پاسخ به:نصیر الدین طوسی مبتکر کلام فلسفی
چهارشنبه 27 دی 1396 10:17 AM
خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است كه در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است.
او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حكمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود كه در افق تاریك مغول درخشید و در هر شهری پا گذارد آنجا را به نور حكمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاریك و در آن عصری كه شمشیر تاتار و مغول خاندانهای كوچك و یا بزرگ را از هم پاشیده و جهانی از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و كنار منزوی و یا فراری می شدند و بازار كسادی دانش و جوانمردی و مروت می بود و فساد حكمفرما. وجود و بروز چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز است. خواجه نصیرالدین طوسی را دسته ای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر نام نهاده اند. بهرحال خواجه نصیرالدین دوره تحصیل ابتدایی را قسمتی نزد دائی خود بابا افضل ایوبی كاشانی و فخرالدین داماد كه او شاگرد صدرالدین سرخسی و او شاگرد افضل الدین جیلانی و او شاگرد ابوالعباس ریوگیری و او شاگرد بهمن یار از شاگردان شیخ الرئیس ابوعلی سینا تحصیل كرده است.
بقول مولف آثار الشیعه خواجه نصیرالدین طوسی با سیدعلی بن طاوس حسینی و شیخ میثم بن علی بحرانی در مدرسه ابوالسعاده اصفهان متفقاً درس خوانده و بنا به عقیده دسته ای از مورخین ابن میثم در فقه استاد و در حكمت شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. شهید ثانی در رساله چهل حدیث خود می نویسد محققاً خواجه نصیر در علوم منقول شاگرد پدرش بود كه او از شاگردان فضل اله راوندی بود و او از شاگردان ثقه الاسلام سید مرتضی علم الهدی می باشد. یكی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی علامه حلی می باشد و علامه حلی در موقع اجازه دادن به یكی از شاگردانش بنام ابن زهره دربارة استادش در همان اجازه نامه چنین می نویسد:
خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت او اشرف كسانی است كه ما آنها را درك كرده ایم، خدا نورانی كند ضریح او را. قرائت كردم در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذكره ای در هیئت را كه از تالیفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل محتوم دریافت و خدای روح او را مقدس کند. در آن روزگاری كه آوازه دانش خواجه نصیرالدین به اطراف و اكناف رسیده بود، رئیس ناصرالدین محتشم كه از دانشوران اسماعیلیه بود بدیدار خواجه مایل شد و او را به قائنات دعوت كرد و مقدم او را بسیار گرامی داشت و خواجه مدتها در آنجا بود و كتاب تهذیب الاخلاق ابن مسكویه را به فارسی ترجمه و شرح داد و بنام اخلاق ناصری تالیف كرد.
خواجه نصیرالدین طوسی در تمام امور كشوری و لشگری مغول برای نیل به مقاصد عالیة خود دخالت داشته و تا اندازه ای كه توانست از پیش آمدها و سختی های ناگوار كه متوجه جامعه مسلمین می شد جلوگیری می كرد، گاهی با سخنان علمی و زمانی با گفتگوهای مختلف و هنگامی با اندرزهای سیاسی مقاصد مهم اساسی خود را با دست هلاكوخان انجام می داد پیشرفتهای علمی و نوازش فضلاء و علما با دست خواجه صورت می گرفت و روی این نظریات روزبروز در دربار هلاكو محبوبتر شده و مورد توجه خاص ایلخان می گردید. خواجه نصیرالدین همیشه اصول مقاصد دینی را نصب العین خود قرار داده و تمام حركات سیاسی و علمی كه شایسته یك مرد دینی آشنا به مصالح اجتماعی و سیاسی اسلامی است بكار می بست. یكی از اقدامات مهم خواجه نصیرالدین طوسی تشویق هلاكوخان به فتح بغداد و برانداختن دودمان عباسی و كشتن خلیفه به دست ایلخان مغول بود.
محقق طوسی به اتفاق كلیه مورخین آن عصر بر عقل هلاكو چیره شده و تا می توانست از قدرت و تسلط او بنفع كشور خود استفاده می كرد و به جهان علم و ادب و ترویج مذهب شیعه اثنی عشری خدمت كرد و به نیروی اراده و تدبیر خود توانست عقاید و آراء خود را بنام دلالت های فلكی عملی ساخته و از اوهام و خرافاتی كه مانند حسام الدین منجم ها بنام نجوم می گفتند جلوگیری كند و در اثر نوازشهای محقق طوسی دانشمندان توانستند با فراغت بال مشغول تالیف و تصنیف و اشتغالات علمی شده و هر كدام در محیط تاریكی كه بر اثر فساد اخلاق و كشتارها و خونریزیهای پراكنده ، آشفته شده بودند، مشعل فروزانی گردیده و در تشریح فضائل بكوشند و تا اندازه ای از فساد اخلاق و بیدادگری جلوگیری نمایند.رفتن محقق طوسی به حله جهت زیارت شیخ نجم الدین ابوالقاسم حلی مولف كتاب شرایع الاسلام تاثیر عمیقی در محافل علمی اسلامی نمود و یك درس عبرتی بود كه تاكنون داستان آن بر سر زبانها است. از جمله اقدامات دیگر خواجه نصیرالدین طوسی كه تاریخ هیچوقت آن را فراموش نخواهد كرد تاسیس رصدخانه مراغه می باشد كه از یادگارهای علمی و فلكی خواجه طوس می باشد كه بدست او با همراهی عده ای از فضلا و دانشمندان بنا شده این رصدخانه از مشهورترین رصدخانه های اسلامی است كه در شرق نزدیك خاورمیانه ذكر شده و آوازه آن تمام جهان آن روز را فرا گرفته و تاكنون با این همه تطورات و تغییراتی كه در جهان پدید آمده باز نام آن رصدخانه هنوز با اسم بانی آن بر سر زبانهاست. بدستور محقق بزرگ طوسی فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی معمار معروف آن عصر ساختمان وسیع و با شكوه رصدخانه را با نقشه استاد شروع نموده و محلی كه برای رصدخانه انتخاب شده بود تلی است كه در شمال غربی شهر مراغه واقع شده بود و اینك بنام رصد مراغه معروف است.برای كمك به رصدخانه علاوه بر كمكهای مالی دولت اوقاف سراسر كشور نیز در اختیار خواجه گذارده شده بود كه از عشر آن جهت امر رصدخانه و خرید وسائل و اسباب و آلات و كتب استفاده می نمود. و در نزدیكی رصدخانه كتابخانه بزرگی و بسیار عالی ساخته شده بود كه در حدود چهارصد هزار جلد كتاب نفیس جهت استفادة دانشمندان و فضلا قرار داده بود كه از بغداد و شام و بیروت و الجزیره بدست آورده بودند.
و در جوار رصدخانه یك سرای عالی از برای خواجه و جماعت منجمین ساخته بودند و مدرسه علمیه ای جهت استفاده طلاب دانشجویان ساخته شده بود و این كارها مدت 13سال بطول انجامید، تا اینكه ایلخان هلاكوی مغولی در سال 663 درگذشت. لیكن خواجه تا آخرین دقایق عمر خود مواظبت و اهتمام بسیار نمود كه آن رصدخانه و كتابخانه از بین نرود و خللی در كار آنجا رخ ندهد.
بنای رصد خانه مراغه از افراط و تفریط منجمین آندوره جلوگیری كرده و از اوهام و خرافاتی كه بنام دلالت های فلكی انتشار پیدا كرده بود و مغولان آن را دامن می زدند جلوگیری كرد. یكی از دانشمندان مشهور امریكا بنام فاندیك در یكی از تعلیقات خود می نویسد: دانشمندان نجومی اروپا برای هر یك از كوههای كره ماه نامهائی از فضلای جهان را كه خدمات شایسته ای به جهان علم كرده اند نام گذاری نموده اند از جمله یكی از كوههای كره ماه بنام خواجه نصیرالدین طوسی نامگذاری شده است.
به هرحال عظمت روحی محقق طوسی نشاط مخصوصی در قلب فضلای رنج دیده و آواره از وطن آن زمان ایجاد كرده و سبب شده بود كه تمام مشقات و صدمات خانمانسوز را در اطاق نسیان گذارده و با شوق وافری در حمایت استاد بدرس و بحث در دانشگاهی كه او در مراغه و بغداد ایجاد كرده بود اشتغال ورزیده و معضلات هر علمی را مطرح و با تبادل افكار وسعه اطلاعات استاد كل حل نمایند.
1-شرح اشارت ابن سینا
2- تجرید الاعتقاد
3-التذكره فی علم الهیئت بنام تذكره نصیریه
4- تحریر المجسطی در هیئت و نجوم
5- اخلاق ناصری
6- اوصاف الاشراف در عرفان
7- الادب ابوخیر للولد الضغیر با اشعار عربی و فارسی ازخود خواجه
8 - جواهر الفرائض ـ اصول علم فرائض و مواریث
9- اساس الاقتباس در فن منطق
10- بیست باب در اصطرلاب در علوم غریبه
11- زیج ایلخانی
12- مثلثات كروی
و همچنین رسالات و كتب متعددی در منطق و هیئت از خواجه باقیمانده است تالیفات خواجه به سال 1652 میلادی به زبان لاتین در لندن به طبع رسیده است و همچنین در مصر و هندوستان و ایران قسمتی چاپ شده است كه بعداً با همكاری خواجه دست اندركار امر رصد شده بودند از قبیل: علامه قطب الدین شیرازی ـ شمس الدین شیروانی ـ حسام الدین شامی ـ دامغانی ـ كمال الدین الابكی ـ علی بن محمود ـ نجم الدین اصطرلابی ـ صدرالدین علی بن خواجه نصیر طوسی كه متولی رصدخانه نیز بوده و فومنجی چینی و محی الدین مغربی و فریدالدین ابوالحسن بن حیدر بن علی طوسی از جمله دانشمندان معروف عصر خود در حكمت و عرفان و اشراق بوده و در علم ریاضی و نجوم و رصد كواكب از سرآمدان عصر خود بوده اند.
گروهی خواجه را بر هم زننده وحدت دولت عربی و اسلامی می پندارند و می گویند بدست او وحدت عربی در آن زمان پاشیده شد. خوبست در تاریخ بی غرضانه داوری كرد تا معلوم شود نامه های خلیفه عباسی معاصر سلطان خوارزمشاه به چنگیزخان مغول و تشویق او در حمله به ایران برای از بین بردن دولت عظیم الشان اسلامی ایران كه مقدمه هجوم چنگیزیان به بغداد گردید، و در حقیقت خواجه در این باب گناهی نداشت و اگر لیاقت خواجه پس از آن همه وقایع و خونریزی به داد مسلمانان نرسیده بود، جهان اسلامی امروز چه وضعیتی داشت؟
در حدود چهل سال كم و زیاد ایران در دست چنگیزیان غیرمسلمان قتل عام می شد و در تمام این مدت دربار خلفای عباسی در دو طرف دجله در بغداد به عیش و نوش مشغول و خوشحال بودند كه یك حكومت مقتدر و نافع با آن كه مسلمان بود، لكن كعبه مصنوعی دربار عباسی را بنام دین و ایمان سجده نمی كرد منقرض می شد. در صورتی كه اساس و بنیاد خلفای عباسی و انقراض بنی امیه با دست ایرانیان مسلمان انجام گرفت و عاقبت بدست آنان نیز واژگون شد.
در سال 672 هجری قمری خواجه نصیر با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت كه بقایای كتابهای تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه ارسال دارد اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت و جسدش را به كاظمین انتقال داده و در جوار امامین همامین مدفون گردید.