0

زن و روحانیت رحمانی(2)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

زن و روحانیت رحمانی(2)
یک شنبه 21 دی 1399  1:49 PM

انسانهای بزرگ عموماً به جایگاه تکوینی حادثه ها نگاه می کنند و لذا دیگر کاری ندارند این خانم یا این آقا با چه الفاظی حرف خود را می زند، متوجه اند از چه جایگاهی این حرف زده می شود. گفت:

نظر را نغز کن تا نغز بینی /گذراز پوست کن تا مغز بینی

آن مردی که با تحکم با همسرش سخن می گوید خطا کرده اما شما چرا ماوراء این ظاهر، متوجه تقاضای او نمی شوید؟ عین همین بحث برای مردها هم هست اما چون فعلاً خطر فمینیسمْ زنان را نشانه رفته است، ضرورت دارد در این وادی موضوع را ادامه دهیم. چرا که فرهنگ مدرنیته همه اعضاء خانواده را نشانه رفته است، اعم از زن و مرد و فرزندان، و البته و صد البته توصیه ی ما به برگشت به گذشته نیست، بلکه عبور از ظلماتی است که فعلاً در آن قرار گرفته ایم.

وقتی زن و مرد در منظری متعالی به زندگی و به همدیگر نگریستند زندگی بستر ریزش رحمت الهی خواهد شد، همان نگریستنی که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «انّ الرّجل اذا نظر الی امراته و نظرت الیه نظر اللَّه تعالی الیهما نظر الرّحمه»؛(گل های جاویدان(هزار کلمه قصار)، ص125)

چون مردی به زنش و زنش به وی از روی مهر بنگرند، خداوند بزرگ آن دو را با دیده مهر بنگرد.

با توجه به چنین نگاهی است که ما مسلمانان در انجام وظایفمان در خانه با همسرمان معامله نمی کنیم، ما در انجام وظایفمان به وظیفه می نگریم که در آن هویت خود را تثبیت کنیم، هرگز به همدیگر نمی گوئیم چون شما به وظیفه خود عمل نکردید من هم به وظیفه خود عمل نمی کنم، چون در ترک وظیفه عملاً ترک هویت خود را دامن زده ایم.

در آخر خوب است خلاصه مقاله ای را که یکی از خواهران در یکی از سایت های خبری نوشته بودند به عنوان حُسن ختام این جا بیاورم. ایشان می فرمایند:

«در خبرها آمده بود قرار است رانندگی اتوبوس های شهری را زنان به عهده بگیرند. ظاهر خبر نشان می دهد ما گرفتار جنگی شبیه جنگ های اول و دوم جهانی شده و همه مردان و پسران خود را به جبهه ها فرستاده ایم و همه کارها روی زمین مانده اند و از زنان استدعا!  کرده ایم بیایند و این کارها را انجام بدهند تا یک وقت خدای ناکرده، مسافرها توی خیابان ها روی زمین نمانند و کالاها از کرانه های خلیج فارس به سواحل دریای خزر نرسند.

یکی از اشکالات عمده و بسیار خطرناک فرهنگی ما، افراط و تفریط است و به یک معنی «فمینیسم»زدگی ما است. روزگاری بر خلاف آموزه های اسلام زنان را برای هیچ کاری شایسته نمی دانیم، و زمانی دیگر چنان عرصه را برای آزادی های از نوع پیشرو و آوانگارد باز می گذاریم که به طرفه العینی مقام بسیار مهم جهانی مصرف لوازم آرایش و جراحی پلاستیک بینی و... را به دست می آوریم! گاهی خواهر و برادر را در خیابان به جرم این که کنار هم راه می روند، می گیریم، تا بیایند ثابت کنند محرم هستند، و گاهی چنان مرزهای محرم و نامحرم را از میان برمی داریم که خدا را شکر همه اهالی کشور خواهر و برادر یکدیگر می شوند. گاه برای قبول شدن دختران در دانشگاه ها که خود بهتر از هرکسی به محصولات نهایی آنها واقفیم، جشن می گیریم و گاه از بالا رفتن توقعات بی معنی و میل به مصرف زدگی و بی میلی جوانان به ازدواج سخن می گوییم؛ زیرا به کلی از اصولی که دین جهت تعریف زن و مرد در اختیار ما گذارده غافلیم.

شما خوب می دانید در جامعه ای که از بی کاری در سطح گسترده، در رنج است، گرایش خانم ها به کارهای سخت و دشوارِ مردان، نه تنها فضیلت نیست بلکه به شدت هشداردهنده است. به شکلی کاملاً واکنشی و عصبی، کارهایی را که ظاهراً انجام آن ها توسط زنان ناممکن به نظر می رسند، به عنوان جلوه های اصلی «آزادی زنان» مطرح می سازیم، غافل از اینکه ارائه کنندگان این نظریه ها، نه هرگز خود پشت تریلی و کامیون نشسته اند و نه هرگز اضطراب ناشی از سرگردانی فرزندانشان را در مهد کودک ها یا پشت درهای بسته خانه ها برای لحظه ای تجربه کرده اند.

جنبش بسیار قوی و فعال «فمینیسم» در سراسر جهان، با ترفندهای گوناگون توانسته است زنان را از وظیفه اصلی خود یعنی «مادری کردن» و «ایجاد تعادل و آرامشِ محیط خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی» جدا کرده و به کارهای ظاهراً مهم و در واقع نمایشی بگمارد. بدیهی است ارتقای سطح سواد و بینش سیاسی و اجتماعی در زنان، به تقویت روحیه خود باوری و استقلال در جامعه می انجامد، اما بن بست هایی که بر سر راه بشر امروز قرارگرفته به نیکی نشان می دهد که وانهادن وظایف اصلی زن و مرد به نهادهای دیگر یا به یکدیگر و جابجایی ارزشهای حقیقی با ارزش های صوری، حاصلی جز اضطراب دائمی، فرار از ارزش های اخلاقی، اتلاف وقت و عمر و نهایتاً آشفتگی ها و بی سرو سامانی های عمیق، نداشته است. فرزندان در خانه های عاری از حضور و گرمای وجود مادر، گرفتار انواع نگرانی ها و اختلافات روحی شده اند که نهایتاً به گسترش بزهکاری ها، بی بند و باری ها و اعتیاد به مواد مخدر منجر شده است.

زنان در چنین شرایطی به کلی از ویژگی های مادرانه ی تعدیل کننده و ملاطفت آمیزِ خود به دورافتاده و تبدیل به موجوداتی مضطرب و زیاده خواه شده اند تا از رهگذر ارضای نیازهای روحی از طریق مصرف بیشتر، در خدمت پرکردن جیب های سرمایه داران قرار گیرند .و مادران را که علی القاعده نباید گرفتار مسائلی چون مصرف زدگی و تجمل گرایی باشند، به زیور این خصائل بیارایند!

اشکال این جاست که ما بر خلاف فرهنگ اصیل ملی و دینی خود، در مسائل فرهنگی از دیگران خط می گیریم و به جای الگو قراردادن بزرگانِ دین و ادب و فرهنگِ خود که بیش از هرچیز در عرصه ی تربیت فرزند و همدلی با شوهر خویش و حفظ امنیت و آرامش روانی خانوادگی تلاش می کردند، ارزش ها را به نوعی، با توانایی اقتصادی برابر می گیریم و به جای تقدیس زنانی که توانسته اند با نهایت کرامت و بزرگواری، فرزندان خوبی پرورش بدهند و با زمینه سازی برای حفظ ثبات و آرامش خانواده، خطیرترین وظیفه اجتماعی را به سرانجام برسانند، فعلاً دنبال آن هستیم که بر تعداد زنان کامیون دار و بکسور و قهرمانان کاراته و کشتی و فوتبال بیفزاییم و کمترین توجهی به نیازهای فطری زنان و مردان نداشته باشیم تا اگر 30 سال بعد به همان جایی رسیدیم که غرب امروز رسیده، طبق معمول گناه را به گردن داور بیندازیم!».

 

منبع : کتاب زن آنگونه که باید باشد: اصغر طاهر زاده    ص 52-48

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها