پاسخ به: اربعین حسینی در شعر آئینی
چهارشنبه 16 مهر 1399 11:07 AM
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد
اربعینی ، حرمی ، کرب و بلایی برسد
آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی
دارم امید که از دوست ندایی برسد
خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم
این غباری است که از تازه هوایی برسد
در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم
مگر الطاف کریمی به گدایی برسد
دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعینِ حضرت خون خداست
عشقت مرا دوباره از این جاده می برد
سخت است راه عشق ولی ساده می برد
پای پیاده آمدم و شوق وصل تو
من را اگرچه از نفس افتاده، می برد
دلهای عاشقان جهان کربلای توست
نام تو را هر عاشق آزاده می برد
فریاد غربتت دل ما را تمام عمر
با کاروان نیزه از این جاده می برد.
او در بیت آخر این شعر چنین سروده است:
حالا رسیده ایم و سحرگاه جمعه است
«عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان»