دلايل امامت امام سجّاد (علیه السلام )
دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:
1 - او بعد از پدرش امام حسين (عليه السلام ) در جهت علم و عمل از همه مردم برترى داشت
و به دليل عقل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.
او نزديكتر به امام گذشته و سزاوارتر به مقام او نسبت به ديگران بود،
هم در فضايل انسانى و هم از جهت نژاد و نسب و آن كس كه نزديكتر به امام قبل باشد، او سزاوارتر به عهده دارى مقام امامت است به دليل آيه ذوى الارحام . (1)
و ماجراى حضرت زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن (2) آمده است .
2 - امامت از نظر عقل در هر زمانى لازم است
و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام سجّاد (عليه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بودبنابراين ، مقام امامت تنها براى امام سجّاد (عليه السلام ) ثابت مى گردد؛
زيرا خالى بودن زمانى از امام ، محال مى باشد.
3 - از نظر عقل و روايات ثابت شده كه مقام امامت مخصوص عترت و خاندان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است (3)
و ادّعاى كسى كه قايل به امامت ((محمد حَنفيّه )) (فرزند على ( عليه السلام ) ) است ، باطل و بى اساس است ؛
زيرا درباره امامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قبل ) نرسيده ،
بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مى گردد؛
زيرا در ميان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((محمّد حنفيّه )) ادعاى امامت نشده است
و محمّد حَنفيّه نيز همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .
4 - يكى از دلايل امامت امام سجاد (عليه السلام ) تصريح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر امامت اوست ،
چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ،
اين روايت را جابر بن عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است . (4)
و همچنين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه ( عليهاالسلام ) دختر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده اند.
و نيز جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .
و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است
و آن را به عنوان امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه بعدا امام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . (5)
و اينكه تنها امام سجّاد (عليه السلام ) آن امانتها و وصيّت را از اُمّ سَلَمه درخواست نموده است دليل امامت درخواست كننده در ميان مردم است
و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات به آن دست مى يابد و ما در اينجا در مقام شرح و بسط نيستيم تا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و به همين مقدار
اكتفا مى كنيم .
پی نوشتها :
-----------------
1- منظور از آيه ((ذَوى الاَْرْحام )) آيه 75 سوره انفال است كه خداوند مىفرمايد:(... وَاُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلى بِبَعْضٍ فِىكِتابِاللّه ... )؛
((و خويشان نسبت به يكديگر (از ديگران ) در كتاب (وقانون ) خدا سزاوارترند)).
2- منظور از جريان حضرت زكريا، اشاره بهآيات 5 و 6 از سوره مريم است كه از زبان زكريّا خطاب به خدا آمده است كه:
(وَاِنّى خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِى وَكانَت امْرَاءَتِى عاقِراًفَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً # يَرِثُنِى وَيَرِثُ مِنْ آلِيَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيّاً ).
((و من از بستگان بعد از خودمبيمناكم و همسرم نازاست ، تو به قدرتت ، جانشينى به من ببخش كه وارث من وآل يعقوب باشد و او را مورد رضايتت قرار ده )).
3- يكى از آن روايات، روايت ((ثِقْلَين است )) كه پيامبر فرمود:((من در ميان شما دويادگار گرانمايه مى گذارم :
قرآن و عترتم كه اگر به اين دو تمسّك كنيد،هرگز گمراه نخواهيد شد)).
4- ((حديث لوح )) در كتابهاى مختلف از جمله دراصول كافى (چاپ آخوندى ، جلد اول ، صفحه 525 تا 529) آمده است
و آن صحيفهاى است كه جابر بن عبداللّه انصارى آن را از حضرت زهرا (س ) به دست آوردهو به امام باقر (عليه السلام ) رسانده است
و در آن ، نامه اى از خدا بهپيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است كه تصريح به امامت دوازدهامام (عليهم السلام ) شده است .
5- مطابق روايات ، هنگامى كه امامحسين (عليه السلام ) از مدينه به سوى مكّه خارج شده بود به كربلا آمد و بهشهادت رسيد،
هنگام خروج از مدينه مقدارى كتاب و چيزهاى ديگر و وصيّت خودرا به ((اُمّ سَلَمه )) سپرد و به او فرمود:
((هرگاه بزرگترفرزندم نزدتوآمد و اينها را درخواست نمود به او بده و او امام بعد از من است )).
وبعد از شهادت امام حسين (عليه السلام ) تنها امام سجّاد (عليه السلام ) آنامانتها را از اُمّ سَلَمه طلبيد
و او آنها را به امام سجّاد (عليه السلام) داد (شرح از كتاب غيبت شيخ طوسى ).