0

پژوهش های مربوط به باستان گرایی و ائین زرتشت

 
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

پاسخ به یک سایت دروغ‌پرداز درباره آذرپاد مهرسپندان
یک شنبه 26 آذر 1396  3:43 PM

یکی از سایت‌های باستانگرا که گوی دروغ و جعل و تحریف را از دیگران ربوده، مدعی شد که حکمای ایرانی مسلمان، تحت تأثیر حکمت آذرباد مهرسپندان (موبدا زرتشتی در دوره ساسانی) بودند. در پاسخ باید بگوییم که آذرباد مهرسپندان که از نظر روانی متزلزل بوده است و این از آثارش به روشنی پیداست، چگونه می تواند نماد حکمت ایرانی معرفی شود؟
پاسخ به یک سایت دروغ‌پرداز درباره آذرپاد مهرسپندان

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همواره در جامعه بشری، کسانی وجود داشته و دارند که غرق در ناکامی‌ها و سرخوردگی‌ها هستند؛ کسانی که به هر تزویر می‌کوشند، به نحوی از اَنحاء، این حس بد و آزاردهنده را در خود سرکوب کنند، حتی با دروغ، جعل و تحریف. در این میان، مدتی است که سایتی پا به میان گذاشته، به ترویج نژادپرستی و باورهای منسوخ و پوسیده‌ی آریاگرایانه می‌پردازد و در این راستا، به طنابِ پوسیده‌ی جعل و تحریف چنگ می‌اندازد. شگفت انگیز اینکه سایت مذکور، در یکی از نوشتارهای خود مدعی شد:

نمونه خیلی از جملات حکیمانه و اشعار فردوسی، ناصرخسرو و… را در نوشته‌ها و گفته‌های آذرپاد مهرسپندان می‌بینیم، نه فقط ادیبان ایرانی بلکه ادیبان عرب هم همان جملات را که پیش از آن‌ها آذرپاد مهرسپندان گفته است را به کار برده‌‌اند، این نشان می‌دهد چنین شخصی آن‌قدر جملاتش در بین مردم رواج پیدا کرده است که در فرهنگ مردم جای گرفته است. تا جایی که بعدها در دوران پس از اسلام وقتی که یک شاعر و یک حکیم، سخنان حکیمانه خود را می‌گوید کاملا مشخص است که دانسته و یا نادانسته تحت تأثیر آذرپاد مهرسپندان بوده است.

پاسخ:
- عجیب اینکه این شخص مدعی است شُعَرا و حکمایِ ایرانی مسلمان، دانسته و یا نادانسته تحت تأثیر گفتارهای حکیمانه آذرپاد مهرسپندان بودند! ادعایی بس بزرگ! عجیب اینکه برای گفتار خود هیچ "دلیلی" ارائه نمی‌کند. این جانب، قویاً احتمال می‌دهم که مدعیِ عبارات فوق، در آن لحظه «دانسته یا ندانسته» حال طبیعی نداشت؛ وگرنه از یک انسان عاقل، در حال عادی چنین سخنی جداً بعید است. ممکن است این شخص یا اشخاص، به برخی شباهت‌ها میان برخی سخنان آذرباد مهرسپندان و برخی آثار ادبی اشاره کنند، اما باید توجه کرد که وجود برخی شباهات، به معنی اخذ یکی از دیگری نیست. برای نمونه من می‌گویم ظلم بد است؛ همسایه‌ نیز می‌گوید ظلم بد است. هر دو همین را می‌گوییم، اما این بدین معنی نیست که من این را از همسایه آموخته باشم یا همسایه از من آموخته باشد. به هر روی لازم می‌دانیم در قالب چند چالش به این دروغ‌پردازی و گزافه‌گوییِ شخص مدعی، پاسخ دهیم.

- آذرباد مهرسپندان (آذرپاد مارسپندان) از کسانی بود که در دوران شاهپور دوم ساسانی، تلاش بسیاری کرد تا اوستای ساسانی (با همه آن 21 نسک) تصویب و تأیید شود.[1] می‌دانیم که کتاب وندیداد (با همه‌ی عقب‌ماندگی و آموزه‌های تهوع‌آورش) جزوی از همین اوستای ساسانی بود. آیا مدعیان، این کتاب را نیز نشان حکمت آذرباد مهرسپندان می‌دانند؟! آیا آذرباد تحت تعالیم این کتاب بود؟

- اگر بخواهیم نگاه ناسیونالیستی و نژادپرستانه را رها کنیم، باید بگوییم که اصولاً حکمت زرتشتی، همان تقدیس گوساله مقدس (گوساله پرستی) است. این را به روشنی در اوستا (و به ویژه در گاتها) می‌توان دید.[2] هرچند امروزه زرتشتیان عزیز، خواسته یا ناخواسته این امر را به فراموشی سپردند، ولیکن در گذشته چنین بود. کمال عرفان و حکمت زرتشتی این بود که موبَد، پس از مصرف بنگ و حشیش به روح گوساله ملحق شود.[3] حال چگونه دروغ‌پردازان نژادپرست مدعی هستند که حکمت در ایرانِ عصر اسلامی، متأثر از چنین افرادی بود؟

- در اندرزهای حکیمانه(!) آذرباد مهرسپندان، مواردی را ذکر می‌کنیم و قضاوت را به خواننده می‌سپاریم.[4] برای نمونه، او در اندرزنامه خود می‌گوید: «راز به زنان مبر»[5] همچنین در توهین به مردم ایران، آنان را به خیک پر از باد تشبیه می‌کند که از درون جز باد هیچ چیز دیگری ندارند: «شاد نباشید. چه مردم همانند خیک پر از باد (باشد) زمانیکه باد از آن به رود چیزی نیز آنجا به نماند.»[6] عجیب اینکه در ادامه می‌گوید: «در گوش روز، پرورش روان گاو کن». حال اینکه چرا از روانِ گاو (روح گاو) سخن می‌گوید و این گاو کدام گاو است؟ پیش‌تر سخن گفتیم که در اوستا، اسناد صریحی در تقدیس روان گاو مقدس و گوساله‌پرستی وجود دارد.(به پی‌نوشت شماره 2 مراجعه شود.) نکته‌ی دیگر اینکه در اندرزنامه آذرباد مهرپسندان آمده که در روز خاصی از ماه، خرفستران (مورچه‌ها و قورباغه‌ها و لاک‌پشت‌ها و...) را بکش.[7] در این زمینه هم پیش‌تر توضیح دادیم که کشتن مورچه و قورباغه و لاک‌پشت در آیین زرتشتی، کردار نیک محسوب می‌شد.[8]

اکنون جا دارد، که نویسندگان آن سایت دروغ‌پرداز، پاسخ دهند که با چه حقی و بر چه اساسی، چنین بیمار روانی و این چنین نادانی را به عنوان الگوی حکمت ایرانی به خوردِ مخاطبین خود می‌دهند؟ آیا همین دروغ‌پراکنی‌ها، از سستی عقیده و بی‌فکری باستانگرایان افراطی، حکایت ندارد؟

پی‌نوشت:
[1]. آرتور کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: نشر دنیای کتاب، 1368، ص 207.
[2]. بنگرید به «روان گوساله در جسم و جان گاتها»
[3]. بنگرید به: «اوستا، بنگ و پرواز به سوی خردمندی!»
[4]. برای مشاهده اندرزها بنگرید به: جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، ترجمه سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1371، ص 100-111. 
[5]. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، همان، ص 100، بند 11.
[6]. همان، ص 107، بند 117.
[7]. همان، ص 108، بند 142.
[8]. بنگرید به: «تخریب لانه‌ی مورچه‌ها ، نمونه‌ای از کردار نیک»

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها