0

علامه طباطبایی، چگونه علامه شد؟

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

علامه طباطبایی، چگونه علامه شد؟
پنج شنبه 7 فروردین 1399  12:21 PM

علامه طباطبایی، چگونه علامه شد؟

بنام خدا

خاطره جالب نویسنده مهر تابان درباره تفضل خداوند به علامه طباطبایی در کودکی

علامه طباطبایی، چگونه علامه شد؟

علامه طهرانی، نویسنده کتاب مهر تابان، از آية الله حاج شيخ صدر الدّين حائرى نقل می کند که: من از أخ الزّوجة خود جناب حجّة الإسلام حاج شيخ حسن آقا پهلوانى نمكى طهرانى شنيده بودم كه درباره علّامه مى گفتند كه: ايشان گفته اند: در زمان كودكى هيچ فكر ايشان خوب كار نمى كرد و مطالب استاد را نمى فهميدند؛ بالاخره در بيابان سجده اى بجا آوردم و با خدا گفتم: يا مرگ يا فهم!

در روز سوّم شهر جُمادي الاُولي يكهزار و چهارصد و هفت هجريّۀ قمريّه كه صديق و سرور ارجمند جناب آية الله حاج شيخ صدر الدّين حائري شيرازي دامت بركاته به مشهد مقدّس مشرّف بودند و توفيق حضور و ملاقات حاصل شد، مطلبي را دربارۀ استادنا الاعظم بيان كردند كه ثبت آن در اينجا نيكوست . فرمودند: من از أخ الزّوجة خود جناب حجّة الإسلام حاج شيخ حسن آقا پهلواني نمكي طهراني أطال اللهُ عمرَه شنيده بودم كه دربارۀ علاّمه مي گفتند كه : ايشان گفته اند: در زمان كودكي هيچ فكر ايشان خوب كار نمي كرد و مطالب استاد را نمي فهميدند؛ بالاخره در بيابان سجده اي بجا آوردم و با خدا گفتم : يا مرگ يا فهم !

من مترصّد بودم كه در موقع مناسبي اين مطلب را از ايشان بپرسم ، بطوريكه هم مطلب بدست آيد و هم چون موضوع نفهميدن ايشان بوده است ، جمله اي و عبارتي كه خلاف شأن و مقام ايشان باشد، صادر نشود و سوء ادبي نگردد. تا يك سفر كه علاّمه با دامادشان جناب مرحوم حجّة الإسلام قدّوسي به شيراز تشريف آوردند، در وقتي كه من نزد ايشان تنها بودم و حتّي آقاي قدّوسي هم در اطاق مجاور به نماز مشغول بود و مجلس ما به تمام معني الكلمة فارغ بود، من كم كم شروع كردم بدينگونه مطلب را به ميان آوردن كه : شما حاضريد اگر من سؤالي داشته باشم جواب دهيد؟! ايشان فرمودند: چه ضرر دارد؛ اگر بدانم مي گويم ! من عرض كردم : مطلب راجع به خود شماست ؛ اگر حتماً مي دانيد كه بپرسم جواب مي دهيد، من بپرسم وگرنه از سؤال خود صرف نظر كنم ! ايشان فرمودند: بفرمائيد! اگر بدانم مي گويم . من عرض كردم : اينطور شنيده شده است كه : شما در سنّ طفوليّت درسها را ادراك نمي كرده ايد و بعداً سجده اي بجاي آورده ايد و خداوند به شما عنايتي فرموده است كه در مشكل ترين مسائل علمي جوابش بدست مي آيد؛ اينطور است ؟! تا من اين جملات را گفتم ، ديدم حال علاّمه متغيّر شد و رنگ چهره شان تند شد بطوري كه من از سؤال خود قدري شرمنده شدم ! در اينحال گفتند: حال كه بنا بر گفتن است ، مي گويم :

من وقتي كه در تبريز «سيوطي » مي خواندم ، استادمان ما را امتحان مي كرد، و من از عهدۀ امتحان برنيامدم ؛ استاد به من گفت : هم خودت را معطّل كرده اي هم ما را! من از اين كلام استاد بسيار برآشفته شدم ؛ و گوئي اين سخن در جان و روح من نشست ، بالاخره نتوانستم در شهر بمانم و رفتم در خارج تبريز بر سر تپّه ها عملي انجام دادم كه خداوند تفضّل فرمود. و ذكر نكردند كه آن عمل سجده بود و يا عمل ديگري ، و ديگر هيچ نگفتند. من عرض كردم : پس از آن موقع ديگر براي شما هيچ مطلبي لاينحلّ نماند، و هر چقدر هم مشكل بود حلّ مي شد؟! فرمودند: تا به حال چنين بوده است . تمام شد كلام آية الله حائري .

در روز چهارشنبه سوّم شهر ربيع المولود 0 141 هجريّۀ قمريّه كه حضرت صديق ارجمند و حبيب مكرّم آية الله حاج شيخ عبدالحميد شربياني دامت بركاته به منزل حقير در مشهد مقدّس رضوي سلامُ اللهِ علي شاهدِها تشريف آوردند، و بواسطۀ تبريزي بودنشان ، از اقوام و اُسره و ارحام و جريانات حضرت علاّمۀ استاد كاملاً مطّلع بودند و از اين داستان هم با خبر بودند، پس از نقل اين قضيّه طبق نقل سابق ، اضافه كردند كه : علاّمه گفته اند: پس از آن عمل ، من همان شب بر «حاشيۀ أبوطالب بر سيوطي » حاشيه نوشتم . ايشان فرمودند: آن معلّم و استاد «سيوطي » ايشان و اخوي ايشان : آقا سيّد محمّد حسن إلهي ، آقاي شيخ محمّد علي سرابي بوده است كه او را براي تدريس ، قيّم و وصيّ از طرف پدرشان : دائي آنها آقا سيّد محمّد باقر قاضي ، والد حضرت صديق شهيد و متوفّاي ما: آية الله حاج سيّد محمّد عليّ قاضي معيّن نموده بود.

منبع: مهر تابان، علامه طهرانی، ص36، پاورقی1.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها