آيا پروژه جهانيسازي يا فرايند جهانيشدن با حكومت جهاني امام مهدي، همگرايي دارد يا واگرايي؟
شنبه 14 بهمن 1396 10:46 AM
براي رسيدن به پاسخي مناسب در اين رابطه، ابتدا بايد ويژگيهاي جامعه مهدوي را از نظر گذراند. آنچه در منابع و متون ديني و روايي ما، دربارة حكومت مهدوي وجود دارد، گوياي آن است كه ركن اصلي و خمير مايه بنيادين حركت جهاني امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گسترش همه جانبه و تقويت و توسعه توحيد و يگانهپرستي و دركنار آن، مبارزه فراگير و مستمر با همه تفكرات و جريانهاي انحرافي و الحادي است. در نهضت مهدوي، آموزهها و تعاليم فراموش شده پيامبران الهي برپا ميگردد و همه دستگاههاي استبدادي، در نهاد حكومت و قدرت زايل ميگردند و از بين ميروند. در حكومت مهدوي، محرومان و مستضعفان و بندگان صالح و مؤمن خداوند، از جايگاه رفيعي برخوردارند. نظام فرهنگي، مركَّب از ارزشها و هنجارها، عقايد و باورها، آرمانها و…، براساس آموزههاي قرآن كريم و سنّت معصومان شكل ميگيرد و همه اجزا و عناصر اجتماعي، متأثر از اين نظام فرهنگي است.
عدالتجويي و عدالتخواهي و مبارزه همه جانبه و مستمر با منكرات و عوامل اجرايي و شيوع آن، از برنامهها و سياستهاي اصولي در حكومت جهاني مهدوي است. رشد و توسعه همه جانبه و فراگير، در همه ابعاد و شؤون بهرهبرداري از منابع طبيعي، توزيع عادلانه فرصتهاي اجتماعي و ايجاد روابط صميمانه و دوستي متقابل بين افراد و … همه و همه، از ويژگيهاي جامعه آرماني اسلام است. ركن اصلي همه متغيرها و الگوها، برآمده از دين و براي تحقق و تحكيم بنيانهاي ديني است كه خصيصه اصلي جامعه مهدوي است.
در موضوع جهانيشدن، متغيرها و الگوهايي را ميتوان براي نمونه ذكر کرد؛ از جمله آنها: شكستهشدن مرزهاي ملي و فرهنگي و به جاي آن، تداخل آنها و تلاش در زمينه ايجاد تفاهم بر اصول مشترك فرهنگي و دست كشيدن از باورها و ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي و…، افزايش ارتباطات و تعاملات جهاني و نزديككردن آن، از حيث زمان و مكان، به كمك وسايل و فنآوريهاي جديد ارتباطي و الكترونيكي، تبديل نهادهاي اجتماعي و ملي به نهادهاي جهاني و توافق جهاني ملتها بر باورها و ارزشهاي مشترك و يكسانسازي جهانبينيها، كاهش و حذف سنتها و عناصر اجتماعي هويتساز، ايجاد و گسترش سازمانهاي جهاني و تأكيد بر نهادهاي سياسي اقتصادي جهاني… حذف دين و باورها و سنتهاي ديني و به جاي آن، تأكيد بر سكولاريسم و دموكراسي و پلوراليزم است. با توجه به اين بيان، خصوصيتها و ويژگيها، در دو نوع حكومت و نگرش، معلوم ميگردد كه اين دو، از جهاتي شبيه به هم و در نتيجه، همگرايي دارند. اين همگرايي و شباهت، در اصل جهانيشدن و وحدت جهاني، استوار است؛ اما در تعيين محتوا و الگوها، كاملاً با هم متفاوتند؛ زيرا آنچه امروزه با عنوان جهاني شدن مطرح است، در واقع «غربي شدن» را تبليغ و ترويج ميكند. روش و مَنشي كه به دنبال حذف دين و آموزههاي ديني و ملي جوامع و فرهنگهاي محلي و ملي و سعي و تلاش بر حاكميت جهانبيني سكولار و… است. اضافه بر اين، در تعيين محتواي جهانيشدن، واگرايي جدي و اصولي وجود دارد.
در يك سخن، شايد بتوان گفت: هدف حكومت مهدوي، اجراي عدالت فراگير و بهرهمندي عموم مردم از مواهب و امكانات خدادادي است؛ در حالي كه در جهانيسازي جديد، هدف آن است كه منافع عدهاي خاص تأمين شود، البته در قالبي جديد.
آيا پروژه جهانيسازي يا فرايند جهانيشدن با حكومت جهاني امام مهدي، همگرايي دارد يا واگرايي؟
براي رسيدن به پاسخي مناسب در اين رابطه، ابتدا بايد ويژگيهاي جامعه مهدوي را از نظر گذراند. آنچه در منابع و متون ديني و روايي ما، دربارة حكومت مهدوي وجود دارد، گوياي آن است كه ركن اصلي و خمير مايه بنيادين حركت جهاني امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گسترش همه جانبه و تقويت و توسعه توحيد و يگانهپرستي و دركنار آن، مبارزه فراگير و مستمر با همه تفكرات و جريانهاي انحرافي و الحادي است. در نهضت مهدوي، آموزهها و تعاليم فراموش شده پيامبران الهي برپا ميگردد و همه دستگاههاي استبدادي، در نهاد حكومت و قدرت زايل ميگردند و از بين ميروند. در حكومت مهدوي، محرومان و مستضعفان و بندگان صالح و مؤمن خداوند، از جايگاه رفيعي برخوردارند. نظام فرهنگي، مركَّب از ارزشها و هنجارها، عقايد و باورها، آرمانها و…، براساس آموزههاي قرآن كريم و سنّت معصومان شكل ميگيرد و همه اجزا و عناصر اجتماعي، متأثر از اين نظام فرهنگي است.
عدالتجويي و عدالتخواهي و مبارزه همه جانبه و مستمر با منكرات و عوامل اجرايي و شيوع آن، از برنامهها و سياستهاي اصولي در حكومت جهاني مهدوي است. رشد و توسعه همه جانبه و فراگير، در همه ابعاد و شؤون بهرهبرداري از منابع طبيعي، توزيع عادلانه فرصتهاي اجتماعي و ايجاد روابط صميمانه و دوستي متقابل بين افراد و … همه و همه، از ويژگيهاي جامعه آرماني اسلام است. ركن اصلي همه متغيرها و الگوها، برآمده از دين و براي تحقق و تحكيم بنيانهاي ديني است كه خصيصه اصلي جامعه مهدوي است.
در موضوع جهانيشدن، متغيرها و الگوهايي را ميتوان براي نمونه ذكر کرد؛ از جمله آنها: شكستهشدن مرزهاي ملي و فرهنگي و به جاي آن، تداخل آنها و تلاش در زمينه ايجاد تفاهم بر اصول مشترك فرهنگي و دست كشيدن از باورها و ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي و…، افزايش ارتباطات و تعاملات جهاني و نزديككردن آن، از حيث زمان و مكان، به كمك وسايل و فنآوريهاي جديد ارتباطي و الكترونيكي، تبديل نهادهاي اجتماعي و ملي به نهادهاي جهاني و توافق جهاني ملتها بر باورها و ارزشهاي مشترك و يكسانسازي جهانبينيها، كاهش و حذف سنتها و عناصر اجتماعي هويتساز، ايجاد و گسترش سازمانهاي جهاني و تأكيد بر نهادهاي سياسي اقتصادي جهاني… حذف دين و باورها و سنتهاي ديني و به جاي آن، تأكيد بر سكولاريسم و دموكراسي و پلوراليزم است. با توجه به اين بيان، خصوصيتها و ويژگيها، در دو نوع حكومت و نگرش، معلوم ميگردد كه اين دو، از جهاتي شبيه به هم و در نتيجه، همگرايي دارند. اين همگرايي و شباهت، در اصل جهانيشدن و وحدت جهاني، استوار است؛ اما در تعيين محتوا و الگوها، كاملاً با هم متفاوتند؛ زيرا آنچه امروزه با عنوان جهاني شدن مطرح است، در واقع «غربي شدن» را تبليغ و ترويج ميكند. روش و مَنشي كه به دنبال حذف دين و آموزههاي ديني و ملي جوامع و فرهنگهاي محلي و ملي و سعي و تلاش بر حاكميت جهانبيني سكولار و… است. اضافه بر اين، در تعيين محتواي جهانيشدن، واگرايي جدي و اصولي وجود دارد.
در يك سخن، شايد بتوان گفت: هدف حكومت مهدوي، اجراي عدالت فراگير و بهرهمندي عموم مردم از مواهب و امكانات خدادادي است؛ در حالي كه در جهانيسازي جديد، هدف آن است كه منافع عدهاي خاص تأمين شود، البته در قالبي جديد.