فیلم «سد معبر» از این حیث فیلم مظلومی در سینمای ایران است. فیلمی که برخلاف جریان نازل حاکم که مبتنی بر سیاه نمایی یا کمدیهای نازل است، یکی از زیباترین مفاهیم مغفول مانده را در قالب اثری متفاوت عرضه میکند، اما به دلیل اکران مهجوری که داشت و کافی نبودن قدرت تهیهکننده، در مورد این اثر منحصربهفرد حتی فضایی رسانهای شکل نگرفت و مهجوریت اثر تا پایان اکران فیلم امتداد یافت.
ظاهرا صاحبان سینما تاب چنین فیلمهای درخوری که نیازهای روز جامعه را مطرح میکنند، ندارند. سینمای سیاهی که بخش اعظم آن آلوده به پولشویی و پولهای سیاه است، چگونه تاب میآورد فیلمی تقدیرگرایانه درباره رزق حلال به مردم ارائه شود؟! در سینمای فعلی که آلوده به دسترنج سرقت شده معلمان و دبیران است، آموزش شرافت و موازانه تقدیر الهی با کسب روزی حلال تقریباً غیرممکن است.
شرافت «سد معبر» در عطف نمایشی در لحظهای زیبا تجلی پیدا میکند؛ زمانی که مرد دستفروش از دندان خود میگذرد تا مأمور سد معبر را وادار کند، تا او را یاری کند تا چند صدمیلیونی که در خیابان یافته به دست صاحبش برساند. نمایش چنین شخصیتی در شهر شلوغ تهران، غرور انسانی و شهروندی تماشاگر فیلم را تقویت میکند. چون در این نابسامانی انسانی و هرجومرج شرافت، هنوز افرادی پیدا میشوند که حلال و حرام را از یکدیگر تمیز میدهند.
مسولان، در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، اثر مهمی که از چشمه معرفتی چند جوان تازهنفس جوشیده را نادیده میگیرند، آنهم به اشارت انگشت حاکمان سینمایی. حتی متفاوتترین حامد بهداد تاریخ سینما را تحمل نمیکنند و او را در لیست سیاه قرار میدهند.مسولان سینما، که وظیفهشان حمایت از چنین آثاری است، چنان آلوده به فرم شدهاند که فراموش کردهاند که بنای سینمای آمریکا همچنان مبتنی بر محتواست.
فیلم «سد معبر» بدترین اکران نصیبش شد و بهترین محتوایی که ضرورت جامعه امروز و دیده شدن است، از دست رفت.چند روزی است که فیلم وارد شبکه نمایش خانگی شده و به دلیل اینکه مسئله فیلم به موضوع روز مردم نزدیک است، قطعاً با اقبال مخاطبان روبرو خواهد شد.
نمایش چنین شخصیتی در شهر شلوغ تهران، غرور انسانی و شهروندی تماشاگر فیلم را تقویت میکند. چون در این نابسامانی انسانی و هرجومرج شرافت، هنوز افرادی پیدا میشوند که حلال و حرام را از یکدیگر تمیز میدهند
فیلمنامه «سد معبر» را سعید روستایی، کارگردان و نویسنده فیلم «ابد و یک روز» به نگارش درآورده است. فیلمسازی که با فیلم «ابد و یک روز» در جشنواره سی و چهارم خوش درخشید و تعداد سیمرغهایش فراتر از «پرده آخر» رفت. البته با تماشای فیلم درخواهیم یافت کارگردان، فیلمنامه خام را بهخوبی صیقل زده است و حس تألیف مشترک قرایی – روستایی را بهوضوح در زمانهای پرهیجان اثر و انسجام دراماتیک فیلم بهوضوح میتوان دید.
«سد معبر» تمامی روابط و رخدادها را در عین تکثر پرسوناژها و جغرافیایی نامحدود از یک رویداد نمایشی اجتماعی فراتر میبرد و حتی معنایی فلسفی به مفهوم طمعورزی انسانی میدهد. به تعبیری دیگر، روایت انسانی سرراستی از نسبت تنگاتنگ انسان با طمع ارائه میدهد و مخاطرات تقدیری مثل مصائب قاسم برای بچهدار نشدن را به تقدیری پیوند می زند که با طمع ذاتی و فردی انسانی رابطه تنگاتنگی دارد .« سد معبر» بهصراحت، بدون هیچ تعارفی، سیر زیستی مبتنی بر طمع را به چالش میکشد.
در روایت فیلم با قاسم نصیری (حامد بهداد) کارمند اداره سد معبر شهرداری آشنا میشویم که به دلیل اخاذی از دستفروشان در آستانه اخراج است. قاسم با سهمالارثی که همسرش نرگس (باران کوثری) دریافت کرده قصد دارد کامیون بخرد و سراغ شغل دیگری برود اما همسرش اصرار دارد که آنها خانهای هرچند کوچک تهیه کنند تا از سکونت در خانه پدری قاسم خلاصی یابند.
مخاطب در فیلم «سد معبر» قاسم را از ابتدای فیلم با انتخابهایش خواهد شناخت. مردی که میان انتخاب انجام اعمال مصلحانه در حرفهاش، همواره بدترین گزینهها را انتخاب میکند. اخاذی و رفتار خشن با دستفروشان مسئله قابلتأمل فیلم است که نمونههای مصداقی فراوانی در جامعه دارد.
قاسم بهعنوان عضوی از طبقه فرودست، چنان برمدار حرص سوار است که نمیتوان او را از این قطار خروشان لحظهای پیاده کرد. دامنه این حرص و طعمی از متن خانواده به متن برخوردهای اجتماعی توسعه پیدا میکند و طمع قاسم آنچنان است که هیچ اهرمی موفق به توقف آن نخواهد شد، حتی رویای داشتن فرزند. مردی که به خواستههای همشهریان همطبقهاش بیاعتناست و حتی در رابطه با همسرش، مطالبات فردی خود را به خواست همسرش ارجح میداند. در این میان دستفروشی از طبقه فرودست در مسیر او قرار میگیرد که برخلاف رفتارهای آزمندانه قاسم رفتار میکند.
در برابر یک ضدقهرمان طماع، شهروندی را میبینیم که میخواهد حق شهروندیاش را در قبال دیگری بهدرستی انجام دهد. اگر فرمولیزه این مسئله را کنکاش کنیم به صورتی دیگر بازتابی از فیلم «ابد و یک روز» را در متن «سد معبر» کشف خواهیم کرد.رقابت مرتضی (پیمان معادی) با محسن در «فیلم ابد و یک روز» مبتنی بر کامجویی مالی - فردی است، اما محسن (نوید محمد زاده) چیزی برای باختن ندارد و در مقابل طمعِ مرتضی، نجات خواهر از بحران ازدواج با یک غریبه را به نفع فردی خود و خانوادهاش اولی میداند.
در «سد معبر» تیز دستفروش برای اینکه پول گمشده را به صاحب واقعیاش برساند از هیچ مجاهدتی فروگذار نیست ؛ حتی شان اجتماعی اش لگد مال می شود اما حاضر نیست مبلغ کلانی که در خیابان یافته صرف مشکلات خودش کند و تلاش میکند آنها را به صاحبش بازگرداند.... .