مردی که خستگی را خسته کرذ
پنج شنبه 3 بهمن 1398 12:50 PM
زندگی و تفکرات شهید صیاد شیرازی در عرصههای مختلف اجتماعی و نظامی نشانگر این حقیقت است که وی نمونهای از الگوی قهرمانی نه در شعار بلکه در عمل بود. نام صیاد شیرازی برای همه آنها که دوران هشت ساله دفاع مقدس را به خاطر دارند، یادآور تلاش بیوقفه و قهرمانیهای دلیر مردی است که خستگی را خسته کرده بود.
کد خبر: ۷۶۶۶۷
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، نقش ممتاز و مفید صیاد شیرازی در دوران انقلاب و پس از آن در تمامی عملیات نظامی بر هیچ کس پوشیده نست. فرماندهی چهار فقره عملیات افتخار آفرین نیروهای اسلام و ضربات کوبنده بر پیکره ارتش متجاوز دشمن بدون تردید از افتخارات تاریخ نظامی ایران در عصر حاضر است.
به شهادت تاریخ خونبار جنگ تحمیلی او یکی از فرماندهان سرافراز ایران بود که در دورهای حساس و طاقت فرسا با فرماندهی نیروی زمینی ارتش اهداف لشکرهای متجاور عراق را که از پشتیبانی سایر کشورها نیز بهرهمند بودند به ناکامی شکست منجر کرد.
زندگی و تفکرات شهید صیاد شیرازی در عرصههای مختلف اجتماعی و نظامی نشانگر این حقیقت است که وی نمونهای از الگوی قهرمانی نه در شعار بلکه در عمل بود. نام صیاد شیرازی برای همه آنها که دوران هشت ساله دفاع مقدس را به خاطر دارند، یادآور تلاش بیوقفه و قهرمانیهای دلیر مردی است که خستگی را خسته کرده بود.
در ادامه همرزمان شهید به بیان ویژگیهای اخلاقی او در دوران هشت سال دفاع مقدس پرداختند.
** دعوت شهید کلاهدوز از شهید صیاد شیرازی
شهید سپهبد صیاد شیرازی با وجود فداکاریها، از خودگذشتیها و شهامت فراوانی که از خود نشان داد، به دلیل مخالفت با سیاستهای ضدمردمی و ضدولایتی بنی صدر، درجات تشویقیاش به وسیله رییس جمهور وقت – بنی صدر – لغو و از مسئولیت فرماندهی عملیات غرب کشور برکنار شد. اما او با وجود جراحت و ناراحتی جسمانی، دعوت همرزم و دوست خود شهید کلاهدوز را مبنی بر ادامه خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پذیرفت و تا برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری به مدت چهار ماه در معاونت طرح و عملیات سپاه انجام وظیفه کرد.
سرتیپ حسام الدین هاشمی از همکاران نزدیک شهید سپهبد شیرازی، عمده فعالیتهای آن شهید را از سال 1358 تا فعالیت در سپاه پاسداران چنین توصیف میکند: وی در سال 1358 با فرمان امام خمینی (ره) و برای مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب در کردستان عازم این منطقه میشود که در مرحله دوم با هماهنگی و همکاری شهید دکتر چمران در سردشت چندین عملیات موفق را علیه گروهکها صورت میدهد.
در اواخر سال 1358 با اخباری که از مرزهای غرب کشور به وسیله دوستان مرتبط با این تشکیلات میرسید مقدمات تهیه طرحی با نام «کنترل مرز» آماده میشود که این طرح در اواخر فروردین سال 1359 به فرماندهی نیروی زمینی، امیر فلاحی داده میشود. ایشان در آن زمان بیمار و به علت دردکمر در بیمارستان ارتش بستری بود. گفت: این طرح چون پیامد سیاسی دارد بایستی به نظر فرماندهی کل برسد تا او تصمیم بگیرد.
فرماندهی کل قوا در آن زمان ابوالحسن بنی صدر، رییس جمهور بود. سرانجام در روز دوم اردیبهشت سال 1359 این ملاقات و دیدار با حضور جمعی از نیروهای ارتش و سپاهی دست میدهد. پس از بحث و بررسی و برشماری دلایل ارائه طرح سرانجام بنی صدر این چنین میگوید: «شما اگر چنین ادعایی دارید اما امروز در کردستان دارای مشکلات هستیم؛ شهرهای کردستان از دست ما خارج شده، فرمانده تیپ یک لشکر 28، سرتیپ نصرت زاد شهید شده و پادگانها در محاصره هستند.» بلافاصله شهید صیاد شیرازی که در آن زمان درجه سرگردی داشت میگوید: «اگر شما ما را حمایت کنید ما مشکل کردستان را حل خواهیم کرد.» بنی صدر پذیرفت.
راه حل این کار ارشدیت شهید صیاد شیرازی به سرهنگ دومی بود. این کار صورت گرفت و بلافاصله همراه جمعی از نیروهای ارتش و سپاه پاسداران اصفهان در روز سوم اردیبهشت 1359 با یک فروند هواپیمای (سی – 130) عازم کردستان میشود. موضوع آزادسازی شهر سنندج و دیگر شهرهای کردستان روایتی است که در «هیات معارف جنگ» جمع آوری شده و در صورت انتشار شامل چندین کتاب خواهد بود.
سپهبد صیاد شیرازی از آنجایی که انسانی خود ساخته، زیرک و اهل تشخیص بود خیلی زود در مقابل خواستههای بنی صدر مقامت نشان میدهد. به همین دلیل بنی صدر وی را در نیمه اول شهریور سال 1359 از فرماندهی غرب بر کنار می کند و با تنزل درجه به سرگردی به تهران می فرستد.
با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 صیاد شیرازی با ارتباطی که با شهید کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران داشت آموزش دیدبانی، نقشه برداری و آشنایی با بعضی از مقدمات امور نظامی را برای نیروهای سپاه و بسیجی آغاز می کند. برای انجام این کار گروهی از متخصصان ارتشی او را یاری میکنند.»
** جلسههای هفتگی در اصفهان
حجه الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی، رییس دفتر مقام معظم رهبری
سال 1358 از طرف امام (ره) به پایگاه هشتم شکاری اصفهان اعزام شدم و یک سال به عنوان نماینده امام در آنجا خدمت کردم.
در طول یک سال حضورم در این پایگاه همواره نگران دسیسههای گروههای نفاق و سرنوشت هواپیماهای پیشرفته و مجهز آن پایگاه بودم. به طوری که بارها اتفاق افتاد که لباس شخصی میپوشیدم و اسلحه "ژ-3" به دست میگرفتم و در کنار سایر سربازان از هواپیماها محافظت میکردم.
کار اصلی من شناسایی کارکنان مومن و انقلابی و سازماندهی آنها بود. این حرکت در شرایط سختی که بنی صدر ایجاد کرده بود به آسانی ممکن نبود. اولین کسی که من با او آشنا شدم و همواره به این آشنایی افتخار میکنم شهید سرلشکر عباس بابایی بود.
افراد دلسوز و با بصیرت را جمع کردم. از همه جای اصفهان نیروها و افرادی به جمع ما گره خوردند. اسم صیاد شیرازی را در آنجا شنیدم. او آن زمان در مرکز آموزش توپخانه اصفهان مشغول خدمت بود. در واقع اولین آشنایی من با شهید صیاد شیرازی از همین جا شروع شد. جلسههای پنهانی ما برای شناسایی نیروهای حزب اللهی و حفظ آمادگی خود شکل گرفت. در آن زمان صیاد شیرازی سروان بود.
هفتهای یک جلسه با صیاد داشتم و به تدریج افراد زیادی جمع شدند. از جمله حاج رحیم صفوی فرمانده کل سپاه و نیز یکی از وابستگان نظامی ما در اروپا که برای تشییع پیکر شهید صیاد شیرازی هم به ایران آمده بود. بعضی از اعضای آن جلسه در طول دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند و عدهای هم در وزارت دفاع مشغولند. تعدادی هم الان بازنشسته شدهاند.
به هر صورت با گذشت دو ماه از ورودم به پایگاه هشتم شکاری اصفهان همکاری من و صیاد – در اوج قدرت بنی صدر – آغاز شد.
سال 1359 که به عنوان مسئول عقیدتی – سیاسی نیروی هوایی به تهران آمدم ارتباط کاریام با شهید صیاد قطع شد، اما روابط دوستانهمان همچنان برقرار بود.
او پیش از آغاز جنگ تحمیلی، در پاکسازی کردستان از لوث وجود عناصر خود فروخته و وابسته به دشمن و اشرار نقش زیادی ایفا کرد و در این مقطع بارها تا مرز شهادت پیش رفت.
