوری در جامعه است، به گونه ای که جامعه با حفظ استمراری و پایداری خود، توانایی انطباق و دگرگونی را هم داشته باشد.
فعالیت های فرهنگی،آموزشی و تفریحی: رسانه های گروهی زمینه های تفریح و سرگرمی افراد جامعه را در اوقات فراغت فراهم می آورند. بنابراین بخشی از کارکرد رسانه های گروهی، تفریح و تفنن برای افراد جامعه است. این گونه برنامه ها نیز ضمن برخورداری از جنبه های تفننی، می توانند با فعالیت های فرهنگی و آموزشی همراه شوند. بنابراین رسانه های جمعی مردم را در برابر جامعه ای که باید به آن مرتبط باشند و به گونه شایسته ای آن را بپذیرند و از ماهیت قواعد و هنجارهای آن شناخت پیدا کنند، مهیا می نمایند و این عمل نیز توسط فرآیند جامعه پذیری صورت می گیرد.
اما باید دانست که رسانه های گروهی مانند تلویزیون، سینما،مطبوعات و اینترنت از جمله عواملی هستند که می تواند در هدایت و تربیت و سازندگی و بالا بردن شعور اجتماعی افراد نقش مؤثری ایفا کند و برعکس آن نیز می تواند اتفاق بیفتد، یعنی اگر جهت آن خلاف خیر و صلاح عمومی باشد می تواند باعث گمراهی و انحراف و فساد و آلودگی و گاه بزهکاری شود. در نوجوانان تأثیر سینما، اینترنت، تلویزیون بیش از رادیو است. مشاهده فیلم های وحشتناک و فیلم های همراه با قتل و کشتار، سرقت های مسلحانه، صحنه های وقیح روابط جنسی در بیننده تأثیراتی برجا می گذارد که گاه ممکن است به صورت بروز عقده ها، پریشانی های روانی و انحرافات اخلاقی و حالات بیمار گونه در اطفال و نوجوانان منعکس می شود. این اثرات در افرادی که دارای زمینه های روانی باشد به مراتب شدیدتر و عمیق تر است. میل نهفته سرگرم شدن، زیستن در جهانی تخیلی، شرکت غیر مستقیم در حوادث مهیج، شناختن شخصیت های جذاب و هیجان انگیز، فراموش کردن زندگی واقعی، گریز از ملاک های روزمره، راز جذابیت رسانه ها می باشد وبه واسطه جذابیتشان اثرات روحی و تربیتی بر اطفال و نوجوانان می گذارد. معمولاً با استفاده از تلویزیون، اینترنت و … سعی می شود فرآیند اجتماعی شدن صورت گیرد. می توان بعد از خانواده مهم ترین وسیله اجتماعی شدن کودکان را رسانه دانست. از طریق این وسایل می توان به یک فرهنگ صدمه زد، یک فرهنگ را به نابودی کشاند ویک فرهنگ را توسعه داده و آن را در دیگر مراکز فرهنگی اشاعه داد و یک فرهنگ را از ورطه نابودی نجات داد.