0

شرح نامه 31 نهج البلاغه: تمسک به خدا

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

شرح نامه 31 نهج البلاغه: تمسک به خدا
دوشنبه 4 شهریور 1398  7:40 PM

 

 

 

"فَاعْتَصِمْ بِالَّذِي خَلَقَكَ وَ رَزَقَكَ وَ سَوَّاكَ، وَ لْيَكُنْ لَهُ تَعَبُّدُكَ وَ إِلَيْهِ رَغْبَتُكَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُكَ."
پس تمسک کن به -دامان- آن كسي كه تو را آفريد و به تو روزى داد و اندام تو را معتدل و هموار گردانيد؛ پس باید پرستش و بندگى تو براى او باشد و رغبت و ميل تو به سوى او و ترس تو از او باشد.

آرى، امام (علیه السلام) امر به اعتصام و چنگ زدن به حبل نجات و ريسمان رحمت كسى مى كند كه داراى خصوصيات سه گانه است:
1- آنكه آدمى را خلق كرده و آفريده است، بله كسي كه انسان گمنام بى نام و نشان را از عدم به عرصه ى وجود آورده و درخور اعتصام است، بايد دست به دامان او زد.
چه كسى است كه آدمى را از نيستى به هستى آورده جز ذات اقدس الهى؟ انسانى كه موجود نبود و در رديف اعدام به شمار مي رفت نام و نشان و شهرت و آوازه اى نداشت بر اثر اراده الله بوجود آمد و اسم و آوازه اى كسب كرد و در ميان مردم مطرح گرديد.

2- آنكه آدمى را رزق داده است. عهده دار ارزاق بندگان، ذات لايزال خداوند است و آنچه كه ما آن را عامل روزى و منشاء رزق مي دانيم، همه وسائل و وسائط اند و گرنه منشاء رزق ذات لايزال اوست.

3- خداوند اندام انسان را معتدل قرار داده و آفرينش او را موزون و منظم و كامل گردانيده و اعضاء و جوارح او را به مقتضاى حوائج و نيازمنديهاى وى مقرر داشته است.

هر يك از اين سه موضوع، ايجاب مي كند كه انسان دست به دامان رحمت الهى و به حبل نجات او بزند و خداى را يكتا تكيه گاه خود قرار داده، و تمام اعتماد خود را به او منحصر سازد.

و بعد از ذكر اين مطالب، به سه چيز امر مى فرمايد:
1- تعبد و پرستش او براى خدا باشد، بندگى غير خدا نكند، هوى و هوس خود را معبود خويشتن قرار ندهد، در برابر مال و ثروت، خضوع و تواضع ننموده، قدرتمندان و زور داران و ارباب مال و ثروت را بعنوان الهه براى خود انتخاب نكند.

2- رغبت و شوق او به سوى خدا باشد و دلش در هواى ذات لايزال خداوند پَر بزند، با او انس و سرو سودائى داشته باشد، از خلوت با خدا و حضور در محفل انس با او لذت ببرد.
امام حسين عليه السلام در دعاى روز عرفه ميگويند: 'اللّهمّ إنّى أرغَبُ إليك و أشهدُ بِالرّبوبية لكَ مُقرّاً بِأنكَ ربّى وَ أنّ إليكَ مَرَدّى...'.
خداوندا من به تو اشتياق دارم و به يكتائيت گواه و به ربوبيتت معترفم، اقرار كننده ام كه تو پروردگار منى و بازگشت من پس از مرگ به سوى توست.
آرى همه ى امامان معصوم صادقانه از شوق خود به خدا دم مى زنند و رغبت خود را به خداى تعالى اظهار مى كنند. اكنون ما هم به خود بنگريم كه رغبت و شوق به خدا در دل داريم يا نه؟ آيا با او مأنوسيم و آيا از خلوت كردن با ذات ذوالجلال او احساس نشاط و لذت مى كنيم؟

3- بايد شفقت و ترس از خدا داشت. انسان كامل و عبد صالح، ترسش از خداست. همچنانكه شوقش به سوى خدا بود، از خداى ترسيده و مى هراسد همانگونه كه سخت دلداده و مشتاق وجه كريم مولاى خود هست.
در دعاى ابوحمزه مي خوانيم: 'سيدى اليك رغبتى و اليك رهبتى' اى آقاى من، شوق و رغبت من همه به سوى تو است، و بيم و هراسم از تو است.
بايد تاسف خورد كه ما از هر كسى مى ترسيم جز از ذات لايزال الهى، و بايد سر شرمندگى به پيش انداخت و عرق خجالت ريخت كه خوف از اشخاص، ما را از در افتادن با آنان بازداشته، ولى خوف از خداوند در جان ما نفوذى نداشته و ما را از گستاخى در برابر مولايمان باز نمى دارد.
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى

 

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها