آیا باید تمام نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل کنیم؟
شنبه 12 اسفند 1396 2:12 AM
سوجان پاتل، کارآفرین، بازاریاب و هم بینانگذار شرکت Web Profits است. او در سن 14 سالگی به عنوان یک کارآفرین و بازاریاب توانست به صدها شرکت کمک کند تا ترافیک و فروش آنلاین خود را افزایش دهند و شهرت و اعتباری را در نام تجاری خود کسب نمایند. سوجان به شما میگوید که چگونه روی نقاط ضعف خود سرمایهگذاری کنید.
وسواس ما برای رفع سریع مشکلات، فرهنگی را ایجاد کرده که به نظر میرسد هر نقطه ضعفی نیاز به یک راه حل فوری دارد. غرق در بدهکاری هستید؟ مشکل خواب دارید؟ تلاش میکنید تا هدف زندگی خود را پیدا کنید؟علاه بر دورهها و خدمات، محصولاتی هم وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید ضعفهای خود را برطرف کنید و اما فروشندگان ماهری هم هستند که محصولات خود را در بوق و کرنا میکنند تا عملاً به شما بگویند که اگر میخواهید موفق باشید باید بلافاصله اقدام کنید.
تعجبی هم ندارد که تقریباً 48 درصد جوانان آمریکایی میگویند استرس، تاثیر منفی روی زندگی شخصی و حرفهای آنان دارد. ما در فرهنگ کاری خود خیلی راحت میتوانیم در این دام بیافتیم که ضعف ما یک چالش است و باید برآن غلبه کنیم ( حتی اگر رفع آن به عینه امکانپذیر نباشد).به گفته روانشناس الکس لینلی " نتیجه تحقیقاتی که روی هزاران نفر صورت گرفته نشان میدهد که تبدیل نقطه ضعف به نقطهی قوت واقعی، کار غیرمعمولی است." اما مشکل این نیست که اکثر نقاط ضعف ما قابل حل یا تبدیل شدن به نقاط قوت نیستند. بلکه مشکل اینجاست که نباید روی هر ضعفی که داریم سرمایهگذاری کنیم. ما نمیتوانیم در تمام حوزهها قوی باشیم؛ پس چرا باید زمان و انرژی خود را صرف رفع تمام مشکلات و ضعفهای خود کنیم؟
کدام یک از اینها ارزش توجه کردن دارند؟ قبل از آن که تصمیم بگیرید برای رفع مشکلی سرمایهگذاری کنید، این سه سوال را از خودتان بپرسید.
اولین موردی که باید در سرمایهگذاری روی نقاط ضعف در نظر بگیرید، منابع است. در اینجا به 4 عامل زمان، پول، دامنه انرژی و هزینه از دست دادن فرصتها اشاره میکنیم.
زمان و پول
موضوع پول و زمان که مشخص است.اگر قرار باشد رفع نقطه ضعف و تبدیل آن به نقطه قوت سالها طول بکشد و میلیونها تومان هزینه داشته باشد، از خودتان بپرسید که آیا این سرمایهگذاری ارزشمند است؟ البته نقطه ضعفی که ظرف چند هفته برطرف شود و هزینه اندکی هم داشته باشد، داستان متفاوتی دارد.
دامنه انرژی و فعالیت
دامنه انرژی به معنای سرمایهگذاری در زمان و پول برای انجام کاری است که در سایه فعالیتهای دیگر زندگی صورت میگیرد. حتی اگر مایل به انجام یک پروژه بلند مدت باشید و سرمایه این کار را هم در اختیار داشته باشید، چگونه این تعهد میتواند در کنار کارهای دیگری که انجام میدهید، عملی شود؟ کدام یک از کارهای فعلی شما در رفع نقطه ضعف شما موثرند؟
هزینه فرصتهای از دست رفته
شما نمیتوانید همه کارها را به یکباره انجام دهید. تمرکز روی یک ضعف به مفهوم کنار گذاشتن فرصتهای دیگر( یا کاهش سرمایه در پروژههای دیگر در مقیاس وسیعتر) است. سرمایهگذاری برای رفع یک نقطه ضعف، باید ارزش از دست رفتن فرصتهای دیگر را داشته باشد.
وقتی اولین بار دفتر نمایندگی خود را راهاندازی کردم، آنقدر غرق در کار شدم که سلامتی خود را به کلی فراموش کردم و چند کیلو اضافه وزن پیدا کردم. آن موقع بود که این چهار عامل را در ذهن خود مرور کردم. گرچه من زمان و انرژی خود را صرف انجام تعهداتم به کار میکردم، اما هزینه از دست دادن سلامتی بسیار بیشتر از آن بود. پس تصمیم گرفتم تغییری در رویه زندگی خود ایجاد کنم، رژیم غذایی خود را تغییر دادم، فرصتی را به ورزش کردن، پیادهروی و دوچرخه سواری اختصاص دادم و بالاخره ظرف 6 ماه توانستم وزن خودم را به وزن ایدهآل برسانم.
من آشپز ماهری نیستم. میتوانم غذاهای ابتدایی را درست کنم، اما از پس غذاهای پیچیده برنمیآیم. اما این مشگل من نیست. دور و بر من پر است از رستوران، حتی وقتی که سفر میکنم. عدم توانایی من در آشپزی، کیفیت زندگی من را چندان تغییر نمیدهد. اما یک نقطه ضعف بزرگ دارم و آن هم صحبت کردن در میان جمع است. وقتی به این موضوع فکر میکردم، میدانستم که برای آن که برند خود و شرکتهای خودم را بسازم، باید در کنفرانسها شرکت کنم. همیشه علاقمند بودم دانش و اطلاعاتی را که آموختهام را با دیگران به اشتراک بگذارم. اما به دلیل ضعفی که داشتم، علاقهای به ارائه مطالب در مقابل جمعیت نداشتم.
سرمایهگذاری بر روی ضعفی که در آشپزی داشتم، کار معقولی نبود. من نمیتوانستم آشپز ماهری شوم، و البته نیازی هم به این کار نداشتم. از سوی دیگر رفع نقطه ضعفم در سخنرانی مقابل جمع برای ارتقاء توانایی و رشد و توسعه شرکتم بسیار مهمتر بود. پس ارزش تمام فرصتهایی که از دست میدادم و تمام رنجها و سختیهایی را که برای قویتر کردن خودم در این زمینه کشیدم را داشت.
البته منظور این نیست که نگرانی برای دیگران همیشه باید اولین الویت شما باشد. اما مواردی هم وجود دارند که پیشرفت و درخشش دیگران از قویتر کردن خودتان اهمیت بیشتری پیدا میکند. همکاری داشتم که جزو بهترین فروشندگان بود. من معمولاً سبک فروشم را با او مقایسه میکردم و همیشه به این نتیجه میرسیدم که سبک فروش من نسبت به همکارم ضعیفتر است. اما در نهایت متوجه شدم که سبک متفاوت من در فروش برایم خوب است، و اگر بخواهم خودم را شبیه به همکارم کنم، ممکن است به او آسیب بزنم. اگر بگذارم که او درفروش یکه تاز باشد، در واقع اجازه میدهم نقاط قوت او نقاط ضعف من را برطرف کند.
معمولاً برطرف کردن نقطه ضعف، یک کار اورژانسی واضطراری نیست. با وجود نیروهای خارجی که به آنها باور دارید، مجبور نیستید تمام اشتباهاتی را که در خودتان میبینید، رفع کنید. در عوض، میتوانید سرمایهگذاری روی خودتان را الویت بندی کنید. منابع موجود را در نظر بگیرید، تاثیر برطرف کردن یک نقطه ضعف را با نقطه ضعفهای دیگر مقایسه کنید و گستردگی تاثیر هر یک را بررسی نمایید. آن موقع است که مشخص میشود چه زمانی روی نقاط ضعف خود سرمایهگذاری و چه زمانی در پول و وقت خود صرفهجویی کنید.