پاسخ به:سرمایههای اجتماعی و انقلاب اسلامی
پنج شنبه 25 دی 1399 2:28 PM
سیر خطرناک رو به کاهش سرمایۀ اجتماعی برونگروهی
از جمله ارکان مهم سرمایۀ اجتماعی اعتماد و مشارکت است. اعتماد مردم به یکدیگر، اعتماد مردم به حکومت و نهادهای اصلی جامعه، اعتماد نهادهای یادشده به یکدیگر و اعتماد حکومت و این نهادها به مردم، وجوه گوناگون اعتماد اجتماعی را شکل میدهند. از سوی دیگر، درستکاری، صداقت، وفای به عهد، انصاف و عدالت، ارزشهای اعتمادآفرین هستند. آزادی فعالیت مدنی و بسته نبودن راه تأسیس نهادهای مستقل از قدرت و حجیم نبودن دولت نیز مقوم و محرّک مشارکت عمومی است.[9]
سرمایۀ اجتماعی، دو وجه یا دو نوع دارد: 1ــ سرمایۀ اجتماعی درونگروهی (مثل خانواده)؛ 2ــ سرمایۀ اجتماعی برونگروهی. عدهای از جامعهشناسان بر این باورند ایران نیازمند سرمایۀ اجتماعی برونگروهی است تا روابط بین افراد تقویت شود. به عقیدۀ آنها سرمایۀ اجتماعی در ایران در قالب هیئتهای خودجوش مذهبی خود را نمایان میسازد. تشکیل هیئتهای عزاداری و کمک به زلزلهزدگان و آسیبدیدگان و... از جملۀ این موارد است. در شرایطی غیر از مواقع اضطراری یا خاص، سرمایۀ اجتماعی در جامعه کمرنگ میشود و در بسیاری از موارد دیده نمیشود. در ایران شکل مدنی سرمایۀ اجتماعی به صورتی کمرنگ به چشم میخورد.[10] ایرانیان به کالاهای عمومی همچون دموکراسی، امنیت اجتماعی و عدالت نیاز دارند و باید در توسعۀ این امور همکاری کنند. به هر اندازه هم که قانونهای مناسب و دقیقی برای اینگونه کالاهای عمومی وجود داشته باشد، تا اجتماع نخواهد و همکاری لازم را انجام ندهد، حفظ اینگونه کالاهای عمومی ناممکن است. در ایران مفهوم همکاری گروهی و سرمایۀ اجتماعی، در روابط اجتماعی شناختهشده نیست و مردم به یکدیگر اعتماد ندارند.[11] گواه این مطلب افزایش چشمگیر تعهدهای محضری در انواع گوناگون در معاملات مالی و پولی گوناگون است؛ بهگونهایکه اگر به موقع مدرک و سند معتبر و محکمی از طرف مقابل گرفته نشود، دلمشغولی فراوانی برای طرف دیگر معامله بهوجود میآورد و احتمال خسران در معامله افزایش مییابد. نگاهی به آمار پروندههای متعدد دادگاههای گوناگون نیز گواه محکمتری بر این ادعاست.
میزان اعتماد افراد در درون خانوادهها و آشنایان بیشتر از میزان اعتماد آنها به نهادها و ارگانهای دولتی است. علاوه بر آن، میزان مشارکت غیررسمی افراد در کارها، مثل شرکت در انجمنهای خیریه و هیئتهای مذهبی و دید و بازدیدها، بیشتر از میزان مشارکت رسمی آنها در کارهایی مثل شرکت در انتخابات گوناگون، بر عهده گرفتن مسئولیت رسمی و... است. آمارها نشان میدهند مردم به اعضای خانواده، دوستان و اقوام خود بیشتر از دولت و نهادها اعتماد دارند. آماری که دفتر طرحهای ملّی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1380 برای سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان انجام داده است نشان میدهد 4/88 درصد مردم به اعضای خانوادۀ خود بسیار زیاد اعتماد دارند. این رقم دربارۀ اقوام، 49 درصد و دربارۀ دوستان نیز 49 درصد بوده است. در مقابل، مردم یکدیگر را تا اندازۀ 3/4 درصد مورد اعتماد ارزیابی کردهاند. علاوه بر آن، نتایج تحقیق «سنجش اعتماد اجتماعی» با دو معرّف اعتماد به مردم و اعتماد به مسئولان، نشان میدهد که از نظر پاسخگویان، اعتماد مردم نسبت به هم در مقیاس پنج بخشی، به ترتیب از سطح خیلیکم تا خیلی زیاد عبارت است از 8/67 درصد، 4/18 درصد، 8/9 درصد، 9/0 درصد، 2/3 درصد و همچنین اعتماد مردم نسبت به مسئولان به همین ترتیب عبارت است از 2/44 درصد، 3/21 درصد، 2/24 درصد، 1/6 درصد، 1/4 درصد.[12]
این آمار، خود نشاندهندۀ میزان بالای بیاعتمادی مردم حتی نسبت به یکدیگر و شهروندان است که میتواند بازنمایی از پایین آمدن اعتماد مردم به دستگاهها و ارگانهای رسمی کشور باشد. این نوع بیاعتمادیها نسبت به یکدیگر در روابط خانوادگی نیز دیده میشود که میتواند سرچشمۀ بسیاری از مشکلات و حتی طلاقها باشد. بر پایۀ آمار بهدستآمده، میزان طلاق از سال 1371 تا 1380 سیری صعودی داشته است.[13] به استناد آمارهای دادهشده میان میزان مشارکت غیررسمی افراد، نسبت به مشارکت رسمی آنها تفاوتهایی وجود دارد. میانگین تعداد موارد رفتوآمد با اقوام نسبت به رفتوآمد با همکاران بیشتر است. تعداد موارد رفتوآمد افراد با اقوام 8/3 درصد، همسایهها 9/3 درصد، دوستان 4/2 درصد و با همکاران 6/1 درصد مرتبه در ماه است.[14] رواج قانونشکنی، بالا رفتن میزان تعهدات محضری و کنترل افراد، نردهکشی بین چهارراهها، حضور پلیس در بیشتر میادین و خیابانها، پایین آمدن میزان مشارکت رسمی سیاسی و اجتماعی شهروندان، اعم از حضور در انتخابات مجلس و شوراها تا رعایت حقوق شهروندی و بسیاری از موارد دیگر، از جمله موارد نزول اعتماد و مشارکت در جامعه است.
براساس این اطلاعات میتوان چنین نتیجهگیری کرد که میزان سرمایۀ درونگروهی در ایران، بیشتر از میزان سرمایۀ برونگروهی (اعتماد به دولت و مسئولان) است. میزان همدلی و همکاری برونگروهی مردم، که در دفاع مقدس و زلزلۀ بم نشان داده شد، بسیار موقتی بود و جامعۀ ما بیشتر به نوعی همکاری و تعاون خودجوش در قالب هیئتهای غیررسمی گرایش دارند؛ چنانکه در سرمایۀ بیسابقۀ استانهای شمالی کشور و قطعی گاز، خبرهای تکاندهندهای از بیمهری مردم نسبت به هم و رواج پدیدۀ سودجویی شخصی از موقعیت دیده شد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود و لازم است به آن پاسخ شایستهای داده شود، این است که چرا سرمایۀ اجتماعی برونگروهی، سیری رو به کاهش دارد؟ البته پاسخ به این پرسش، مستلزم مطالعات بیشتر و استفاده از نظریههای مناسب و ارائۀ فرضیه و رسیدن به مراحل اثبات یا رد آن است که فرصت مستقلی را میطلبد.[15]