هرچند که در ابتدا خورشید گرفتگی به عنوان یک نشانه شیطانی در میام مردمان قدیم شناخته میشد، اما این پدیده تاثیر به سزایی در تاریخ بشریت داشته است. به طور دقیقتر، برخی از این خورشیدگرفتگیها به دانشمندان و فیلسوفان قدیم کمک کردند که به درک صحیحی از جایگاه فعلی انسان در جهان دست یابند.
1- خورشید گرفتگی اوگاریت (1223 سال پیش از میلاد مسیح – سوریه)
مشاهده خورشید گرفتگی توسط ستارهشناسان بین النهرین در حدود 3000 سال قبل، در میان نخستین شواهد ستارهشناسی تاریخ قرار دارد. در حقیقت دستاوردهای بابلیها، آشوریها و دیگر تمدنهای خاورمیانه باستان، از قدیمیترین پروندههای علمی به شمار میروند.
در آن زمان، ستارهشناسان معتقد بودند که پدیدههای نجومی میتوانند بر زندگی انسانها در زمین تاثیرگذار باشند. برای مثال، ستارهشناسان باستانی ضمن مشاهده خورشید گرفتگی، حرکت ستارههای دنبالهدار و دیگر پدیدههای کیهانی، آنان را به عنوان رویدادی موثر بر زمین، به ویژه بر سرنوشت پادشاهان و امپراطوریها معرفی میکردند. با وجود آنکه مشاهدات آنان با هدف طالعبینی انجام میگرفت، اما باز هم فعالیتهای آنان را میتوان به عنوان اولین قدمهای موفقیتآمیز در پیشرفت علم نجوم به شمار آورد.
اولین مشاهدات خورشید گرفتگی تاریخی که در خاورمیانه ثبت شده است، به خورشید گرفتگی اوگاریت اختصاص دارد. شواهد مربوط به این خورشید گرفتگی تاریخی ، با کشف یک کتیبه باستانی در سوریه به دست آمد.
بر اساس یک مطالعه منتشر شده توسط دانشمندان در سال 1989 میلادی، نوشتههای حک شده بر روی این کتیبه از وقوع یک خورشید گرفتگی کلی در حدود 1223 سال پیش از میلاد مسیح خبر میدهد. این خورشید گرفتگی تاریخی در زمانی رخ داد که اوگاریت قسمتی از امپراطوری آشوری بود.
مطالعات انجام گرفته بر روی این کتیبه نشان میدهد که این خورشید گرفتگی کلی به گونهای بود که محیط را به کلی تاریک میکرد و در پی آن تمامی ستارهها و حتی سیاره مریخ به خوبی قابل مشاهده بودند.
2- خورشید گرفتگی آنیانک (1302 سال پیش از میلاد مسیح – چین)
برای سالها تصور میشد که خورشید گرفتگی تاریخی اوگاریت ، به تاریخی در حدود 1375 سال پیش از میلاد مسیح بر میگردد. اما مطالعات بعدی نشان داد که تاریخ دقیق این خورشید گرفتگی به 1223 سال پیش از میلاد مسیح بازگشته و نمیتوان آن را به عنوان اولین و قدیمیترین مشاهدات خورشید گرفتگی در طول تاریخ به شمار آورد. مشاهده خورشید گرفتگی در شهر آنیانک کشور چین، در حدود 1302 سال پیش از میلاد مسیح انجام گرفته و به عقیده بسیاری، این چینیها بودند که برای اولین بار به تماشای این رویداد نجومی نشستند.
داستان تاریخی این رویداد، بر روی یک قسمت صاف از پوسته لاکپشت حک شده و به نوشتههای باستانی «خط جیا گو ون» (Oracle Bone) ارتباط دارد. چینیان باستان معتقد بودند که با مشاهده این پدیدههای نجومی، میتوانند از رویدادهای آینده خبر دهند.
در این نوشتهها آمده است که سه شعله، خورشید را بلعیدند و ستارهها قابل مشاهده شدند. محققان در توضیح این نوشتهها آوردهاند که چینیان باستان، از وقوع یک خورشید گرفتگی کامل خبر دادهاند که سه جریان روشن گازی در آن قابل مشاهده بوده است.
در سال 1989 میلادی، ستارهشناسان آزمایشگاه پیشرانە جت ناسا (JPL) با بهرهگیری از مشاهدات آنیانک و مشاهدات ماهگرفتگی در دورهای یکسان، زمان دقیق این خورشید گرفتگی را پنجم ژوئن در 1302 سال پیش از میلاد مسیح تشخیص دادند. محققان JPL همچنین با استفاده از یک مدل کامپیوتری نشان دادند که در 1302 سال پیش از میلاد مسیح، گردش زمین به علت اصطکاک جزر و مدی به میزان 0.0047 ثانیه کاهش یافته است.
3- خورشید گرفتگی تالس (585 سال پیش از میلاد مسیح – آناتولی)
طبق گفتهی هرودوت (Herodotus) مورخ یونان باستان، فیلسوف، ستارهشناس و ریاضیدانی با نام تالس (Thales of Miletus)، وقوع یک خورشید گرفتگی در قرن ششم میلادی را پیشبینی کرده بود.
اخترشناسان معتقدند اگر این پدیده نجومی آنطور که هرودوت میگوید رخ داده باشد، احتمالا یک خورشید گرفتگی حلقوی در 28 می و در حدود 585 سال پیش از میلاد مسیح بوده است. هرودوت همچنین نوشته است که این خورشید گرفتگی، در حال و هوای جنگی در نزدیکی رودخانه قزلایرماق (Halys River) در بین مادها و لیدیانها رخ داد. با وقوع رویداد نجومی مذکور، این جنگ را «نبردِ ایکلیپس» (Battle of the Eclipse) نامگذاری کردند.
اسحاق اسموف (Isaac Asimov) به عنوان یک نویسنده داستانهای علمی و تخیلی، خاطر نشان کرد این اولین نبرد بزرگ تاریخی است که تاریخی دقیق برای آن وجود دارد. مورخان نیز بر این باورند که این اولین پدیده علمی بود که پیشبینی دقیقی برای آن صورت گرفت.
حامیان تالس استدلال میکنند که او قادر بود تاریخ و زمان احتمالی یک خورشید گرفتگی را با استفاده از چرخه ساروس (Saros Cycle) پیشبینی کند. چرخهای 18 ساله که در آن الگوهای ماه و خورشید تکرار میشوند.
اولین شواهد از چرخه ساسورس به 500 سال قبل از میلاد مسیح به تمدن بابلیان بازمیگردد. اما این احتمال وجود دارد که اطلاع از چنین پدیدهای، به مدتها قبلتر از آن تعلق داشته باشد و تالس ضمن سفر به بابل آن را فرا گرفته بود.
4- خورشید گرفتگی آناکساگوراس ( 478 سال پیش از میلاد مسیح – یونان)
با استناد بر نوشتههای یکی از قدیمیترین مورخان یونانی با نام پلوتارخ (Plutarch) و دیگر نویسندگان باستانی، آناکساگوراس (Anaxagoras) به عنوان فیلسوف پیشاسقراطی اولین کسی بود که علت اصلی وقوع پدیده خورشید گرفتگی را کشف کرد. در واقع او نخستین فردی که فهمید خورشید گرفتگی پدیدهای است که با دخالت کره ماه رخ میدهد و این یک تغییر مستقل در خورشید نیست.
جزئیات دقیقتری از نحوه اطلاع یافتن آناکساگوراس از واقعیت امر در دسترس نیست. اما مورخان استدلال میکنند که او با توجه به توضیحات ملوانان و ماهیگیران بندر آتن از وقوع پدیده خورشید گرفتگی، تدریجی بودن این فرآیند را تشخیص داده است. در واقع آناکساگوراس متوجه شد که سایه مربوط به این پدیده در ابتدا فقط از یک منطقه خاص قابل دیدن است و رفته رفته از مناطق دیگر نیز قابل مشاهده خواهد بود.
اخترشناسان با محاسبات دقیق متوجه شدند که این خورشید گرفتگی تاریخی، در 17 فوریه و در تاریخی حدود 478 سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته و از شهر آتن و محل زندگی آناکساگوراس قابل مشاهده بوده است. بر اساس این مشاهدات، او حتی توانست اندازه ماه و خورشید را نیز مورد محاسبه قرار دهد. آناکساگوراس معتقد بود که کره ماه به اندازه شبه جزیره پلوپونز در یونان و اندازه خورشید چندین برابر ماه است.
5- خورشید گرفتگی هیپارخوس ( 189 سال پیش از میلاد مسیح – یونان و مصر)
بر اساس نوشتههای کلاودیوس بطلمیوس (Claudius Ptolemy) به عنوان ستارهشناس مصری-یونانی، هیپارخوس اولین فردی بود که موفق شد فاصله زمین تا ماه را به کمک یک خورشید گرفتگی قابل مشاهده از مصر و یونان مورد محاسبه قرار دهد. اخترشناسان مدرن، بر این باورند که این خورشید گرفتگی تاریخی در تاریخ 14 مارس و در حدود 189 سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته است.
هیپارخوس یکی از ستارهشناسان شناخته شده در زمان خود بود که 20 سال از عمر خویش را صرف مشاهده پدیدههای خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی کرد. پدیده مذکور در یونان یک خورشید گرفتگی کلی و در اسکندریه مصر جزئی بود. هیپارخوس توانست با بررسی فواصل این دو منطقه، فاصله ماه از سطح زمین را مورد محاسبه قرار دهد.
او با برآورد فاصله بین این دو منطقه در مصر و یونان، توانست فاصله زمین تا ماه را در حدود 429 هزار کیلومتر محاسبه کند. این رقم، تنها 11 درصد بیشتر از محاسبه امروزی اخترشناسان است.
6- خورشید گرفتگی هالی (Halley) – سال 1715 میلادی – انگلستان
ستارهشناس معروف آلمانی با نام یوهانس کپلر (Johannes Kepler)، با ارائه مفاهیم دقیقی از واقعیت خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی طی سالهای 1604 الی 1605 میلادی، توانست به درک کاملا صحیحی از واقعیت این پدیدهها اشاره کند. اما متاسفانه او در سال 1630 چشم از جهان بست و هیچگاه نتوانست پیشگوییهای خود را به شکلی موثر به اثبات برساند.
افتخار پیشبینی علمی اولین خورشید گرفتگی تاریخی ، به ستارهشناس مشهور انگلیسی یعنی ادموند هالی (Edmund Halley) تعلق دارد، به افتخار دستاوردهای قابل تقدیر او، عنوان دنبالدار هالی نیز از نام ایشان اقتباس شده است.
در سال 1705 میلادی، او از وقوع یک خورشید گرفتگی تاریخی در سراسر انگلستان در تاریخ 3 می خبر داد. یافتههای او، بر نظریه گرانش جهانی ایزاک نیوتن (Isaac Newton) تکیه داشت و بر همین اساس هیچ نقصی در این پیش گویی مشاهده نشد.
هالی همچنین نقشهای از مسیر خورشید گرفتگی را نیز منتشر کرد و از ستاره شناسان و اعضای عمومی خواست که مشاهدات خود را از این رویداد ارائه دهند.
هالی خودش نیز به تماشای این خورشید گرفتگی حلقهای نشست. این خورشید گرفتگی تاریخی به گونهای بود که تنها یک حلقه طلایی از خورشید قابل مشاهده بود و منظرهای زیبا را به نمایش میگذاشت. لازم به ذکر است که پیشبینی هالی و محاسبات او، تنها درصد بسیار کوچکی در زمان و مسافت خطا داشت.
7- خورشید گرفتگی حلقه الماس بیلی (Baily) – سال 1836 میلادی – اسکاتلند
مشاهده ادموند هالی از اولین خورشید گرفتگی حلقهای در سال 1715 میلادی، یکی از مهمترین رویدادهای ستارهشناسی در دنیای دانش به شمار میرفت. خورشید گرفتگی تاریخی هالی را به عنوان خورشید گرفتگی حلقه الماس نیز میشناسند. در طی این رویداد، قسمتهایی از نور خورشید در قالب نقطههایی نورانی ظاهر گشته و یک حلقه درخشان را تشکیل میدادند. ادموند هالی خود نیز توانست علت وقوع این پدیده را شرح دهد. پستی و بلندیهای موجود در لبه ماه، موجب میشد برخی نقاط با ارتفاع بیشتر جلوی رسیدن نور خورشید به چشمان ناظر را بگیرند در حالی که نور خورشید از نقاطی با ارتفاع پایینتر خود را به زمین میرساندند.
مشابه همین پدیده، در سال 1836 میلادی و در اسکاتلند به وقوع پیوست. این خورشید گرفتگی حلقوی با نام حلقه الماس بیلی شناخته شد و از آن زمان تاکنون نیز آن را به همین عنوان نامگذاری کردهاند.
نظیر همین پدیده نیز در سال 2009 در کشور ژاپن توسط ستارهشناسان مورد مشاهده قرار گرفت. پدید خورشید گرفتگی حلقه الماس در ژاپن، در آخرین لحظات خود تنها یک مهره از این حلقه درخشان و زیبا را به نمایش گذاشت.
8- خورشید گرفتگی شمال اروپا – سال 1851 میلادی
خورشید گرفتگی کلی در سال 1851 میلادی و در شمال اروپا نیز در لیست 10 خورشید گرفتگی تاریخی دنیای نجوم به شمار میرود. این اولین پدیده علمی بود که انجمن اخترشناسی سلطنتی بریتانیا (RAS) و شمار دیگری از شتارهشناسان برای تماشای آن به شمال اروپا سفر کردند.
در مشاهدات اولیه مربوط به خورشید گرفتگی کلی در شمال اروپا، گزارشاتی از مشاهده لایه گازی کروموسفر وجود دارد که توسط ستاره شناس بریتانیایی با نام جورج ایری (George Airy) به عنوان یکی از اعضای RAS به ثبت رسید.
او در ابتدا تصور میکرد که موفق به تماشای کوهستانهای روشن در خورشید شده، اما ستارهشناسان بعدها متوجه شدند که چیزی که به ثبت رسیده، در واقع گازی شفاف با نام اسپیکول بوده که نمایی ناهموار را به کروموسفر میدهد.
یک گزارش معروف از خورشید گرفتگی کلی در شمال اروپا نیز وجود دارد که توسط یکی دیگر از اعضای RAS با نام جان کاوچ آدامز (John Crouch Adams) به ثبت رسید. او چند سال قبلتر از این رویداد موفق شده بود مدار سیاره نپتون را بر اساس میزان انحراف سیاره اورانوس مورد محاسبه قرار دهد. بخشی از این گزارش را در زیر میخوانید:
مشاهده این پدیده، احساس عجیب و غریبی را در ذهن من ایجاد کرد که هرگز نمیتوانستم آن را فراموش کنم. در کنار این، یک احساس غیرارادی از تنهایی و اضطراب مرا فرا گرفت. گروهی که در ابتدای این سفر علمی در حال شادی و گفتگو با هم بودند، در این لحظه همگی سکوت اختیار کرده و در حال تماشای این رویداد متحیرکننده بوند. من نیز بر روی زمینه نشسته بودم و کلاغ تنها حیوانی بود که در نزدیکی من بود. او نیز همچون ما آشفته و مضطرب به نظر میرسید و شروع به پروازی نامعلوم و بی هدف در ارتفاعی نزدیک به زمین کرد.
اولین تصویر از خورشید گرفتگی کلی سال 1851 میلادی، توسط ژولیوس بروکوسکی (Julius Berkowski) و در رصدخانه سلطنتی کونیگسبرگ (Royal Observatory in Konigsberg) به ثبت رسید.
9- خورشید گرفتگی هند – سال 1868 میلادی
در 16 آگوست 1868 میلادی، ستارهشناس فرانسوی با نام ژول جانسن (Jules Janssen) توانست تصاویری از خورشید گرفتگی کلی در شهر گنتور (Guntur) کشور هندوستان را به ثبت برساند.
او با آنالیز تصویر تهیه شده توسط دستگاه طیف سنج، متوجه وجود یک خط روشن در قسمت زرد رنگ طیف خورشید شد. این پدیده، بیانگر وجود یک گاز ناشناخته در اتمسفر خورشید بود.
در ابتدا، جانسن تصور میکرد که خط روشن توسط عنصر سدیم ایجاد شده است. اما چند ماه بعد از این اکتشاف، نورمن لاکیر (Norman Lockyer) به عنوان ستارهشناس انگلیسی همان طیف نور را در روشنی روز مشاهده کرد و اظهار داشت که نمیتوان آن را به هیچ عنصر شناخته شدهای نسبت داد.
این اکتشاف از سوی نورمن، با نام «هلیوم» نامگذاری شد. این عنوان، برگرفته از ترجمه یونانی خورشید با نام «هلیوس» است.
با وجود آنکه ستارهها سرشار از هلیوم هستند، این عنصر در زمین بسیار کمیاب است؛ چرا که این عنصر بسیار سبک بوده و به راحتی از اتمسفر خارج میشود.
پس از کشف این عنصر در خورشید، وجود هلیوم در زمین تا 30 سال بعد نیز ناشناخته باقی ماند. سرانجام یک شیمیدان اسکاتلندی با نام ویلیام رمزی (William Ramsay) توانست اختراع این عنصر در زمین را نیز به نام خود ثبت کند.
این تصویر ناسا، خورشید را طول موجهای فرابنفش حاصل از اتمهای هلیوم نشان میدهد.
10- خورشید گرفتگی آلبرت انیشتین – سال 1919 میلادی – آفریقا و آمریکای جنوبی
تئوری نسبیت عام آلبرت انیشتین که بین سالهای 1907 تا 1915 میلادی مطرح شد، تاثیر گرانش بر نور را مورد بررسی قرار داد. در اساس این نظریه، پرتوهای نوری در هنگام عبور از اجسام سنگین همچون خورشید دچار خمیدگی میشوند.
اما اولین اثبات برای نظریه آلبرت انیشتین تا سال 1919 مقدر نشد. این نظریه، برای اولین بار با خورشید گرفتگی تاریخی در آفریقا و آمریکای جنوبی مورد آزمایش عملی قرار گرفت.
ستارهشناسان بریتانیایی یعنی آرتور ادینگتون (Arthur Eddington) و فرانک واتسون دیسون (Frank Watson Dyson) برای مشاهده این رویداد به جزیره پرینسیپ (Principe)، به آفریقا سفر کردند.
آنها با اندازهگیری دقیق مکانهای تحت پوشش توسط این خورشید گرفتگی تاریخی ، به استقبال آن رفته و محل دقیق ستارههای درخشانی همچون خوشه ستارهای حوریان دریایی (The Hyades) در صورت فلکی برج ثور (Taurus) را تعیین کردند.
این ستارهشناسان در لحظه وقوع خورشید گرفتگی مذکور، تصاویری را از این ستارههای پر نور خوشه ستارهای حوریان دریایی به ثبت رساندند. نتایج این آزمایش به شکل اعجابآوری با نسبیت عام مطابقت داشت! نور این ستارهها ضمن نزدیک شدن به خورشید در چنین شرایطی دچار خمیدگی میشد، در نتیجه این ستارهها در نمای دیگری از موقعیت واقعی خود به نمایش در میآمدند؛ درست همانطور که انیشتین پیشبینی میکرد!
مشاهدات بعدی خورشید گرفتگی سال 1922 در آفریقا، اقیانوس هند و استرالیا نیز توانستند نظریه نسبیت عام آلبرت انیشتین را با قطعیت به اثبات برسانند.