0

پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام
جمعه 21 دی 1397  4:13 PM

پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : عباسی، غلام علی، 1334 -

عنوان و نام پدیدآور : پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام/غلامعلی عباسی فردویی.

مشخصات نشر : قم: زائر، 1386.

مشخصات ظاهری : 238ص.

شابک : 15000 ریال :964-8567-91-3

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی توصیفی

شماره کتابشناسی ملی : 1150510

 

آن حضرت پیرامون «قناعت» و «عاقبت به خیری» چنین دعا می کند:

«اللّهمّ قنّعنی بما رزقتنی، و استرنی و عافنی أبدا ما أبقیتنی، و اغفر لی و ارحمنی اذا توفّیتنی، اللّهمّ لا تعینی فی طلب ما لم تقدّر لی، و ما قدّرته علیّ فاجعله میسّراً سهلاً، اللّهمّ کاف عنّی والدیّ و کلّ من له نعمه علیّ خیر مکافاه، اللّهمّ فرّغنی لما خلقتنی له، و لا تشغلنی بما تکفّلت لی به، اللّهمّ ذلّل نفسی، و عظّم شأنک فی نفسی، و ألهمنی طاعتک، و العمل بما یرضیک، و التّجنّب لما یسخطک، یا أرحم الرّاحمین».(2)

و در ارتباط با خشنودی او نسبت به قضای الهی می خواند:

«اللّهمّ بعلمک الغیب، و قدرتک عن الخلق، أحینی ما علمت الحیاه خیرا لی، و توفّنی اذا کانت الوفاه خیرا لی، اللّهمّ انّی أسألک کلمه الاخلاص، و خشیتک فی الرّضا و الغضب، و القصد فی الغنی و الفقر، و أسألک نعیما لا ینفد، و أسألک قرّه عین لا تنقطع، و أسألک الرّضا بالقضاء، و أسألک برد العیش بعد الموت، و أسألک النّظر الی وجهک، و

ص: 44


1- 1. «فاطمه الزهراء امّ الائمّه» ص 255؛ «بحار الانوار» ج 83، ص 116.
2- 2. «بحار الانوار» ج 92، ص 406.

الشّوق الی لقائک من غیر ضرّاء مضرّه و لا فتنه مظلّه، اللّهمّ زیّنّا بزینه الایمان، و اجعلنا هداه مهدیّین یا ربّ العالمین».(1)

و «دعای نور»ی که از آن حضرت است، بنا به گفته سلمان: «کرامت و معجزه می آفریند». سلمان می گوید:

فاطمه به من کلامی آموخت که پدر بزرگوارش به او آموخته بود و فرموده بود: هر که صبح و شب این دعا را بخواند و بر خواندن این دعا مراقب باشد، هرگز حرارتِ تب بر جان و جسمش جاری نخواهد شد. و دعا، چنین است:

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، بسم اللّه النّور، بسم اللّه نور النّور، بسم اللّه نور علی نور، بسم اللّه هو مدبّر الأمور، بسم اللّه الّذی خلق النّور من النّور، الحمد للّه الّذی خلق النّور من النّور، و أنزل النّور علی الطّور، فی کتاب مسطور، فی رقّ منشور، بقدر مقدور، علی نبیّ محبور، الحمد للّه الّذی هو بالعزّ مذکور، و بالفخر مشهور، و علی السّرّاء و الضّرّاء مشکور، و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین».(2)

این گونه «سیمای فاطمه» بر آسمان دعا، نیایش، عرفان و عبادت می درخشد. به راستی، او هماره اسوه و الگوست برای همه انسان ها!

آنگاه که فاطمه در محراب عبادت می نشست، فروغ وجود ملکوتی اش آسمان را نور باران می ساخت. از این رو، خداوند به ملائکه می فرمود:

ص: 45


1- 1. همان، ج 91، ص 225.
2- 2. «فاطمه الزهراء، ام الائمه» ص 253؛ «مهج الدعوات» سید بن طاووس.

«ای فرشتگان! بنگرید به بهترین بنده من فاطمه. او در مقابل من ایستاده، و از خوف من تمامی وجودش می لرزد و با تمامی حضور، به عبادت من روی آورده است».(1)

او به هنگام عبادت آن چنان در عظمت حق غرق می شد و از خود بی خود می گردید که از یاد عزیزان و فرزندانش نیز غافل می گشت؛ از همین رو، خداوند فرشته ای را می فرستاد تا گهواره فرزندان او را حرکت دهد.(2)

او در شب زفاف، از علی علیه السلام تقاضا کرد که با هم به نماز بایستند و در این شب خدا را عبادت کنند.(3)

و آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله از او پرسید: «دخترم! اکنون فرشته وحی در کنار من است و از جانب خدا پیام آورده و هر چه بخواهی، انجام می پذیرد». فاطمه عرض کرد:

«یا ابتاه شغلتنی عن المسأله لذهُ خدمته، لا حاجه لی غیر لقاء ربّی الکریم فی دار السّلام(4)؛ پدر جان! لذّتی که از انس و عبادت به خدا می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته، مرا حاجتی جز این نیست که پیوسته ناظر جمال زیبای خداوند کریم در دارالسّلام باشم.»

آری، عبادت، ذکر، نیایش، دعا، تسبیح و تقدیس فاطمه علیهاالسلام مکتبی است فراروی دوستان آن مدل و اسوه آسمانی تا با سرمشق و الگو قرار دادن وی در پرتو «عبادت خالصانه» روح و جان خود را از زنگار هر

ص: 46


1- 1. «بحار الانوار» ج 43، ص 172.
2- 2. همان، ص 45.
3- 3. «احقاق الحق» ج 4، ص 481.
4- 4. «ریاحین الشریعه» ج 1، ص 105.

آلودگی پاک نمایند و به مقام فیض حضور نائل گردند. ان شاءاللّه.

 

فاطمه علیهاالسلام و قرآن

ص: 105

ص: 106

فاطمه علیهاالسلام و قرآن

اشاره

فاطمه علیهاالسلام و قرآن

در این منظر، آن بانوی آسمانی در دو افق می درخشد:

1. فاطمه علیهاالسلام ، از نگاه قرآن.

2. قرآن، از نگاه فاطمه علیهاالسلام .

آیات بسیاری از قرآن _ با تفسیر و تأویل _ بر جلالت فاطمه علیهاالسلام دلالت دارد. از این نگاه، «فاطمه» مشکات، کوکب درّی، بحر موّاج عصمت و عفّت، شاخسار درخت طوبی و مبارک، و کوثر قرآن است.

 

«فاطمه» از نگاه قرآن

«فاطمه» از نگاه قرآن

آن بانو، قلب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود و قلب پیامبر، تجلّی گاه تابش وحی(1).

او، همراز جبرئیل و همسخن آورنده وحی (محدّثه) بود؛ لذا شمیم قدسی فاطمه از گلواژه های وحی، جان را به زیارت ملکوت می برد.

ص: 107


1- 1. «بحار الانوار» ج 43، ص 24.

امام صادق علیه السلام فرمود: «فاطمه، مشکات قرآن کریم است.»(1)

و امام کاظم علیه السلام فرمود: «فاطمه، کوکب درّی است که در آیه «نور» می درخشد.»(2)

«فاطمه، تابش جمال حق در سوره مبارک «هل اتی» است که به پاس حرمتش «حور»، محو جمال الهی او شده است.»(3)

زمخشری می گوید: «وقتی که آیه «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْرَا اِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی»(4) نازل گردید، گفته شد: «یا رسول اللّه! مَنْ قرابتک؛ ای رسول خدا! نزدیکانی که مهر به آنان پاداش رسالت است، چه کسانی اند؟»

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «علی، فاطمه و فرزندانشان علیهم السلام می باشند.»(5)

ابوسعید خدری می گوید: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند، به جبرئیل گفتم: مقصود از «ذُرّیّاتنا» در آیه «... وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّهَ اَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ اِماما»(6) کیست؟ گفت: فاطمه علیهاالسلام است و مراد از «قُرَّهَ اَعْیُن»، حسن و حسین علیهماالسلام و منظور از «اِماما»، علی علیه السلام می باشند.»(7)

ابن عباس می گوید: «مقصود از دو بحر، در آیه «مَرَجَ الْبَحْرَیْن...»

ص: 108


1- 1. «کشاف» زمخشری، ج 4، ص 220.
2- 2. «کشف الیقین» ص 416.
3- 3. «روح المعانی» آلوسی، ج 29، ص 157.
4- 4. شوری / 23.
5- 5. «کشاف» ج 4، ص 220.
6- 6. فرقان / 74.
7- 7. «شواهد التنزیل» حسکانی، ج 1، ص 416.

علی و فاطمه علیهماالسلام می باشند.»(1)

انس بن مالک نیز می گوید: «مقصود از «دو بحر»، علی و فاطمه علیهماالسلام می باشند.»(2)

ابو سعید خدری می گوید: «چون آیه «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ...»(3) نازل گردید، پیامبر صلی الله علیه و آله علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند و فرمود: «پروردگارا! اینان، اهل بیت من هستند.»(4)

اکرمه می گوید: «مقصود از آیه «اولئِکَ الَّذینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ اِلی رَبِّهِمُ الْوَسیلَهَ»(5) پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام می باشند.»(6)

جابر بن عبدالله انصاری می گوید که رسول خدا فرمود:

«خداوند، علی و فاطمه و فرزندان معصومشان را «حجّت» قرار داد و آنان، دریچه های رحمت و درهای علم و دانش در میان امت هستند. کسی که آنان را هادی و پیشوای خود قرار داد، به صراط مستقیم هدایت شده است و این است، فروغ تابناک: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».

جابر در روایتی دیگر می گوید که پیامبر اکرم فرمود: «زهرا، زهره فروزان آسمان هدایت است.»(7)

ص: 109


1- 1. همان، ج 2، ص 208؛ «درّ المنثور» سیوطی، ص 697.
2- 2. «شواهد التنزیل» ج 2، ص 208.
3- 3. آل عمران / 61.
4- 4. «ذخائر العقبی» ص 25.
5- 5. اسراء / 57.
6- 6. «شواهد التنزیل» ج 1، ص 342.
7- 7. همان.

و نیز در پرتو آیه «اَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً....»(1)؛ از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اصل و ریشه درخت مبارک، علی علیه السلام فرع آن، حسن و حسین علیهماالسلام ثمره آن و فاطمه علیهاالسلام شاخسار آن است.» و در روایتی دیگر از پیامبر نقل شده که: «فاطمه، فرع آن است.»(2)

از عبداللّه بن مسعود روایت شده که آیه «اِنّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا اَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون»(3)؛ در جلالت علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل گردیده است و پاداش صبر و بردباری برای آن رستگاران است(4).

و نیز از ابن عباس روایت شده که منظور از «کلمات» در آیه «فَتَلَقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...»(5)؛ محمد صلی الله علیه و آله ، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام می باشند(6).

امام صادق علیه السلام فرمود: «لَیْلَهُ الْقَدْر»، فاطمه و «وَالرُّوح»، روح القدس است که در جان و روح فاطمه نازل می گردد.» و این است پرتوی از سوره مبارکه قدر.

امام باقر علیه السلام فرموده است: «خانه علی و فاطمه، قسمتی از حجره

ص: 110


1- 1. ابراهیم / 24.
2- 2. «شواهد التنزیل» ج 1، ص 311 و 312.
3- 3. مؤمنون / 111.
4- 4. «فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی» ص 31.
5- 5. بقره / 37.
6- 6. «مناقب» ابن مغازلی، ص 63.

رسول خداست و سقف آن، عرش الرّحمن است و باطن این خانه تا عرش خداوند، امتداد دارد که معراج وحی است.»

و در بیانی دیگر، فرمود: «خداوند متعال در بصیرت محمد صلی الله علیه و آله ، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نوری نهاده است که آنان، عرش خدا را می بینند و بام خانه آنان، عرش خداست.»(1)

ابن عباس روایت می کند که آیه «وَ الَّذینَ آمَنوُا وَاتَّبَعَتْهُمُ ذُرِّیَّتُهُم...»(2)؛ در شأن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل گردیده است(3).

و نیز همو روایت می کند که آیه «وَ یُؤثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ»،(4) در جلالت و فضیلت فاطمه، علی و فرزندان آن دو بزرگوار علیهم السلام نازل گردیده است(5).

و ابو سعید خدری روایت می کند که پس از نزول آیه «وَ ءاتِ ذالْقُربَی حَقَّهُ»(6)، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فاطمه را فراخواند و «فدک» را به وی بخشید(7).

ابان بن تغلب، از امام جعفر صادق علیه السلام و آن حضرت، از پدران

ص: 111


1- 1. «تأویل الآیات الظاهره» علی الحسینی الاسترآبادی، ص 792.
2- 2. طور/ 21.
3- 3. «شواهد التنزیل» ج 2، ص 198.
4- 4. حشر/ 9.
5- 5. «شواهد التنزیل» ج 2، ص 246 و 247.
6- 6. اسراء / 26.
7- 7. «شواهد التنزیل» ج 1، ص 341 - 339.

بزرگوار خویش علیهم السلام روایت می کند: «چون آیه فوق نازل گردید، پیامبر[دخترش [فاطمه علیهاالسلام را دعوت کرد و فدک را به وی بخشید.»(1)

روایات پیرامون «بخشیدن فدک به فاطمه علیهاالسلام » بسیار است، که در این رابطه می توان به مجامع و کتب روایی و تفسیری، مراجعه کرد(2).

به هر روی، فروغ مکارم زهرا علیهاالسلام بر آفاق آسمانی «قرآن»، فروزان و مایه مباهات دوستان آن حضرت است. بدیهی است آنچه گفته شد، پرتوی از مکارم آن صدّیقه طاهره است؛ ولی آنان که قدرت بصیرتشانْ ملکوت را فتح می کند و به رمز و راز قرآن آگاهند و در باطن نورانی قرآن شناورند، در می یابند که جان و قلب فاطمه، تجلّی گاه انوار وحی خدا بود، و قرآن با تمام آفاق ملکوتی اش بر جان آن بانوی محدّثه تابیده است. زیرا او، قلب پیامبر و هم سخن آورنده وحی بود.

بی گمان، فاطمه زهرا علیهاالسلام به مراتب از «مریم مطهّره و برگزیده» که ده ها آیه قرآن جلالتش را می ستاید، بالاتر و برتر است.

این بود پرتوی از عظمت آن بانو بر ملکوت آیات قرآنی. گرچه آیات دیگری نیز با تفسیر و تأویل، بر مکانت آسمانی فاطمه علیهاالسلام دلالت دارند؛ امّا این مختصر را گنجایش بیان تمام آن آیات نمی باشد.(3)

ص: 112


1- 1. همان.
2- 2. «مجمع البیان» ج 6، ص 411؛ «صافی» ج 3، ص 186.
3- 3. ر.ک: «ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی» محبّ الدین احمد بن عبدالله الطبری؛ «فاطمه در قرآن» آیه الله سید صادق روحانی؛ «شواهد التنزیل» عبیدالله بن عبدالله بن احمد المعروف بالحسکانی، تحقیق: محمد باقر محمودی؛ «تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره» علی الحسینی الاسترآبادی و...

«قرآن» از نگاه فاطمه علیهاالسلام

«قرآن» از نگاه فاطمه علیهاالسلام

زندگی فاطمه، ترجمانی از «تربیت وحیانی» است. فاطمه در دامان پدری پرورش یافت که قلب مبارکش مرکز نزول قرآن بود؛ از این رو، «قرآن» بیش ترین اثر را در تربیت «فاطمه» و زندگی آن بزرگوار داشته است.

به عبارت دیگر: با توجّه به روح عرشی و طینت بهشتی آن قدسیه، فروغ وحی با بیش ترین پرتو در زندگی آن حضرت درخشش داشته است.

تسبیح، تحمید، عبادت، نیایش ها و خصال و مکارم اخلاق آن حضرت جلوه هایی از آیات قرآنی است.

زندگی او، چون دانشگاهی است که در آن انسان و قرآن، چون جسم و روح، شاکله واحدی را آفریده اند، و قرآن و معلّم اکرمش «انسان کامل» را پدید آورده اند.

«قرآن» در اوج فروغ عرشی خود، بر جان «فاطمه» تابیده، و انوار آن در رفتار، اندیشه و خصال آن حضرت فروزان است. لذا در دعای روز دوشنبه چنین می فرماید:

«و تبصّرا فی کتابک، و فهما فی حکمک.... و لا تجعل القرآن بنا ماحلاً، و الصّراط زائلاً....».(1)

او در این نیایشْ از خداوند، بصیرت و بینایی در قرآن و فهم باطن و

ص: 113


1- 1. «بحار الانوار» ج 87، ص 338.

ظاهرش را می خواهد. آنگاه با درود بر محمد و آل، می فرماید: «خدایا! قرآن را به ما خصم و دشمن قرار مده.»

و نیز در تعقیبات نماز ظهر، همین مفهوم را تکرار نموده و چنین نیایش می کند: «والحمد للّه الّذی لم یجعلنی جاحدا لشی ء مِن کتابه(1)؛ حمد و سپاس برای خدایی است که فروغ وحی را بر جانم جاری ساخت و مرا، منکر آیات کتابش قرار نداد.»

همچنین در سخنان بلیغ و رسای خود در مسجد پیرامون قرآن چنین فرمود:

«و بقیّه استخلفها علیکم: کتاب اللّه النّاطق، و القرآن الصّادق و النّور السّاطع، و الضّیاء اللاّمع، و بیّنه بصائره، منکشفه سرائره، متحیّله ظواهره، مغتبطه به اشیاعه، قائد الی الرّضوان اتباعه، مؤدّ الی النّجاه استماعه، به تنال حجج اللّه المنوّره و عزائمه المفسّره، و محارمه المحذره، و بیّناته الجالیه، و براهینه الکافیه، و فضائله المندوبه، و رخصه الموهوبه، و شرایعه المکتوبه(2)؛ و آنچه را که پیامبر خدا پس از خود در میان شما باقی گذارده: کتاب گویای خدا (ما خاندان) و قرآن صادق است که نور فروزان و شعاع درخشان اوست.

قرآن، کتابی است که دلایلش روشن، لطایف و دقائقش آشکار، ظواهرش نورانی، پیروانش پر افتخار و مورد رشک دیگرانند. کتابی که پیروی اش نیل به رضوان، و فرمانبری اش رستگاری دو جهان است؛ در

ص: 114


1- 1. همان، ج 83، ص 66؛ «فلاح السائل» ص 173.
2- 2. «بلاغات النساء» ص 16؛ با کمی تفاوت «زندگانی فاطمه زهرا» سید جعفر شهیدی، ص 128 و 129.

پرتو آن می توان دلیل های روشن الهی را دید، و تفسیر احکام و واجبات او را دریافت. قرآن، حرام های الهی را باز دارنده، و حلال های خدا را رخصت دهنده، و مستحبّات را نشانگر، و شریعت را ره گشاست.»(1)

 

بازتاب وحی

بازتاب وحی

کلمات و گفتار آن بزرگوار نیز مدلّل و مبرهن به آیات قرآنی است.

«خطبه فدکیّه» آن حضرت _ که در حضور مهاجر و انصار، در مسجد بیان شده _ ترجمانی از آیات قرآنی است. وی در آغاز خطبه، به حمد و ثنای خدا پرداخته، و خداوند بزرگ را به پاس نعمت های بی کرانش ستوده، و آنگاه به بیان «یکتا ستایی» می پردازد، که ده ها آیات قرآن را در این گفتار، تفسیر و ترجمه نموده است.

سپس در فرازی از خطبه، به بیان «فلسفه احکام» پرداخته و این فراز نورانی را با آیه «یأَیُّهَاالَّذینَ ءامَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاّ وَ أَنتُمْ مُسْلِمُونَ»(2)،

و نیز آیه «اءِنَّمَا یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»(3) مزیّن نموده است.

آنگاه به ارتباط خود با پیامبر خدا، پرداخته و فرمود: «اِعْلَمُوا أَنّی فاطِمَهُ وَ اَبی مُحَمّدٌ؛ مردم! بدانید من، فاطمه ام و پدرم، محمد صلی الله علیه و آله است.» و مهرورزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر مردم را، از قول قرآن این گونه بیان داشت: «لَقَدْ جآءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم

ص: 115


1- 1. «مسند فاطمه» مهدی جعفری، ص 152 و 153.
2- 2. آل عمران / 102.
3- 3. فاطر / 28.

بِالْمُؤمِنینَ رَءُفٌ رَحیمٌ»(1)؛ همانا پیامبری از بین شما برای هدایت خلق آمد که از فرط محبّت و مهرورزی، رنج و محنت شما بر او ناگوار، سخت به شما دلبسته، و بر مؤمنان مهربان و غمخوار است.

سپس پیرامون پیامبر و آرمان آسمانی اش، چنین بیان فرمود:

«فبلّغ الرّساله، صادعا بالنّذاره، مائلاً عن مدرجه المشرکین، ضاربا ثبجهم، آخذا بأکظامهم، داعیا الی سبیل ربّه بالحکمه و الموعظه الحسنه...(2)؛ پیامبر، رسالت خود را ابلاغ نمود، و مردم را از عذاب خداوند ترساند، و از روش مشرکان روی گرداند، و گردن هایشان را به تازیانه توحید خست، و حلقومشان را به سختی فشرد. او، مردم را با دلیل و برهان پند داد، و به راه خدا راهبری نمود، شوکت بت و بت پرستان را در هم شکست، تا جمع آنها پراکنده شد، و ظلمت شب زدوده گردید، و صبح ایمان دمید، و نقاب از چهره جهالت و گمراهی برداشته شد.»

فاطمه علیهاالسلام این مجموعه از سخنان آسمانی خود را با «وحی قرآن» معطّر ساخته و چنین می گوید: «وَ کُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ»(3).

آنگاه وجود رهایی بخش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را بر رخ آنان کشیده و می فرماید: «فانقذکم اللّه تبارک و تعالی بمحمّد صلی الله علیه و آله وسلم ؛ خداوند با رسالت پیامبر خویش شما را نجات و رهایی بخشید. هنگامی که شعله های خشم و حسد شما زبانه کشید: «کُلَّما اَوْقَدُوا نارَا لِلْحَرْبِ اَطْفَأهَا اللّهُ»(4)،

ص: 116


1- 1. توبه / 128.
2- 2. «مسند فاطمه الزهراء» سید حسین شیخ الاسلامی، ص 207.
3- 3. آل عمران / 103.
4- 4. مائده / 64.

خداوند آن را خاموش ساخت.»

در فرازی از این خطبه، به داستان «کودتای سقیفه» و انحرافات و پیامدهای آن پرداخته و نقاب دورویی از چهره توطئه گران بر می دارد. و آنگاه که آنان کردار نادرست خود (غصب خلافت) را می خواهند با عنوان «جلوگیری از بروز فتنه در امت اسلام» توجیه کنند، فاطمه بر آنان بانگ می زند و می فرماید: «زعمتم خوف الفتنه؛ شما و فتنه خواباندن؟ هرگز! شما خود، کانون فتنه و فساد هستید.» و سپس سخنان خویش را با آیات قرآن، مستدل می سازد: «اَلاَ فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَهٌ بِالْکافِرینَ»(1).

فاطمه علیهاالسلام به فروغ جاودانه قرآن نگریسته و بر آنانی که به دروغ می گفتند: «حسبنا کتاب اللّه» فریاد زد: شما دروغ می گویید! نه عترت را پذیرفتید و نه قرآن را می شناسید؛ شما را کجا و شناخت قرآن؟!

«و هذا کتاب اللّه بین اظهرکم، زواجره بیّنه، و شواهده لائحه، و اوامره واضحه.(2)؛ و حال آنکه کتاب خدا در میان شماست، نشانه های آن آشکار است، و احکامش فروزان، نهی آن روشن، و امر و فرمان آن گویاست، ولی شما به قرآن پشت کردید، و پرچم مخالفت خویش را برافراشتید»، «أرغبه عنه تریدون، ام بغیّره تحکمون»(3)؛ آیا داوری جز قرآن بر می گزینید و یا به غیر آن حکم می رانید؟» آنگاه فاطمه علیهاالسلام با این

ص: 117


1- 1. توبه / 49.
2- 2. «بلاغات النساء» ص 18 ؛ «زندگانی فاطمه زهرا» سید جعفر شهیدی، ص 132.
3- 3. «زندگانی فاطمه زهرا» ص 132.

آیه به آنان هشدار می دهد: «بِئْسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً»(1)، که ستمکاران، بد جایگزینی را برای قرآن انتخاب کرده اند.

آن حضرت پرده از چهره آنان برداشته و این آیه را تلاوت می کند: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دینَا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ»(2).

آیا، مردمی که «عترت و قرآن» را کنار نهاده اند، حقیقتاً به «آیین اسلام» باقی مانده اند؟ مگر اسلام جز قرآن و عترت، فرهنگنامه دیگری دارد؟ پس، نتیجه عمل شما مردم در واقع روی گرداندن از اسلام است، و به هوش باشید: «و هر کس دینی جز آیین اسلام را بپذیرد، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت در زمره زیانکاران جای خواهد داشت».

فاطمه علیهاالسلام در این سخنان _ که به منزله منشوری از معارف الهی است _ پس از داستان غصب خلافت، به «غصب فدک» اشاره کرده و چنین فرمود:

«ثمّ لم تریّثوا الا ریث ان تسکن نغرتها...(3)؛ آن قدر درنگ نکردید، تا اسب سرکش خلافت رام گردد، دوباره اخگر در هیمه فتنه افکنده، و آن را مشتعل ساختید. ندای شیطانِ اغواگر را لبّیک گفته، و به خاموش ساختن انوار آیین حق و از میان برداشتن سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کمر بستید، زدودن کف از روی شیر را بهانه کرده، آن را پنهانی تا به آخر سرکشیدید. برای گوشه گیر و منزوی ساختن خاندان و فرزندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در

ص: 118


1- 1. کهف / 50.
2- 2. آل عمران / 85.
3- 3. «زندگانی فاطمه زهرا» سید جعفر شهیدی، ص 132.

کمین گاه نشستید. و ما، چاره ای جز شکیبایی ندیدیم، و همچون کسی که خنجر بر گلویش و تیغ سنان بر دلش نشسته باشد، سکوت نمودیم!

شما می پندارید که ما ارثی نداریم! کدام دختر از پدرش ارث نمی برد؟ مگر من، دختر پیامبر خدا نیستم؟ بدون شک شما آگاهید، و همچون آفتاب برای شما روشن است که من، دختر اویم.»

فاطمه علیهاالسلام «غصب فدک» را بازگشت از «احکام قرآن» دانسته و این دستور حکومت را، جائرانه و جاهلانه می داند و این آیه را گوشزد می کند: «أفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْما لِقَومِ یُوقِنُونَ»(1)؛ مگر رسم جاهلیت را می جویید؟ برای مردمِ دارای یقین، چه حکمی از حکم خدا بهتر است؟

آنگاه، مسلمانان را مخاطب قرار داده و چنین فرمود: «ایّها المسلمون أاُغلب علی ارثی؛ شما ای مسلمانان به هوش! آیا رواست که میراث پدرم را به زور از من بگیرند؟»

پس از آن، بر جفای خلیفه تاخته، و بر او بانگ زد: «یا ابن ابی قحافه! أفی الکتاب اللّه أن ترث اباک و لا ارث ابی؟...(2)؛ ای پسر ابو قحافه! آیا خدا گفته که تو از پدرت ارث ببری و من از میراث پدرم محروم باشم؟»

«لَقَدْ جِئتِ شَیْئا فَرِیّا».(3)

ص: 119


1- 1. مائده / 50.
2- 2. «بلاغات النساء» صص 12 - 17؛ «زندگانی فاطمه زهرا» شهیدی، ص 132.
3- 3. مریم / 27.

فاطمه علیهاالسلام عمل ابوبکر را تقبیح کرده و ناروا می شمارد. سپس حقانیت خویش و باطل بودن خصم را، بر «قرآن» عرضه و به آیاتی از قرآن مستدل می نماید:

«وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُودَ...»(1)؛ و سلیمان علیه السلام از پدرش داود علیه السلام ارث برد... .

و زکریا در دعایش از خداوند می خواهد که: «...فَهَبْ لِی مَنْ لَدُنْکَ وَلِیّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ ءالِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّا»(2)؛ خداوندا! به من از جانب خود فرزندی عطا کن تا میراث برِ من، و خاندان یعقوب باشد...

پیرامون «ارث ارحام» در قرآن چنین آمده:

«وَ اُولُوا الاَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَولی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللّهِ»(3)؛ به حکم کتاب خداوند در ارتباط با ارث، خویشاوندان به یکدیگر سزاوارترند.

و نیز می فرماید: «یُوصیکُمُ اللّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیَیْنِ...»(4)؛ خداوند، شما را به فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر، دو برابر سهم دختر است...

و در همین ارتباط فرموده: «اِنْ تَرَکَ خَیْرا اَلْوَصیَّهُ لِلْولِدَیْنِ وَ الاَْقْرَبینَ بِالْمَعْروُفِ حَقَّا عَلَی الْمُتَّقینَ»(5)؛ هرگاه یکی از شما را مرگ فرا رسد و مالی بر جای نهد، درباره پدر و مادر و خویشان به دیده انصاف سفارش کند؛ که این، شایسته پرهیزکاران است.

ص: 120


1- 1. نمل / 16.
2- 2. مریم / 6 و 5.
3- 3. انفال / 75.
4- 4. نساء / 11.
5- 5. بقره / 180.

این، فروغ وحی بود؛ آیا چشم شما نمی بیند، و گوش شما نمی شنود؟ شما به خیال باطل خود، چنین پنداشته اید که من هیچ بهره و ارثی از پدر ندارم؟

و هیچ خویشاوندی و قرابتی میان ما وجود ندارد؟!»

آنگاه فاطمه علیهاالسلام فرمود:

«أفخصّکم اللّه بآیه اخرج منها ابی...؟(1)؛ آیا خداوند، آیه ای در خصوص شما فرو فرستاده که پدرم از آن خارج است؟ یا پندار شما آن است که ما، دو ملت هستیم و من و پدرم هر یک به آیینی جدا سر نهاده ایم؟ و یا اینکه دعوی آن دارید که از پدر و پسر عمویم علی علیه السلام به خاصّ و عامّ قرآن آگاه و داناترید؟»

فاطمه علیهاالسلام بعد از آن که گستاخی آنان را به تصویر کشید و مدّعای آنها را با عرضه به آیات قرآن، پوچ و بی اساس ساخت، به آنان هشدار داد که: فرجام این تک تازی و بی مهابا بر مرکب قدرت سوار شدن و تاختن، بسیار بد است؛ زیرا آینده مخوف و ترسناکی در انتظار آنان خواهد بود.

فاطمه علیهاالسلام آنان را از آینده سخت و وحشتناکی که در پیش دارند، ترساند و با این جملات: «و عند السّاعه خسر المبطلون و لا ینفعکم اذ تندمون...» که ترجمانی از آیات قرآن اند،(2) آنان را از «روز رستاخیز» بر حذر داشت و این فراز از سخنان را با آیات قرآن، مستدل ساخت:

ص: 121


1- 1. «بلاغات النساء» ص 17.
2- 2. جاثیه / 27؛ غافر/ 78؛ شعراء / 157؛ مائده / 52؛ مؤمنون / 40.

«لِکُلِّ نَبَاءٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»(1) و «مَنْ یَأتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمْ»(2).

در این حال، فاطمه علیهاالسلام به «انصار» نگریست؛ چون آنان بودند که در جریان هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت پیمان بستند: «همان گونه که از خود و فرزندان خویش دفاع می کنند، از پیامبر و فرزندان آن حضرت دفاع کنند»(3).

اینک، حریم «دختر پیامبر خدا» شکسته شده، حقّ او در معرض غصب و چپاول قرار گرفته است. لذا آنان را مورد خطاب خود قرار داده و فرمود:

«ای جوانان و ای بازوان توانمند ملت، ای یاوران اسلام! شما را چه شده است؟ این سستی و تهاون برای چیست؟ چرا در مقابل ستمی که بر من روا شده، این گونه بی تفاوت هستید!

مگر پدرم رسول خدا نمی فرمود : «بزرگداشت مرد را درباره فرزندان هم باید پاس داشت»؟

چه زود رنگ باختید، و اوضاع دگرگون شد، و شما به بیراهه گام نهادید!

با اینکه می توانستید از حقّ من دفاع کنید، ولی چنین نکردید؟

آیا می گویید که محمّد صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و با رفتن او، همه چیز تمام شد؟!

ص: 122


1- 1. انعام / 67.
2- 2. زمر / 40.
3- 3. «مقاتل الطالبیّین» ابوالفرج اصفهانی، ص 209.

البته مرگ او، ضربه هولناکی بود که بر پیکره اسلام وارد شد.

بدون شک، سینه اسلام و اهل ایمان از این ماتم مجروح و داغدار است.

فاجعه بزرگی بود که بر همه، غبار غم فرو ریخت و هر روز که بگذرد، عمق فاجعه و گستره آن آشکارتر خواهد شد. بدون شک، با غروب آن «خورشید عالم تاب» زمین، تاریک و ستارگان، بی فروغ اند. امیدها، نا امید و کوه ها، لرزان و حریم ها، شکسته و گرامیداشت ها، پایمال شد.

به خدا سوگند! مرگ او، حادثه ای بزرگ و ضایعه ای جبران ناپذیر بود، که هیچ حادثه ای بدان پایه نمی رسد!»

سپس این فراز از سخنان خود را با این آیه، مستدل ساخت:

«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَاءِنْ مَاتَ اَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلَی اَعْقبِکُمْ...»(1)؛ جز این نیست که محمد، پیامبری است که پیش از او، پیامبران دیگری هم بوده اند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به آیین سابق خود بازمی گردید؟ بازگشت هر کسی، زیانی متوجه خداوند نخواهد کرد! خداوند، پاداش سپاسگزاران را خواهد داد.

فاطمه علیهاالسلام در این خطبه (فدکیّه) در پی آن است که:

الف) اهدافِ رسالت پیامبر خدا را، حفظ کند.

ب) و جلو انحراف به وجود آمده را، بگیرد.

لذا آن بانوی آسمانی، با سخنان آتشین خود، بر حرکت ارتجاعی آنان تاخته، فریاد بر آورد:

ص: 123


1- 1. آل عمران / 144.

«آه! ای پسران قیله(1)، پیش دیدگان شما «میراث پدرم» به یغما رفت، حرمت خانه اش شکسته شد! در حالی که شما می بینید و می شنوید و این واقعه نقل محافل تان گشته و اخبارش به شما می رسد، ولی شما چون بیهوشان خاموش نشسته اید!؟ در حالی که سرباز و نیرو دارید، ولی از من دفاع نمی کنید، دعوتم را می شنوید و پاسخ نمی گویید!؟

فریاد من در میان شما طنین افکن است، اما چه سود که به فریادم نمی رسید، در حالی که شما در «شجاعت» زبان زد خاصّ و عام بوده و نیز در «خیر و صلاح» شهره آفاق گشته اید.

[شما که سابقه تابناکی دارید] با بت پرستان عرب درگیر شدید، رنج و محنت فراوان کشیدید، شاخ های گردنکشان و قوچان جنگی عرب را شکستید، و با جنگجویان خود دست و پنجه نرم نمودید.

شما بودید که پیوسته همگام با ما، در راه ما، و سر به فرمان ما داشتید تا اینکه اسلام به محور وجود ما به گردش آمد، و شیر در پستان مادر روزگار رو به فزونی نهاد، و نعره مشرکان گلوگیر شد، و لهیب دروغ فروکش کرد، و آتش کفر خاموش شد، و عامل تفرقه زمین گیر شد، و دین خدا نظام یافت.

ص: 124


1- 1. قیله نام زنی است که انصار از نژاد او هستند. ابوالفرج اصفهانی آنجا که نسب أوس و خزرج را آورده نویسد: مادر آنان قیله دختر جفنه بن عتبه بن عمرو است و قُضاعه گویند او قیله دختر کاهل بن عُذره بن سعد بوده است. (اغانی ج 3، ص 40)؛ زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دکتر شهیدی، ص 134.

اکنون پس از آن همه شکوه و جلال، چرا دم فرو بستید؟ و حقایق را پس از آشکار شدن، مکتوم می دارید؛ آن هم برابر مردمی که پیمان خود را شکستند و پس از قبول ایمان، راه شرک پیشه کردند؟»

فاطمه علیهاالسلام سخنان خود را با فروغ وحی، مصداق «نُورٌ عَلی نُور» نموده و این آیه را تلاوت می نماید:

«أَلا تُقاتِلوُنَ قَوْمَا نَکَثوُا اَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِاخْراجِ الرَّسوُلِ وَ هُمْ بَدَئوُکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ»(1)؛ آیا با مردمی که سوگند خود را شکستند و آهنگ اخراج رسول نمودند و بر ضدّ شما دشمنی آغاز کردند، نمی جنگید؟ آیا از آنها می ترسید؟ و حال آنکه اگر ایمان آورده باشید، سزاوارتر است که از خدا بترسید.

سپس می فرماید: «ولی به «تن آسایی» خو گرفته اید، و کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمانان شایسته تر است (علی علیه السلام )، دور ساخته اید؟ و به آسودن در گوشه ای تن داده اید، و از فشار و تنگنای مسئولیت به «بی تفاوتی» روی آورده اید؟

آری، آنچه از ایمان و آگاهی در درون داشتید، بیرون افکندید، و آب گوارایی که نوشیده بودید، به سختی از گلو بر آوردید.»

فاطمه علیهاالسلام این فراز از سخنان خویش را به این آیه مزیّن نمود: «...اِنْ تَکْفُروُا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الاَْرْضِ جَمیعَا فَاِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ»(2). به آنان هشدار داد که: این بیراهه رفتن شما، به خدا زیان وارد نمی کند بلکه خود، فرجام ناگوار این کجروی را خواهید چشید.

ص: 125


1- 1. توبه / 13.
2- 2. ابراهیم / 8.

آنگاه فرمود: «الا و قد قلت الّذی قلته علی معرفه منّی بالخذلان الّذی خامر صدورکم...(1)؛ هان آگاه باشید! من آنچه شرط بلاغ است، با شما گفتم. ولی می دانم گفتار من تأثیری نخواهد داشت، چون شما خوارید و در چنگال زبونی گرفتار. چه کنم که دلی پر خون دارم؟

از این رو، باز داشتن زبان شکایتْ از طاقتم بیرون است. اندوهی که در سینه ام موج می زند، بر این فضا جاری ساختم تا با شما «اتمام حجّت» کنم و عذری برای کسی باقی نماند.

اکنون که چنین است، این مرکب خلافت ارزانی شما، به آن محکم درآویزید، و هرگز رهایش مسازید. ولی آگاه باشید که پشت این شتر، مجروح و پای آن، تاول کرده و داغ ننگ بر چهره دارد و آیتی از خشم خدا و رسوایی ابدی، با او همراه است. [شما بدانید و آگاه باشید] که این حکومت و دنیامداری، شما را آسوده نخواهد گذارد تا به آتش خشم خداوندی برسید.»

فاطمه علیهاالسلام با لهیب آتش دوزخ چهره آنان را آزرده، و این فراز از سخنان خویش را _ که ترجمانی از وحی خداوند است _ با این آیات به پایان رساند:

«اَلَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الاَفْئِدَهِ»(2)؛ «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبوُنَ»(3)؛ «... اعْمَلُوا عَلَی مَکانَتِکُمْ اِنّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا اِنّا

ص: 126


1- 1. «زندگانی فاطمه زهرا» شهیدی، ص 135.
2- 2. همزه / 7.
3- 3. شعراء / 227.

مُنْتَظِروُنَ»(1).

آن حضرت در فرازی دیگر، در جواب ابوبکر و حدیث ساختگی او فرمود:

«هرگز پیامبر خدا از کتاب الهی روی گردان نبود و مخالفت با احکام قرآن نمی کرد، بلکه پیوسته پیرو قرآن بود و در پرتو منهج قرآن راه می پیمود. با مکر و حیله به او پیرایه می بندید و این، تازگی ندارد؛ زیرا این، همانند دام هایی است که در زمان حیات آن حضرت برای نابودی اش می گسترانیدید.

به هر روی، این کتاب خداست که میان ما و شما به دیده انصاف حکم خواهد نمود. اوست که میزان و بیان کننده حقّ و باطل است».

در این قسمت از سخنان و پاسخ خویش، باز آیات ارث پیامبران را تلاوت کرد: «و ورث سلیمان داوود»(2). و نیز فرمود:

«می بینید که خداوند در آنچه مربوط به «سهمیه ارث» است، بیانی روشن دارد، و در باب واجبات و میراث و آن بهره هایی که از برای مردان و زنان مقرّر فرموده، به تفصیل سخن رانده است. پس این داوری شما، جفاکارانه است و این حکم شما، بر خلاف کتاب خدا.»

آنگاه با تلاوت آیه «قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسَکُمْ اَمْرَا فَصَبرٌ جَمیلٌ وَ اللّهُ الْمَسْتَعانُ عَلَی مَا تَصِفُونَ»(3) پاسخ خود را به پایان برد.

ابوبکر در مقام معارضه، پاسخی به فاطمه داد که وی نیز در جوابش

ص: 127


1- 1. هود / 121 و 122.
2- 2. نمل / 16.
3- 3. یوسف / 18.

فرمود:

«معاشر النّاس! المسرعه الی قیل الباطل، المغضیه علی الفعل القبیح الخاسر...(1)؛ ای مردمی که برای شنیدن سخن بیهوده در شتاب، و کردار زشت و زیانبار را نادیده می گیرید! آیا در قرآن نمی اندیشید و این کتاب هدایت را فراروی خود قرار نمی دهید:«اَفَلا یَتَدَبَّرونَ الْقُرءانَ اَمْ عَلَی قُلوُبٍ اَقْفَالُها)(2)؛ آیا در قرآن نمی اندیشید یا بر دل هایتان قفل هاست؟

آری، شما کجا و اندیشیدن در قرآن! زیرا این کردار زشت شما بر لوح جانتان ظلمت و سیاهی افکنده و گوش ها و چشم های تان را پوشانده است. شما آیات قرآن را، تأویل و تفسیر به رأی نموده و به راهی رهنمون شدید، و بد معاوضه ای کردید.

به خدا سوگند! تحمل این بار، برایتان سنگین و سرانجامی ناگوار خواهد داشت. آنگاه که پرده ها به کنار رود، زیان این کار برای شما آشکار می گردد.

چه زیباست سروش وحی: «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللّهِ ما لَمْ یَکوُنوُا یَحْتَسِبوُنَ)(3) و «خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلوُنَ».(4)

به راستی سخنان فاطمه علیهاالسلام چون گلواژه هایی است که عطر «آیات قرآن» در گلبرگ های آن جاری است و رایحه آسمانی دارد!

همچنین آن بانوی بزرگوار در جمع «زنان مهاجر و انصار» که به

ص: 128


1- 1. «مسند فاطمه زهرا» مهدی جعفری، ص 98.
2- 2. محمد / 24.
3- 3. زمر / 47.
4- 4. غافر / 78.

عیادتش مشرّف شده بودند، سخنانی بیان داشت که عطر وحی در آن موج می زند. آن حضرت سخنان خود را به آیات قرآن فروزنده و مدلّل نمود. در فرازی از آن گفتار، چنین می گوید:

«اصبحتُ واللّه عائفه لدنیاکم، قالِیه لرجالکم لفظتهم بعد ان عجمتهم...(1)؛ به خدا سوگند! از دنیای شما بیزارم، و آن را ناخوشایند می دانم، و بر مردان شما غضبناکم! یاد و نامشان را از دهان خود دور افکندم آن گونه که لقمه ناگواری را از دهان دور می افکنند، و از آنان متنفّرم پس از آنکه آنان را آزمودم.

چه زشت و ناپسند است کُندی پس از تیزی شمشیر، و شکستگی نیزه ها، و اندیشه های تیره و تاریک!»

فاطمه پس از ترسیم سیمای آن نامردمان، با آیه «لَبِئسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ اَنْفُسُهُمْ اَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی العَذابِ هُمْ خالِدوُن»(2)؛ فرجام کارشان را گوشزد نموده و به آنان عذاب جاودانه خداوند را مژده می دهد.

به راستی چنین است سرانجام مردمی که پیمان و میثاق خود با خدا و رسولش را بشکنند، شمشیر بر چهره عدالت کشند، و «یاس پیامبر» را _ که شمیم ملکوتی اش جان پیامبر را، میهمان بهشت می ساخت _ پایمال کنند. این گونه نامردمان، باید به چنین «فرجام وحشتناکی» مبتلا گردند.

آن بانوی بزرگوار در قسمتی دیگر _ که جایگاه امامت را تبیین می کند _ می فرماید: «ویحهم انی زحزحوها عن رواسی الرّساله، و قواعد

ص: 129


1- 1. «بلاغات النساء»، ص 19.
2- 2. مائده / 80.

النّبوّه، و مهبط الرّوح الامین...(1)؛ وای بر آنان! چرا نگذاشتند «حق» در مرکز خود قرار گیرد، و «خلافت» بر پایه های نبوّت استوار ماند؟ آنجا که فرودگاه جبرئیل امین است...»

سپس به این آیه اشاره می کند: «اَلاَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ»(2)؛ به یقین کاری کردند که زیانی آشکار است!

آری، مردمی که «امامت آسمانی» را تنزّل داده و لباس خاکی بر آن پوشانند، و آنچه بر آسمان نبوت می درخشد، در «سقیفه بنی ساعده» شکل دهند، پایانی جز «زیان» نخواهند داشت.

به راستی مقامی که فرود آمدِ فرشته وحی است، وقتی با مشورت مردمی که هنوز فاصله زیادی از عصر جاهلیت و فرهنگ آن نگرفته اند، تدبیر گردد، و انتخاب الهی به مردم واگذار شود، آیا این راه چه فرجامی خواهد داشت جز آنکه راهی خطرناک و پر از ضرر و زیان آشکار است؟!

فاطمه علیهاالسلام بخشی از این گفتار، «سیمای حکومت علوی» را چنین ترسیم می نماید:

«و باللّه لو تکافؤا علی زمام نبذه رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم لسار بهم سیرا سجحا لا یکلم خشاشه و لا یتعتع راکبه...(3)؛ به خدا سوگند! اگر مسلمانان پای در میان می نهادند، و علی علیه السلام را بر مسئولیتی که پیغمبر خدا به عهده او نهاده بود، قرار می دادند؛ آسان آسان، مردم را به راه راست رهنمون

ص: 130


1- 1. «بلاغات النساء» ص 20.
2- 2. زمر / 15.
3- 3. «بلاغات النساء» ص 20.

می گشت، و حقّ هر کسی را به او می رساند، چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس آنچه کِشته است، بچیند. تشنگان عدالت از سرچشمه معدلتش سیراب، و زبونان در پرتو صولتش دلیر می گشتند.

به پاس «دولت ایمان و تقوا» درهای حق بر آنان باز، و آبشار بیکران فیض بر آنان جاری می شد. اما چنین نکردند! و به زودی خداوند آنان را به کیفر آنچه کردند، عذاب خواهد کرد.»(1)

در فرازی دیگر، بازتاب «برکناری علی علیه السلام » را چنین بیان می دارد:

«الا هلُمَّن فاسمعن و ما عشتنّ الدّهر عجبا، الی ایّ لجأ استندوا، و بایّ عروه تمسّکوا؟...(2)؛ بیایید و بشنوید! شگفتا، روزگار چه بوالعجب ها در پس پرده دارد؛ چه بازیچه ها، یکی از پس دیگری، بیرون می آورد! به چه دژی پناهنده شدید و به کدامین دست گیره چنگ زدید؟(3)

به راستی جای تعجّب است! آخر «علی» اسوه قداست، اشرف مسلمانان و محبوب ترین آنان نزد خداوند است. در بهشت همنشین پیامبر، و در سایه عرش الرّحمن «لواء حمد» را بر دست دارد. بهشت، مشتاق جمال اوست، و خداوند بر حاملان عرش به وجودش مباهات می کند. زیارت سیمای او، عبادت است. آسمانیان، مشتاق زیارت او و بهشتیان، عاشق جمال اویند. او، خیرالبشر است. و بیان نامش عبادت است.»(4)

ص: 131


1- 1. این گفتار، ترجمانی از آیه 96 سوره «اعراف» است.
2- 2. «بلاغات النساء» ص 20.
3- 3. «زندگانی فاطمه زهرا»، ص 152.
4- 4. «ذخائر العقبی» ص 95 و 96.

اکنون این چهره قدسی (امام علی علیه السلام ) از پیشوایی مسلمانان بر کنار، و ابوبکر بر کرسی خلافت و زعامت جای گرفته است. از این رو، فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با اعجاب و شگفتی به این آیه مزیّن می نماید: «لَبِئْسَ الْمَولی وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ»(1).

آن حضرت بر «بانیان سقیفه» می خروشد و این گزینش را _ که محکوم عقل و نقل بود _ محکوم می نماید: هان! چه کسی را برگزیدید؟

«استبدلوا و اللّه الذّنابی بالقوادم، و العجز بالکاهل، فرغما لمعاطس قوم یحسبون انّهم یحسنون صنعا(2)؛ ... سر را گذاشته و به دم چسبیدند، پیشوا را رها کرده و به پَسوا روی آوردند، پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند. نفرین به مردمی نادان که تبهکارند و تبه کاری خود را نیک می پندارند!»(3)

آنگاه این آیه را تلاوت می کند: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُروُنَ»(4).

آری، مردمی که عهد خود با خدا و رسولش بشکنند، و شمشیر بر چهره عدالت کشیده، عقل را کنار زده، و به جهل پناه برند، بارزترین مظهر و مصداق این آیه می باشند.

فاطمه علیهاالسلام در ادامه می فرماید:

«ویحهم...؛ وای بر آنان! آیا آنکه مردم را به راه راست می خواند،

ص: 132


1- 1. حج / 13.
2- 2. «بلاغات النساء» ص 20.
3- 3. «زندگانی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام » ص 151.
4- 4. بقره / 12.

سزاوار پیروی است یا آنکه خود، راه را نمی داند؟ در این باره چگونه داوری می کنید؟ به خدایتان سوگند! آنچه نباید بکنند، کردند. نواها، ساز و فتنه ها، آغاز شد. حال، لختی بپایید! تا به خود آیند و ببینند چه آشوبی خیزد، و چه خون ها ریزد، و شهد زندگی در کام ها، شرنگ و جهان پهناور بر همگان، تنگ گردد. آن روز «زیانکاران» را باد در دست است و آیندگان به گناه رفتگان گرفتار و پای بست.

اکنون آماده باشید! که گرد بلا، انگیخته شد و تیغ خشم خدا از نیام انتقام، آهیخته! شما را نگذارد تا دمار از روزگارتان بر آرد، آنگاه دریغ سودی ندارد، جمع شما را بپراکند و بیخ و بنتان را برکند.»(1)

سپس گفتار خود را _ که ترجمانی از علم الهی اوست _ با سخن خدا آغاز، و این آیه را فرا روی مسلمانان قرار می دهد: «اَفَمَنْ یَهْدی اِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یُتَّبَعَ اَمَّنْ لا یَهدّی اِلاّ أَنْ یُهْدی، فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ»(2).

و پایان این فراز از گفتارش را نیز به آیه ای دیگر پیوند می دهد:

«فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها کارِهُونَ»(3)؛ دریغا که شما را دیده حقیقت بین نیست! من، شما را به رحمت و سعادت فرا می خوانم و شما اظهار تنفّر می نمایید!

ص: 133


1- 1. «بلاغات النساء» ص 20؛ «زندگانی فاطمه زهرا» ص 152.
2- 2. یونس / 35.
3- 3. هود / 28.

انس با قرآن

 

انس با قرآن

حضرت فاطمه علیهاالسلام «آموزه های قرآن» را در زندگی عبادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اش ترجمه کرد. چرا که او شاگرد و تربیت شده «آموزگار قرآن» بود.

سلمان می گوید: «داخل خانه زهرا شدم، دیدم در همان حالی که مشغول کار خود بود و جوها را آسیاب می کرد، قرآن می خواند».(1)

او، وصیت می کند: در شب اوّل قبرش بر سر مزار عرشی اش «قرآن» تلاوت کنند و «دعا» بخوانند.(2)

و از همین انس او با قرآن بود که «فضّه» _ خادمه _ او به غیر از قرآن، لب نگشود و جز با قرآن، پاسخ نداد.(3)

و بر اساس روایات: آن حضرت در صحرای محشر «قرآن» را زمزمه می کند.(4) و هنگام داخل شدن به بهشت هم «آیات قرآن» را می خواند.(5)

ص: 134


1- 1. «بحار الانوار» ج 43، ص 88.
2- 2. همان، ج 79، ص 27.
3- 3. همان، ج 43، ص 86 و 87.
4- 4. همان، ج 52، ص 23.
5- 5. «سفینه البحار» ج 2، ص 375.

 

فاطمه علیهاالسلام و معاد

منزلت فاطمه علیهاالسلام در قیامت

فاطمه علیهاالسلام و معاد

منزلت فاطمه علیهاالسلام در قیامت

او، بانویی است که چون بر مقام خویش در عرصات جنان مستقر گردد، حضرت آدم و همه پیامبران علیهم السلام به زیارتش می آیند.(1)

سلمان، پیرامون عظمتش می گوید:

به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم: مولای من! به خدا سوگندت می دهم که ما را از فضیلت و مقام فاطمه در روز قیامت خبر ده؟

پیامبر صلی الله علیه و آله با تبسّم و خوشحالی متوجّه من شد و فرمود:

قسم به خدایی که جان من در دست قدرت اوست! فاطمه روز قیامت سوار بر ناقه ای وارد محشر می شود، در حالی که جبرئیل از سمت راست او، میکائیل از سمت چپ، علی علیه السلام پیشاپیش او، حسن و حسین علیهماالسلام به دنبال او، و خداوند نگهبان و حافظ اوست. سپس از سوی خداوند _ جلّ جلاله _ به اهل محشر خطاب می رسد:

ص: 137


1- 1. «بحار الانوار» ج 43، ص 225؛ «تفسیر فرات» ص 171؛ «عوالم» ج 11، ص 318.

«غضّوا ابصارکم، و نکسوا رؤسکم هذه فاطمه بنت محمّد صلی الله علیه و آله نبیّکم...؛ چشمانتان را ببندید، و سرهایتان را پایین آورید! همانا این، دختر محمّد صلی الله علیه و آله پیامبرتان و همسر علی علیه السلام و مادر حسن و حسین علیهماالسلام است که با لباس های سفید وارد بهشت می شود.»

آنگاه فاطمه با دیدن نعمت ها و کرامات الهی، این آیه را تلاوت می کند: «... الحمد للّه الّذی اذهب عنّا الحزن، انّ ربّنا لغفور شکور. الّذی احلنّا دار المقامه من فضله لا یمسّنا فیها نصب و لا یمسّنا فیها لغوب»(1)؛ گویند: حمد خدا را که حزن و اندوه ما ببرد، همانا خدای ما بخشنده و پاداش دهنده به شکرگزاران است. شکر آن خدایی را که از لطف و کرم، ما را به منزل دائمی بهشت وارد کرده، که در اینجا هیچ رنج و دردی به ما نرسد و ابدا ضعف و خستگی نخواهیم یافت.

آنگاه از جانب خدای متعال، خطاب می شود: «ای فاطمه! هر چه دوست داری، از من در خواست کن که اجابت کنم، و آن چنان عطایت کنم که مسرور و خشنود شوی.»

فاطمه علیهاالسلام می گوید: «پروردگارا! تنها آرزویم تویی، لقای تو، رضوان و خشنودی تو؛ خواهشم این است که دوستان من و دوستان فرزندانم را عذاب نفرمایی!»

از سوی خداوند به فاطمه وحی می شود که: «به عزّت و جلالم سوگند! دو هزار سال قبل از آفرینش زمین و آسمان، عهد کرده ام که دوستداران تو و دوستداران فرزندان تو را از آتش عذاب خود معاف دارم».(2)

ص: 138


1- 1. فاطر / 34 و 35.
2- 2. «سفینه البحار» ج 2، ص 375.

و در روایت دیگر، ابن عباس می گوید:

«از علی علیه السلام شنیدم که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد، آن حضرت را اندوهناک یافت. پرسید: دخترم! چرا ناراحتی؟ عرض کرد: پدر جان! به یاد محشر افتادم و از اینکه مردم عریان محشور می شوند، ناراحتم.

پیامبر فرمود: دخترم! آن روز بسیار بزرگ است، ولی جبرئیل به من خبر داد اوّلین کسی که سر از قبر بیرون می آورد، منم... آنگاه خداوند، جبرئیل را با هفتاد هزار فرشته مأمور می کند که بر فراز قبر تو قبّه هایی از نور بر پا کنند، سپس «اسرافیل» با سه حلّه از نور در بالای سرت می ایستد و تو را به نام می خواند: «ای فاطمه، دختر محمّد! برخیز و وارد محشر شو.»

در حالی که به لباس های بهشتی مزیّن و منوّری، و سوار بر مرکبی از نور هستی که زمام آن را فرشته ای به نام «روفائیل» در دست دارد، هفتاد هزار فرشته تسبیح گویان تو را مشایعت می کنند، و هفتاد هزار حوریه بهشتی با عطریات بهشتی به استقبالت می شتابند و تو را همراهی می کنند. سپس مریم با هفتاد هزار حورالعین به استقبالت می آید، و نیز مادرت خدیجه با همان تعداد از فرشته، با پرچمی که نشان تکبیر دارد، تو را استقبال و همراهی می کند؛ حوّا و آسیه نیز با همان تعداد فرشتگان تو را همراهی می کنند.

در حالی که خداوند همه خلق را جمع کرده، ناگهان منادی از زیر عرش با صدای بلند ندا می دهد که: «هان ای اهل محشر! دیدگان فرو بندید تا فاطمه صدّیقه، دختر محمّد و همراهان او عبور کنند.»، کسی به سوی تو

ص: 139

نظر نمی کند جز ابراهیم خلیل، و علی...

برایت منبری نصب می شود دارای هفت پلّه، میان آنها صف هایی از فرشتگان با پرچم هایی از نور ایستاده، حوریان در دو سوی منبر به صف آراسته، و نزدیک ترین زنان به تو، آسیه و حوّا می باشند. چون بر فراز منبر مستقر شدی، جبرئیل عرضه می دارد: «ای فاطمه! حاجت خود را درخواست کن.»، تو می گویی: «پروردگارا! حسن و حسین مرا حاضر کن.»

آن دو بزرگوار نزد تو حاضر شوند. در حالی که رگ های حنجره حسین علیه السلام خون آلود است، او می گوید: «پروردگارا! حقّ مرا از ستمگران بگیر.»

آنگاه خداوند جلیل غضب می کند، جهنّم و فرشتگان خشمناک می شوند، جهنّم زبانه می کشد و با شعله ای از آتش وارد صحنه می شود و کشندگان حسین علیه السلام و فرزندانشان را در کام خود می گیرد...

در این حال بار دیگر، جبرئیل خطاب می کند: «ای فاطمه! حاجت خود را طلب نما.»

تو می گویی: «پروردگارا! شیعیانم را ببخشای.» خداوند می فرماید: «آنان را بخشیدم.» عرض می کنی: «پیروان فرزندانم را.» خطاب می رسد: «آنان را نیز بخشیدم.» آنگاه می گویی: «پیروان پیروانم را ببخشای.»، خطاب می رسد: «هر کس به تو پناه جوید، همراه تو وارد بهشت خواهد شد.»

در آن هنگام، همه خلائق آرزو می کنند: ای کاش «فاطمی» بودند!

سپس تو با پیروان و شیعیانت در کمال آرامش به سوی بهشت رهسپار می شوید. چون به در بهشت رسیدی، دوازده هزار حوریه _ که احدی،

ص: 140

آنها را ملاقات نکرده و بعد از تو نیز با احدی ملاقات نخواهند کرد، سوار بر اسب هایی از نور، با زینی از طلای زرد و یاقوت، و لجامی از مروارید درخشان، و روی هر اسب بالشی از سندس _ به استقبالت می شتابند. و چون وارد بهشت شوی، اهل بهشت به زیارتت شادمان می گردند، شیعیانت در غرفه های بهشت سکنا گزیده و از نعمت های بهشتی، در ظرف های بلورین و زرّین پذیرایی می شوند. آنان در نعمت های بی کران بهشت، شناور و جاویدند؛ در حالی که هنوز اهل محشر در آن عرصه روی پا ایستاده اند.

پس از استقرار در مقام خود در بهشت، آدم و انبیای دیگر، به زیارت تو می آیند. دخترم! در وسط بهشت دو قصر از مروارید وجود دارد؛ یکی سفید و دیگری زرد، و در هر کدام هفتاد هزار اتاق وجود دارد. «قصر سفید» برای ما و شیعیان ماست، و «قصر زرد» از آنِ ابراهیم و آل ابراهیم علیه السلام است.»(1)

در روایتی دیگر آمده: چون فاطمه وارد محشر شود، فرمان می رسد: «چشم ها فرو بندید و سر فرود آرید.» او، اوّل کسی است که لباس بهشتی می پوشد. دوازده هزار حوری و پنجاه هزار فرشته، سوار بر اسب های بهشتی، او را مشایعت کرده تا از صراط عبور کند و وارد بهشت شود. اهل بهشت از ورود فاطمه شادمان شده، ورودش را جشن می گیرند. فاطمه در بهشت بر تختی از نور قرار می گیرد و همراهان در اطراف او

ص: 141


1- 1. «بحار الانوار» ج 43، ص 225 ؛ «تفسیر فرات» ص 171 ؛ «عوالم» ج 11، ص 318.

حلقه می زنند... از جانب خدای بزرگ، فرشته ای به نزد فاطمه می آید و پس از ابلاغ سلام از سوی خداوند، می گوید: «فاطمه! هر چه دوست داری، از خدا طلب نما که به تو عطا خواهد کرد.» فاطمه می گوید:

«او، سلام است و سلام، از اوست. نعمتش را بر من تمام کرده، و کرامتش را بر من ارزانی داشته است، و مرا بر زنان عالمیان فضیلت و برتری داده است. تقاضایم آن است که فرزندان مرا و دوستان آنان را ببخشد.»

خطاب می رسد: «خواست فاطمه را اجابت کردم.»(1)

همچنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «... فتدخل فاطمه ابنتی الجنّه و ذرّیّتها و شیعتها و من اولادها معروفا ممّن لیس من شیعتها...(2)؛... فاطمه دخترم و فرزندان و ذرّیه و دوستان او، قبل از حسابرسی اهل محشر، وارد بهشت می شوند ولو بعضی شیعه نباشند...».

 

 

فصل هفتم:

مکتب سیاسی فاطمه

ص: 157

ص: 158

مکتب سیاسی فاطمه علیهاالسلام

مکتب سیاسی فاطمه علیهاالسلام

زندگانی فاطمه علیهاالسلام در موجی از حوادث آسمانی و زمینی سپری شد که از آن بانو، یک «بانوی ممتاز و نمونه» در تمام عرصه ها _ به خصوص سیاست _ تربیت کرد. انقلاب بزرگ «بعثت» و تجلّی اعظم رسول خاتم صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال پیش از تولد آن بزرگ بانو بود، از این رو، هنگامی که فاطمه علیهاالسلام دیده به جهان گشود، خود را در خانه ای دید که چون ستاره ای تابناک بر بلندای افق مکه می درخشید و نورش عرش و فرش را روشن ساخته بود. او از صُلب پدری متولّد شد که مبعوث گشته بود تا سرنوشت انسان را تا ابد رقم زند و با تابش «وحی» ظلمات را از طریق رهپویان حقیقت و نور، بزداید.

پیامبر آمده بود تا انسان را به «کمال» برساند و «مکارم اخلاق» را به اوج خود برساند، و ستاره انسانیت بر ستیغ قلّه فضیلت تابان گردد. او، آمده بود تا با سروش «توحید» لرزه بر اندام بت و بت پرست افکند، و با طنین «فرهنگ توحیدی» مظاهر تکاثر، تفاخر، نژادپرستی و عصبیّت عرب را از میان بردارد.

ص: 159

خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمان، همانند خیمه فرماندهی بود که سرنوشت انسان از فرش تا عرش در آن تدبیر می شد، و چون نقطه پرگاری، دوست و دشمن به گردش حلقه زده بودند و این خانه، مرکز تحقّق آرمان های بلند و شاهد بروز حوادث تلخ و شیرین بود. بعضی، عاشقانه در زیر تازیانه و سنگ های سنگینی که بر پشت آنها می گذاشتند، با نغمه «احد، احد» فروغ عشق خود را به ساحت صاحب آن خانه نثار می کردند و بعضی دیگر، در آتش حقد و حسد سوخته و به سوی صاحب آن خانه، سنگ جفا می افکندند.

فاطمه علیهاالسلام از همان آغاز زندگی در یک چنین خانه ای، و در دامان چنین پدری، که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای همه عصرها و نسل هاست، به دنیا آمده و رشد نموده است. او خود شاهد جفاهایی است که به پدر بزرگوارش روا می داشتند؛ او خود می آمد و کثافاتی که به دستور بزرگان قریش بر روی پیامبر می انداختند را پاک می کرد و غبار غم از چهره پدر می زدود و با سرشک دیده برای پدرش «مادری» می کرد. زندگی سیاسی _ اجتماعی فاطمه علیهاالسلام در مجموعه ای از حوادث بزرگ شکل گرفت.

شعب ابوطالب و محاصره اقتصادی در طول سه سال نیز، فاطمه علیهاالسلام را با حوادث گوناگونی آشنا کرده بود. هجرت، میدان های رزم، شکل گیری پیکره حکومت، ارتباط با قبایل، تعهّدات، عهدنامه ها، نامه های پیامبر به سران کشورها و... از او، بانویی بزرگ به وجود آورد؛ بانویی که درس: سیاست، درایت، آینده نگری، هضم و تحلیل مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جامعه شناسی را از سرچشمه وحی و در کنار پدر و شوهر، آموخته بود.

ص: 160

محمد صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام از «فاطمه علیهاالسلام » زنی نمونه، آسمانی، سیاسی، دلسوز و فداکار تربیت کرده بودند که می باید ثمره آموخته های خود را پس از رحلت پدر و مظلومیت شوهر، آشکار کند. از این رو، با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و دگرگونی در نظام رهبری اسلام، فاطمه علیهاالسلام احساس کرد آنچه را پدر به پاس تحقّق آن مبعوث شده بود؛ «اهل بدعت»، به طوفان یغما سپرده، و زود است که از میان برود! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای رهایی بشر مبعوث شده، با جهاد و شهادت و تلاش مستمر بت ها را شکسته، مردم را در پرتو فرهنگ توحیدی به آهنگی واحد رسانده، با مکارم اخلاق، جامعه ای برتر ایجاد نموده، و همان گونه که در نهج البلاغه آمده: «رود نور و مهربانی بر آنان جاری ساخته و شهر فضیلت و برین را پدید آورده است.» امام علی علیه السلام در ترسیم سیمای «جامعه نبوی» چنین می فرماید:

«پس، بنگرید که نعمت های خدا چگونه بر آنان فرو ریخت. هنگامی که پیامبری بر ایشان برانگیخت، آنان را به اطاعت خود در آورد و با خواندن شان به سوی او، با یکدیگر برادرشان ساخت. و چگونه «نعمت»، شهپر خود را بر سر آنان گسترد و جویبارهایی از آسایش و رفاه برای ایشان روان نمود، و ملّت اسلام، با برکت های خود آنان را فراهم نمود. پس، در نعمت شریعت غرقه شدند، و لذّت زندگی خرّم و فراخ آن را چشیدند. زندگی شان به سامان، در سایه دولتی قوی آیت، و نیکویی حالْ آنان را به عزّتی رساند ارجمند.

و کارهاشان استوار گردید. و دولتشان نیرومند، چنانکه حاکم شدند بر جهانیان و پادشاهان زمین در این کرانه و آن کران.

کار کسانی را به دست گرفتند که بر آنان حکومت می نمودند، و بر

ص: 161

کسانی فرمان راندند که فرمانبر آنان بودند. نه تیرشان بر سنگ می رسید، و نه سنگ شان سبک می گردید».(1)

به هر روی، مردم «شبه جزیره» تقریبا یک پارچه مسلمان شده و از برکت تربیت آن «پیامبر رحمت» برخوردار شده بودند و اگر انحرافی رخ نمی داد، نسل حاضر این تربیت را به نسل پس از خود منتقل می ساخت و در سایه «رهبری آسمانی» ریشه آن کینه توزی ها، حسدها، هم چشمی ها و برتری فروشی ها خشک شده، بار دیگر به نموّ و رشد نمی پرداخت؛ طوائف می دانستند باید برای پیشرفت اسلام بکوشند. ولی با کمال تأسّف، هنگامی که عموم قبیله های پراکنده متوجه شدند که دوره مهتری و قبیله ای پایان یافته است و آنان باید جنگ با یکدیگر را کنار گذارده و از حکومتی که به نام «خدا و دین» در مدینه تأسیس شده، اطاعت کنند؛ [در همین دوره،] رسول خدا صلی الله علیه و آله به جوار پروردگار رفت(2) و همنشین رفیق اعلی شد!

پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم «حرکتی ارتجاعی و واپسگرا» با شتاب شروع شد، و همان گونه که قرآن هشدار داده بود: «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی اَعْقبِکُمْ...»(3)؛ و «محمد» نیست مگر پیامبر و فرستاده ای، که پیش از او پیامبران و فرستادگان الهی هم در گذشتند. پس، اگر بمیرد و یا کشته شود، آیا شما بر پاشنه های خود _ کنایه از بازگشت به دوران جاهلیت _ بر

ص: 162


1- 1. «نهج البلاغه» شهیدی، خطبه 192، ص 220.
2- 2. «زندگانی فاطمه زهرا» ص 175.
3- 3. آل عمران / 144.

خواهید گشت؟!...

آری بعد از رحلت پیامبر، مسلمانان به یک باره رنگ باختند، زمزمه های جاهلی شروع، سخن از «طائفه و نژاد» به میان آمد، مجدّداً قحطانیان و عدنانیان (مهاجر و انصار) در مقابل هم جبهه گرفتند، و فریاد «امیری از ما، و امیری از شما» دوباره پیام آور فرهنگ شرک و کفر و تفرقه بود. چنان که می دانیم، در اینجا نیز باز عامل دینی (روایت منقول از پیامبر خدا) بود که به ادّعا و مطالبه انصار پایان داد و ابوبکر گفت: از پیغمبر شنیدم که: «پیشوا، باید از طایفه قریش باشد»(1).

در این زمان است که فاطمه علیهاالسلام باید «دانشگاه سیاسی» خود را بگشاید و در مکتبی که عمرش کمتر از صد روز بود، «فرهنگ سیاسی» خود را نشر دهد و مشعل هدایت را فرا روی حقیقت مداران قرار دهد. فاطمه علیهاالسلام با توجه به آموخته هایش در این دوران عالی عمل کرد، و در مدّت زمان کوتاه، «مکتب سیاسی» اش را عرضه کرد و در آن موقعیت حساس با شیوه هایی چون: اعتراض، خطابه، کناره گیری، طرد مخالفان، وصیّت و پنهان بودن قبر مبارکش، «صراط مستقیم اسلام» را نشان داد، تا منهج و شاهراه حرکت رهپویان حقیقت قرار گیرد.

 

اصول کلّی سیاست در مکتب فاطمه

اشاره

اصول کلّی سیاست در مکتب فاطمه

مشی سیاسی فاطمه علیهاالسلام نیز همانند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود، پیامبر با بیان و تابش «وحی»، فروغ حقیقت را آشکار نموده؛ دوستان را، هدایت و

ص: 163


1- 1. «زندگانی حضرت فاطمه زهرا» ص 175 (با اندکی تغییر).

دشمنان را، مغلوب کرد. فاطمه علیهاالسلام نیز با تابش سخنان خود، دیدگاه و منشور فکری _ سیاسی اش را آشکار نمود.

سخنان فاطمه نیز بر گرفته از «تربیت قرآنی» است، و آن حضرت اقیانوس موّاج را در کلماتی کوتاه جای داد؛ لذا خطابه های آتشین وی بر ستیغ حقیقت و معارف اسلامی تابان است، و کتاب ها باید در شرح و ثبت این مفاهیم، نوشته شود(1).

خطابه و اعتراض آن حضرت، طلیعه تابش حقیقت است. او با اعتراض خود، قانونی بودن و اسلامی بودن دستگاه حاکمه را زیر سؤال برد و با بی اعتنایی، عدم تأیید خلیفه، محاکمه و استیضاح آنان، «غصب خلافت» را بر تارک تاریخ به نمایش گذاشت.

او، با عقل خدانگر خود و در پرتو الهامات الهیه، حوادث آینده جهان اسلام را به خوبی پیش بینی کرد و در پرتو کلماتش «آفاتی» را که فرا روی امّت اسلامی بود، برای آنان روشن ساخت.

 

فریادی به بلندای تاریخ

فریادی به بلندای تاریخ

یکی از سخنان کوبنده و روشنگر حضرت فاطمه علیهاالسلام خطبه «فدکیّه» است؛ وی در آغاز این خطبه چنین فرموده است:

«ستایش خدای را بر آنچه ارزانی داشت، و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت، سپاس بر نعمت های فراگیر که از چشمه لطفش

ص: 164


1- 1. ر.ک: «شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام » آیه اللّه حاج سید عزالدین حسینی زنجانی.

جوشید، و عطاهای فراوان که بخشید، و نثار احسان که پیاپی پاشید. نعمت هایی که از شمار فزون است و پاداش آن از توان بیرون، و درک نهاییش نه در حدّ اندیشه ناموزون.

سپاس را مایه فراوانی نعمت نمود، و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود، به درخواستْ پیاپی بر عطای خود بیفزود.

گواهی می دهم که خدای جهان، یکی است و جز او، خدایی نیست! ترجمان این گواهی، دوستی بی آلایش است و پایبندان این اعتقاد، دل های با بینش، و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش.

خدایی که دیدگانْ او را دیدن نتوانند، و گمان ها، چونی و چگونگی او را ندانند. همه چیز را از هیچ پدید آورد، و بی نمونه انتشار کرد.

نه به آفرینش آنها نیازی داشت، و نه از آن خلقت سودی بر داشت. جز آنکه خواست قدرتش را آشکار سازد، و آفریدگان را بنوازد، و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری نهاد، و نا فرمانان را به کیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند، و به بهشت کشاند.

گواهی می دهم که پدرم محمّد صلی الله علیه و آله وسلم بنده خدا و فرستاده اوست. پیش از آنکه او را بیافریند، برگزید، و پیش از پیامبری، تشریف انتخاب بخشید و به نامیش نامید که سزاوار بود.

و این، هنگامی بود که آفریدگان از دیده نهان بودند، و در پس پرده بیم نگران، و در پهنه بیابان عدم سرگردان؛ پروردگار بزرگ پایان همه کارها را دانا بود، و بر دگرگونی های روزگار محیط و بینا، و به سرنوشت هر چیز آشنا.

ص: 165

محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت تا کار خود را به اتمام، و آنچه را مقدّر ساخته، به انجام رساند.

پیغمبر صلی الله علیه و آله جامعه را چنین دید: که هر فرقه ای دینی گزیده، و هر گروه در روشنایی شعله ای خزیده، و هر دسته ای به بتی نماز برده ... و همگان یاد خدایی را که می شناسند، از خاطر سترده اند.

پس، خدای بزرگ تاریکی ها را به «نور محمّد» روشن ساخت، و دل ها را از تیرگی کفر بپرداخت، و پرده هایی که بر دیده افتاده بود، به یک سو انداخت.

سپس از روی گزینش و مهربانی، جوار خویش را بدو ارزانی داشت، و رنج این جهان که خوش نمی داشت، از دل او برداشت، و او را در جهان فرشتگان مقرّب گماشت، و چتر دولتش را در همسایگی خود افراشت، و طغرای مغفرت و رضوان به نام او نگاشت.

درود خدا و برکات او بر محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر رحمت، امین وحی و رسالت، و گزیده از آفریدگان و امّت باد.»(1)

آنگاه فاطمه علیهاالسلام به مجلسیان نگریست و چنین فرمود:

«شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام، و حاملان دین و احکام، و امانت داران حق، و رسانندگان آن به خلقید.

حقّی را از خدا عهده دارید، و عهدی را با او بسته اید. [خدا،] ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت، و تأویل «کتاب اللّه» را به عهده ما گذاشت.

ص: 166


1- 1. «زندگانی فاطمه زهرا» ص 127 و 128.

حجّت های آن آشکار است، و آنچه درباره ماست پدیدار، و برهان آن روشن. و از تاریکی گمان به کنار، و آوای آن در گوش مایه آرام و قرار، و پیرویش راهگشای روضه رحمت پروردگار، و شنونده آن در دو جهان رستگار.

دلیل های روشن الهی را در پرتو آیت های آن توان دید، و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید.

حرام های خدا را بیان دارنده است، و حلال های او را رخصت دهنده، و مستحبّات را نمایانگر، و شریعت را راهگشاینده، و این همه را با رساترین تعبیر گوینده، و با روشن ترین بیان رساننده. سپس ایمان را واجب فرمود، و بدان زنگ شرک را از دلهاتان زدود.

با «نماز»، خودپرستی را از شما دور ساخت، «روزه» را نشان دهنده دوستی بی آمیغ ساخت، «زکات» را مایه افزایش روزی قرار داد، و «حج» را آزماینده مرتبه و درجه دینی، «عدالت» را نمودار مرتبه یقین، و «پیروی ما» را مایه وفاق و دوستی، و «امامت ما» را مانع افتراق و پراکندگی، و «دوستی ما» را عزّت مسلمانی، و «باز داشتن نفس» را موجب نجات، و «قصاص» را سبب بقاء زندگانی، و «وفاء به نذر» را موجب آمرزش، و «تمام پرداختن پیمانه و وزن» را مانع از کم فروشی و کاهش.

[خدا، حکم [فرمود می خوارگی نکنند، تا تن و جان از پلیدی پاک سازند. و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خویشتن را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد، تا راه عفت پویند. و شرک را حرام فرمود، تا به اخلاص طریق یکتا پرستی جویند.

«پس، چنان که باید ترس از خدا را پیشه کنید، تا جز مسلمان از دنیا

ص: 167

نروید».(1)

آنچه فرموده است، به جا آرید و خود را از آنچه نهی کرده، باز دارید که: «تنها دانایان از خدا می ترسند».(2)

آنگاه فرمود:

«مردم! چنان که در آغاز سخن گفتم؛ من، فاطمه ام و پدرم، محمّد صلی الله علیه و آله است.

«همانا پیامبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود، و به گرویدنتان امیدوار، و بر مؤمنان مهربان و غمخوار».(3)

اگر او را بشناسید، می بینید او پدر من است، نه پدر زنان شما، و برادر پسر عموی من است، نه مردان شما.

او، رسالت خود را به گوش مردم رساند، و آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق و پشت مشرکان را به تازیانه توحید خست، و شوکت بت و بت پرستان را در هم شکست، تا جمع کافران از هم گسیخت. صبح ایمان دمید، و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان پیشوای دین در گفتار، و شیاطینِ سخنور لال شدند.»

سپس فاطمه علیهاالسلام «سیمای زمان جاهلیت» و مردم آن زمان را، این گونه ترسیم نمود:

«در آن هنگامْ شما مردم بر کنار مغاکی از آتش بودید؛ در دیده عموم بی مقدار و فرومایه، لقمه هر خورنده، و شکار هر درنده، و یا پایمال هر

ص: 168

 

فاطمه علیهاالسلام و مکارم اخلاق

فاطمه علیهاالسلام در «پرتو وحی» و «دامان پیامبری» تربیت شده که هدف و ره آورد رسالتش، اکمال و اتمام «مکارم اخلاق» است. او با توجه به جوهره آسمانی اش عالی ترین مدل و الگو برای دریافت ادب و اخلاقِ وحیانی بوده و روشن ترین آینه ای بود که جلوه های الهی «وحی» از آن منعکس می گشت.

از این رو، آن بانو در کسب «اخلاق الهی» سرآمد زنان و بهترین نشان هدایت برای پویندگان منهج اخلاقی اسلام است.

آفاق زندگانی پر برکتش، تجلّی گاه فروغ مکارم اخلاق و لحظه لحظه های زندگی اش آموزگار فضائل اخلاقی است.

آموزه های اخلاقی بسان «دُرّ» در صدف گفتارش جای گرفته و در دعاها و نیایش هایش تابناک و پر فروغ است.

آن بانو در کسب و تحصیل مکارم اخلاق، چنین دعا می کند:

«اللّهمّ انّی أسألک کلمه الاخلاص، و خشیتک فی الرّضا و الغضب، و القصد فی الغنی و الفقر، و أسألک نعیما لا ینفد، و أسألک قرّه عین لا تنقطع، و أسألک الرّضا بالقضاء، و أسألک برد العیش بعد الموت، و

ص: 191

أسألک النّظر الی وجهک، و الشّوق الی لقائک، من غیر ضرّاء مضرّه، و لا فتنه مظلمه. اللّهمّ زیّنا بزینه الایمان، و اجعلنا هداه مهدیّین، یا ربّ العالمین(1)؛ خداوندا! اخلاص و ترس از خودت را به هنگام خشنودی و غضب، از تو خواستارم، و میانه روی و اعتدال را به هنگام فقر و بی نیازی مسألت می دارم، و از درگاهت نعمت بیکران آرزومندم، و خشنودی بی پایانت را خواهانم. بار الها! خشنودی به حکم و خواست تو را طلب می کنم، و پس از مرگ، زندگی نیکو و دیدار رویت و شوق لقائت را آرزومندم....

پروردگارا! ما را به زینت ایمان مزیّن فرما و مدام در پرتو هدایتت جای ده. ای پروردگار جهانیان! خواسته هایم را پذیرا باش.»

«تعقیباتی» که به آن حضرت منسوب بوده، لبریز از کلماتی است که مکارم و فضائل اخلاقی را تفسیر می کند؛ آن بانوی عرشی پس از نماز، نیایش هایی را زمزمه می کند که چون دریایی موّاج «گلواژه های معنویت» در آن می درخشند. و اینک، پرتوی از آن نیایش ها:

«خداوندا! از تو گفتار توبه کنندگان و عمل آنان را، و نجات تلاشگران و ثواب آنان را، و تصدیق مؤمنان و توکّل آنان را، طلب می نمایم.»(2)

«ای پروردگار من! بشارتی از خود بر من عرضه کن تا سینه ام را از التهاب باز دارد، و جانم را خشنود سازد، و دیدگانم را نورانی کند، و چهره ام را مسرور نماید، و رنگ رخسارم را درخشندگی عطا کند.»(3)

ص: 192


1- 1. «بحار الانوار»، ج 91، ص 225؛ «فلاح السائل» ص 184.
2- 2. «فلاح السائل» ص 173، تعقیبات نماز ظهر.
3- 3. همان.

«ای پروردگار من!.... بهره ای از رحمتت، و درخششی از نورت را به من ارزانی دار، و مرا از کرامت خود با سخن درست در زندگانی دنیا و آخرت، ثابت قدم گردان»(1).

آن قدّیسه عالم هستی در تعقیب نماز عصر نیز با نیایش خود، عرش و فرش را به هم متّصل ساخته، و ملکوتی از معنویت می آفریند. اوج مکارم اخلاقی و فضائل انسانی را در این محراب شهود و حضور، از درگاه حق مسألت می دارد و نیز دوری و انزجار خویش را از رذائل انسانی می طلبد.

طلیعه این تعقیب را با «تسبیح» آغاز می کند:

«سبحان من یعلم جوارح القلوب، سبحان من یحصی عدد الذّنوب...(2)؛ پاک و منزّه است پروردگاری که به جوارح قلب ها آگاهی دارد. پاک و منزّه است خدایی که شماره گناهان را می داند. پاک و منزّه است آفریدگاری که هیچ امری در آسمان و زمین بر او پوشیده نیست.»

در فرازی از این نیایش، از ساحت بی نیاز، درخواست می کند:

«و سألتُک لفقر و حاجه و ذلّه و ضیقه و بؤس و مسکنه...(3)؛ از سر نیاز و حاجت، روی به تو نهاده ام، خواسته هایم را از تو می خواهم، و برای آنها به درگاهت زاری می کنم، با فقر و نیاز، خواری و شدّت درماندگی از تو یاری می طلبم. تو، پروردگاری هستی که گناهان را می بخشی...»

فاطمه علیهاالسلام در فرازی به پیرایش جان پرداخته و چنین عرضه می دارد:

ص: 193


1- 1. همان.
2- 2. همان، ص 186.
3- 3. همان.

«اللّهمّ انزع العجب، و الرّیاء، و الکبر، و البغی، و الحسد، و الضّعف، و الشّکّ، و الوهن، و الضّرّ، و الأسقام. و الخذلان، و المکر، و الخدیعه، و البلیه، و الفساد مِنْ سمعی و بصری و جمیع جوارحی، و خذ بناصیتی الی ما تحبّ و ترضی، یا ارحم الّراحمین(1)؛ پروردگارا! خودبینی، ریا، خود بزرگ بینی، تجاوز از حد، حسد، ناتوانی، دو دلی، سستی، زیان، بیماری های گوناگون و نیز خذلان، فریب، نیرنگ، مصیبت و فساد را از گوش و چشم و تمامی اندامم دور نما. و مرا به آنچه خشنودت می سازد، هدایت کن. ای بخشنده ترین بخشندگان!»

و نیز عرضه می دارد:

«خداوندا! همچنان که کوری و جهالت را با [وجود و نبوّت[ محمد صلی الله علیه و آله وسلم بر طرف ساخته و چشمه های هدایت را به وسیله او گشودی، ما را در مسیر و طریق هدایت او قرار ده، و براهین روشن و نشانه های هدایت آن حضرت را، روشنگر راه ما ساخته تا با پیروی از آن، به مقام قرب بندگی ات نائل گردیم.»(2)

فاطمه علیهاالسلام در تعقیب نماز مغرب نیز رود نوری از «معرفت دینی» جاری کرده و با تقدیس مقام ربوبی، حمد ذات کبریایی و با راز و نیاز خود، چگونگی التجاء و پناهندگی به خدای بزرگ را مطرح ساخته است.

اوج این ارتباط و ستایش، در نیایش بعد از نماز عشاء آن بانوی آسمانی است:

«الحمد للّه رفیع الدّرجات ... اللّهمّ انّی عائذ بک فأعذنی، و مستجیرا

ص: 194


1- 1. همان.
2- 2. همان.

بک فأجرنی، و مستعین بک فأعنّی، و مستغیث بک فأغثنی... اللّهمّ اکفنی حسد الحاسدین، و بغی الباغین، و کید الکائدین، و مکر الماکرین و...(1)؛ سپاس خداوندی را سزاست که بالا برنده درجات، و فرود آورنده آیات، و گستراننده برکت ها، و پوشاننده عیب ها، و قبول کننده نیکی ها، و بخشنده لغزش ها، و بر طرف کننده رنج ها، و اجابت کننده خواسته ها، و زنده کننده مردگان، و پروردگار زمین و آسمان هاست. سپاس و ستایش خداوند را، بر هر مدح و ذکری، بر هر شکر و صبری، بر هر نماز و زکاتی، بر هر قیام و عبادتی، بر هر سعادت و برکت و زیادتی، بر هر رحمت و نعمتی، بر هر کرامت و فریضه ای، بر هر خوشی و ناراحتی، بر هر شدّت و آسایشی، بر هر مصیبت و بلایی، بر هر سختی و راحتی، بر هر بی نیازی و فقری، در هر حالی، و در هر زمانی، و در هر مکانی، و بر هر توقّف و کوچی.

پروردگارا! به تو پناه می برم، مرا پناه ده. از تو یاری می جویم، یاری ام کن. از تو فریاد رسی می خواهم، به فریادم برس. تو را می خوانم، مرا اجابت کن. از تو آمرزش می طلبم، مرا ببخش. از تو کمک می جویم، مرا کمک نما. از تو هدایت می طلبم، مرا هدایت کن. از تو کفایت می جویم، مرا کفایت نما. و به تو پناه آورده ام، پناهم ده. به ریسمان تو چنگ زده ام، مرا حفاظت کن. بر تو توکّل کرده ام، مرا، کفایت کن.

بار الها! مرا در پناه، حفاظت، حراست، کفایت، حرمت، امنیّت و سایه سار رحمت خود قرار ده. و مرا از شش جهت محافظت فرما تا هیچ

ص: 195


1- 1. همان، ص 230 - 228.

یک از مخلوقاتت توان آسیب رساندن به من را نداشته باشد.

پروردگارا! حسد حسودان، و تجاوز تجاوزگران، و کید مکّاران، و نیرنگ نیرنگ بازان، و حیله حیله گران، و ستم ستمگران، و دشمنی دشمنان، و زور زورمداران، و سعایت سعایتگران، و تهمت تهمت زنان، و سحر جادوگران و رانده شدگان، و بیداد پادشاهان، و کارهای زشت جهانیان را، از من دور دار.

آفریدگارا! مرا به نیکان گذشته ملحق کن، و از درستکاران و فرزانگان امروزم قرار ده، و اعمالم را به نیکوترین آنها خاتمه بخش...

خداوندا! ستایشم را پذیرا باش، و به تضرّع و زاری ام، و به اقرار و اعترافم، ترحّم نما.

صدایم را همراه با خوانندگان تو، و نیایشم را همراه با ستایشگران تو، به ساحتت تقدیم داشتم. تو، اجابت کننده فریاد بیچارگان، و فریاد رس فریاد خواهان، و پناه دهنده پناهجویان، و فریاد رس مؤمنان می باشی....

پروردگارا! دین و جان و تمام نعمت هایی که به من داده ای، به تو می سپارم. پس، مرا در حفظ و حراست و کفایت خود قرار ده.»(1)

به راستی انسان، انگشت اعجاب به دهان می گزد و در مقابل دریایی متلاطم از مفاهیم آسمانی _ که در این تعقیبات جای گرفته و هر یک، دریچه ای به سوی ملکوت را فرا روی انسان می گشاید _ عاجزانه به ساحت این بانوی بزرگ و الگوی درخشنده «مکارم اخلاق» تعظیم می کند!

ص: 196


1- 1. همان.

لحظه، لحظه زندگی آن بزرگ بانو، چنین است و «نفحات رحمانی» از آن به جان انسان می وزد. گفتار و رفتار فاطمه علیهاالسلام «فرهنگنامه»ای را تدوین می کند که امروزه در جهان می تواند هدایتگر بشریت گمشده در برهوت مادّیت باشد.

در این مقام (کسب فضائل اخلاقی و پرهیز از زشتی ها) برخی از کلمات آن «اسوه عرشی» تقدیم می گردد.

 

مقام مادر

مقام مادر

«الزم رجلها فانّ الجنّه تحت اقدامها(1)؛ در خدمت مادر باش، که بهشت زیر پای مادران است.»

 

خوشرویی

خوشرویی

«البشر فی وجه المؤمن یوجب لصاحبه الجنّه، و البشر فی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النّار(2)؛ خوشرویی در سیمای مؤمن، بهشت را جایگاه او قرار می دهد، و خوشرویی در برابر دشمنان ما، سبب عذاب جهنّم می گردد.»

 

بهترین مردم

بهترین مردم

ص: 197


1- 1. «مسند فاطمه» جلال الدین سیوطی، ص 116؛ «کنز العمال» ج 16، ص 426، ح 45433.
2- 2. «بحارالانوار» ج 75، ص 401؛ «مستدرک الوسائل» ج 12، ص 262، ح 14062.

«خیارکم ألینکم منا کبه و أکرمهم لنسائهم(1)؛ بهترین شما، افراد متواضع اند و آنان که همسران شان را گرامی می دارند.»

و نیز می فرماید:

«بهترین شما، کسی است که نماز را با عشق و خوشحالی استقبال نموده و بدون احساس سنگینی و کسالت، وظیفه خود را انجام دهد.»(2)


 

 

کتابنامه

* قرآن کریم

1. احقاق الحق، قاضی سید نورالله حسینی مرعشی شوشتری، تعلیق آیه الله مرعشی نجفی، ناشر: کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، قم، 1379 ش.

2. الاصول من الکافی، ثقه الاسلام ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، تحقیق: محمد باقر بهبودی، علی اکبر غفاری، منشورات: المکتبه الاسلامیه، تهران، 1382 ق.

3. اعلام النساء المؤمنات، محمد الحسّون، ام علی مشکور، انتشارات: اسوه، قم، 1411 ق، چاپ اول.

4. اقرب الموارد، سعید الخوری الشرتوتی اللبنانی، طبع فی مطبعه مُرسَلَیْ الیسوعیّه ببیروت، 1889 م.

5. الاحتجاج، لابی منصور احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، ناشر:دارالنعمان، النجف الاشرف، 1386 ق، 1966 م.

6. الامامه و السیاسه، لابی محمد عبدالله ابن مسلم ابن قتیبه الدینوری، المولود 213، متوفی 276، تحقیق: طه محمد الزّینی،

ص: 229

الناشر: مؤسسه الحلبی و شرکاه للنشر و التوزیع: القاهره، مصر، (بی تا).

7.التفسیر، محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی (عیاشی)، تصحیح و تحقیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، چاپخانه علمیه، قم، (بی تا).

8. الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، جلال الدین عبدالرحمن ابن ابی بکر السیوطی، الناشر: المکتبه الاسلامیه، تهران، 1377 ق.

9. الذریه الطاهره دولابی.

الطبعه الاولی، 1409 ق.

10. الغدیر، لشیخنا الاکبر عبدالحسین احمد الامینی النجفی، منشورات: مکتبه الامام امیرالمؤمنین(ع)، مطبعه الحیدری، تهران، الطبعه الرابعه، 1396 ق، 1976 م.

11. الکشّاف، زمخشری، متوفی 528، نشر ادب الحوزه (بی تا).

12. الکوکب الدری، العلامه الکبیر الشیخ محمد مهدی الحائری المازندرانی، الناشر: انتشارات الشریف الرضی، الطبعه الاولی، قم، 1410 ق، 1368 ش.

13. المصنف، ابن ابی شیبه، تصحیح: سعید محمد اللحّام، الناشر: دارالفکر، بیروت، لبنان، 1414 ق، 1994 م.

14. المعجم الکبیر، طبرانی، 360 - 260، تحقیق: حمدی عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبه ابن تیمیه، القاهره.

15. المغازی للواقدی، محمد بن عمر بن واقد، تحقیق: دکتر

ص: 230

مارسدن جونس، ناشر: دانش اسلامی، 1405 ق.

16. امالی، شیخ صدوق، مقدمه و ترجمه بقلم آیه الله کمره ای، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1380 ق.

17. امالی، محمد بن حسن طوسی، منشورات المکتبه الاهلیه، مقدمه: سید محمد صادق بحرالعلوم، چاپ: افست، منشورات داوری، قم (بی تا).

18. انساب الاشراف، احمد بن یحیی المعروف بالبلاذری، دارالمعارف بمصر.

19. بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تحقیق و تعلیق: سید جواد علوی، ناشر: دارالکتب اسلامیه، تهران، 1362 ق.

20. بلاغات النساء، ابی الفضل احمد بن ابی طاهر، المعروف به ابن طیفور، المتوفی: 280، منشورات مکتبه بصیرتی، قم، شارع ارم، (بی تا).

21. بیت الاحزان، تألیف: حاج شیخ عباس قمی، ناشر: کتاب فروشی اسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1376 ق.

22. تاریخ الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، انتشارات دارالمعارف، قاهره، 1119.

23. تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، ترجمه دکتر محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1347 ش، چاپ دوم.

24. تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، علی الحسینی الاسترآبادی، مؤسسه النشر اسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم

ص: 231

المشرّفه،

25. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، تحقیق: محمد الکاظم، الناشر: مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزاره الثقافه و الارشاد اسلامی، الطبعه الاولی، 1410 ق، 1990 م.

26. چشمه در بستر، مسعود پور سید آقایی، انتشارات: حضور، چاپ دوم، قم، 1375 ق.

27. حلیه الاولیاء، لابی نعیم احمد بن عبدالله الاصبهانی، الناشر: دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، الطبعه الثانیه، 1387 ق، 1967 م.

28. داستان راستان، شهید آیه الله مرتضی مطهری، شرکت سهامی انتشار، 1352 ش، 1393 ق.

29. در مکتب فاطمه.

30. دعائم الاسلام، لابی حنیفه النعمان محمد بن منصور بن أحمد بن حیّون التمیمی المغربی، تحقیق: آصف بن علی اصغر فیضی، دارالمعارف، قاهره، 1383 ق، 1963 م.

31. دلائل الامامه، محمد بن جریر بن رستم طبری، منشورات المطبعه الحیدریه فی النجف، 1369 ق، 1949 م.

32. ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین احمد بن عبدالله الطبری، دارالمعرفه للطباعه و النشر، بیروت، لبنان، 1974 م.

33. ربیع الابرار و نصوص الاخبار، محمود بن عمر الزمشخری، تحقیق: دکتر سلیم النعیمی، مطبعه العانی، بغداد، (بی تا).

34. روح المعانی، للعلامه الآلوسی البغدادی، دار احیاء التراث

ص: 232

العربی، بیروت، لبنان، (بی تا).

35. روضه الواعظین، زین المحدثین ابی جعفر محمد بن الفتّال النیسابوری الشهید، مطبعه الحکمه، قم، (بی تا).

36. ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، دارالکتب اسلامیه، شیخ محمد آخوندی، تهران، (بی تا).

37. زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دکتر سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1363 ش.

38. سفینه البحار، ثقه المحدثین الشیخ عباس قمی، ناشر: دارالاسوه للطباعه و النشر، الطبعه الاولی، 1414 ق.

39. سنن، ابی عبدالله محمد بن یزید القزوینی (ابن ماجه)، تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار الاحیاء الکتب العربیه، عیسی البابی الحلبی و شرکاء، 1372 ق، 1954 م.

40. شرح خطبه حضرت زهرا، سید عزالدین حسینی زنجانی، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1363 ش.

تشکرات از این پست
nargesza unknown 13321342 fatemehza ma1393 alirezazaeri aza1393 sadeghfafi
دسترسی سریع به انجمن ها