سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برای کسانی که آن روزها را از نزدیک دیده و با تمام وجود لمس کرده اند ولو درآن زمان در سنین نوجوانی یا کودکی بوده باشند مالامال از خاطره هاست.
یکی از جاذبههای دهه فجر در طول سال ها نیز نقل همین خاطرات از زبان شخصیتهای مختلف و حتی شهروندان عادی یا انقلابیون بوده اما در سالهای اخیر در رسانه رسمی کمتر از این خاطرات می شنویم.
در آستانه سی وهفتمین سالروز پیروزی انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران در 22 بهمن 1357 ذکر 10 فقره از این خاطرات که حاصل تجربه مستقیم این نویسنده و نه خوانده یا شنیده ای با واسطه است شاید خالی از لطف نباشد:
1- روز 12 بهمن 1357، قرار بود اتومبیل حامل امام که از فرودگاه مهرآباد به قصد بهشت زهرا حرکت کرده بود در دانشگاه تهران توقف و رهبر فقید انقلاب در دانشگاه هم سخنرانی کند. به عبارت دیگر سه سخنرانی برای امام برنامه ریزی شده بود:
اول به محض ورود و در همان سالن فرودگاه که انجام شد. دوم دانشگاه تهران و سوم بهشت زهرا. اما ظاهرا خبر می رسد که نیروهای مجاهدین خلق و فدایی ها کنترل دانشگاه را بر عهده دارند و احتمال حضور آنان در کنار امام و روی جایگاه و استفاده تبلیغاتی در شعار و عکس وجود دارد. امام در دانشگاه تهران توقف نکرد و به حرکت خود ادامه داد. در آن زمان تلفن همراه نبود و این اطلاع رسانی سریع و منتفی شدن سخنرانی اسباب شگفتی بسیاری شد.
2- در روز 21 بهمن، پس از آن که فرمانداری نظامی تهران ساعت حکومت نظامی و منع آمد و شد را 4 بعد از ظهر تعیین کرد مرحوم آیت الله طالقانی اطلاعیه ای صادر کرد و هشدار داد می خواهند حمام خون برپاکنند. تصور طالقانی که تنها سه ماه قبل از زندان آزاد شده بود این بود که کودتایی تدارک دیده شده است.
این اطلاعیه چاپ هم شده و آماده توزیع بود. اما رهبری انقلاب موضع متفاوتی گرفت وبه عکس از مردم خواست بیرون بیایند. طالقانی نیز بلافاصله دستور داد اطلاعیه توزیع نشود هر چند که انقلابیون نزدیک به آیت الله آن اعلامیه را نزد خود داشتند و بعضا هنوز دارند. اقدام امام چنان جسورانه و غافل گیر کننده بود که برخی گفتند امام بین دو نماز ظهر پیامی از عالم غیب دریافت کرده و در این باره مواردی مطرح کردند. اما نه شخص رهبری فقید انقلاب نه بستگان هیچ یک چنین داعیه ای را مطرح نکرده اند.