پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
یک شنبه 18 اسفند 1387 4:42 PM
ديديم كه حضرت امير عليه السلام در مورد عاقبت ابن زبير فرمود: او سرانجام به دار آويخته قريش است . و چنين شد كه حضرت فرموده بود زيرا بعد از يزيد بن معاويه ، عبدالله بن زبير وقتى از جانب سپاه شام با مرگ يزيد راحت شد، دعوى خلافت كرد و كار او كم كم بالا گرفت ، تا آنكه در زمان عبدالملك بن مروان ، حجاج را براى سركوبى ابن زبير به مكه فرستاد. حجاج براى سركوبى ابن زبير كه به خانه خدا پناه برده بود، او را محاصره كرده و منجنيق بر كوه ابو قبيس نصب كردند، پنجاه روز مدت محاصره طول كشيد، عبدالملك به او امان داد ولى نپذيرفت . او با عده اى در مسجدالحرام بود كه شاميان بر او يورش بردند (عبدالله كه مردى بود شجاع ) با ضربتى يكى از آنها را دو نيم كرد و سپس به آنها حمله كرد و مهاجمين را از مسجد بيرون راند و نزد ياران خود برگشت و گفت : غلاف شمشير خود را دور افكنيد و از شمشير خود چون جان خود محافظت نمائيد، مبادا شمشير كسى بشكند و همچون زنان بنشيند، كسى نپرسد عبدالله كجاست ؟ من در ميان پيشتازان هستم . سپس هزاران نفر بر او از هر در وارد شدند تا آنكه به ضرب سنگ از پا افتاد، يارانش متفرق شدند، سر او را بريدند و به شام براى عبدالملك فرستادند. آنگاه حجاج دستور داد تا بدن او را در مكه به دار آويزند، گويند: بدن او را واژگون به دار آويختند، مادرش اسماء از حجاج درخواست كرد تا او را دفن كنند اما اجازه نداد.(243) گويند تا يك سال بر دار آويخته بود و مرغ در سينه او آشيانه كرده بود، مادرش اسماء بر او عبور كرد و گفت : آيا وقت آن نشده كه اين سواره را از مركب خود پياده كنند، او را از دار به زير آوردند و در قبرستان يهود دفن كردند |