0

5 داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به: 5 داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی
چهارشنبه 13 آذر 1398  10:36 AM

  

داستان انگلیسی, داستان انگلیسی با ترجمه

داستان انگلیسی با ترجمه

 

 Harry's Feet

One of Harry’s feet was bigger than the other. “I can never find boots and shoes for my feet,” 

he said to his friend Dick.

“Why don’t you go to a shoemaker?” Dick said. “A good one can make you the right shoes.”

“I’ve never been to a shoemaker,” Harry said. “Aren’t they very expensive?”

“No,” Dick said, “some of them aren’t. There’s a good one in our village, and he’s quite cheap. 

Here’s his address.” He wrote something on a piece of paper and gave it to Harry.

Harry went to the shoemaker in Dick’s village a few days later, and the shoemaker made him some 

shoes.

Harry went to the shop again a week later and looked at the shoes. Then he said to the shoemaker 

angrily, “You’re a silly man! I said, “Make one shoe bigger than the other,” but you’ve made one 

smaller than the other!”

 

پاهای هری

یکی از پاهای هری از آن یکی بزرگتر بود. او به یکی از دوستانش به نام دیک گفت : من اصلا نمی توانم کفش و پوتینی اندازه پایم پیدا کنم.

 دیک گفت : چرا پیش یک کفش‌دوز نمی‌روی؟ یک کفش دوز خوب کفشی اندازه پاهایت می دوزد.

هری گفت : من تا به حال به کفش دوز مراجعه نکرده‌ام. خیلی گران نمی شود؟

دیک گفت : نه. بعضی از آنها گران نیستند. یک کفش دوز خوب و نسبتا ارزان در روستای ما هست. این هم آدرس اوست. دیک یک چیزهایی روی کاغذ نوشت و به هری داد. چند روز بعد هری به کفش دوزی روستای دیک رفت و کفشی برای او دوخت.

هفته بعد هری دوباره به مغازه رفت و به کفشهایش نگاه کرد. بعد با عصبانیت به کفش دوز گفت : تو احمقی! من گفتم : کفشی بدوز که یک لنگه‌اش بزرگتر از دیگری باشد اما تو یکی را کوچکتر از دیگری دوختی.

 

تشکرات از این پست
farnaz_s
دسترسی سریع به انجمن ها