او و نیروهایش در منطقه کردستان بیش از 24 ساعت در محاصره دشمن قرار گرفتند و در این محاصره مجروح شد. اما سرانجام با تدبیر و فداکاری، محاصره دشمن را شکستند.
یادم میآید قبل از شروع عملیات بیت المقدس که فرمانده نیروی هوایی در آن مقطع تیمسار معین پور بود، به یزد خدمت شهید محراب آیت الله صدوقی رفتیم و از آنجا به اتفاق و پیشنهاد شهید صیاد همراه با فرمانده سابق کل سپاه پاسداران سردار محسن رضایی به مشهد و حرم مطهر امام رضا (ع) مشرف شدیم. شهید صیاد آن شب تا صبح به امام هشتم متوسل شد و آن حضرت ر شفیع قرار داد. او واقعا به ائمه اطهار (ع) اعتقاد راسخ داشت. شب عجیبی بود. شهید صیاد، شهید صدوقی و یاران همراه عاشقانه مناجات میکردند. فردا صبح بلافاصله به دزفول برگشتیم. شب هنگام عملیات بیت المقدس انجام شد که آن همه افتخار و پیروزی را نصیب سپاه اسلام کرد.
** شکر نعمتهای خدا
حبیب الله عسگر اولادی
هرگز تصور نمیکردم بعد از او حیات داشته باشم و ذهنم را آماده کرده باشم که در معرفی شهید صیاد نکتهای را بیان کنم.
صیاد شیرازی یک الگو بود، یک نمونه شایسته و یک مدل بایسته برای خودسازی و ساماندهی وجودی هر جوان خداجوی است. ابعاد زندگی او شامل به دست آوردن تخصصها در مسائل نظامی و با پشتکار و استقامت پیش رفتن بود، به طوری که به تعبیر یکی از بزرگان خستگی را خسته میکرد.
این افسر متخصص، با تجربه، با مهارت و شجاع و در بسیاری از صحنهها پرتحول و در عین حال در تمسک به قرآن و توسل به عترت در سطح خودش نمونه بود. من این خاطره را از او در حرم حضرت رضا (ع) یک یاد دارم که وقتی او را دیدم در تاثر و در حالت خضوع و حتی احساس میکردم در حالت خشوع هست.
بعد از زیارت همدیگر را پیدا کردیم، پیش از این همدیگر را ندیده بودیم. من برای زیارت ایشان آرزوی قبولی کردم و عرض کردم؛ حالتی که برای شما بود فکر میکنم حاجتتان را گرفتید.
این امیر شهید در جواب من گفت: من برای شکر نعمتهای خدا در بارگاه امام رضا (ع) حضور داشتم و نعمتهای خدا را برمیشمردم، من قبل از آنکه چیزی بخواهم، خداوند آن نعمت را به من داده است و من اینجا برای شکر نعمتها آمدهام.
** رهایی از محاصره
عبدالله جعفری
تیر ماه سال 1359 با یک ستون نظامی برای رساندن آذوقه و مهمات عازم مریوان بودیم. در مسیر راه سنندج – مریوان در کمین ضدانقلاب افتادیم. پس از نبردی سنگین سه نفر از همراهان ما مجروح شده بودند و ما در حالی که در محاصره دشمن نجات داد و ضد انقلاب را تار و مار کرد.
شهید "صیاد شیرازی" در عملیاتهای مختلف بر رعایت حال مردم منطقه و افراد بی گناه تاکید فراوان داشت و به این حقیر که مسئول وقت بهداری سپاه بودم همواره تاکید میکرد: قبل از مداوای مجروحان نیرو، به کمک افراد مسن، مریض و زنان و کودکان نیازمند بشتابیم.
** دعوت به خویشتنداری
حسن فیض آبادی
سال 1360 در گیلان غرب نزدیک چغالوند بودیم که خبر عزل صیاد شیرازی از فرماندهی عملیات غرب کشور را از سوی بنی صدر ملعون شنیدیم. با توجه به شناختی که از ایشان داشتیم بسیار ناراحت شدیم اما خود شهید با کمال تواضع گفت: امروز شخص مهم نیست، مهم آن است که خواسته امام (ره) مبنی بر حفظ مناطق تحقق یابد. از این رو در آن شرایط خاص همه را به خویشتنداری دعوت کرد و گفت: امروز هر گونه تردید در ادامه این راه خلاف مصالح انقلاب است.