پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)
چهارشنبه 24 خرداد 1396 1:51 PM
بگذرانم با چه حالی این شب دلگیر را?
اشک من لبریز کرده کاسه های شیر را
مینشینم پشت در، چشم انتظارم پا شوی
با خودم ثانیه ها را میشمارم پا شوی
پشت در وقتی زیادی مینشینی مثل من
تازه وقتی گریه دارد میکند پیشت حسن
تا کجاها میروی با این صدا جان علی?
یاد یک کوچه نمی افتی تو را جان علی??
مینشینم پشت در...این در چه کرده با دلت
من یقین دارم همین "در" بوده اصلا قاتلت
آه، سی سال است قلبت را زده داغی شکاف
جای این شمشیر بدتر نیست از جای قلاف
خار در چشم است این، اما تحمل میکنی
آه...سی سال است قنفذ را تحمل میکنی
بشکند دستش که هر چه میکشیم از دست اوست
ساختی سی سال...سرش استخوان در گلوست
من بمیرم که کسی مانند تو تنها نشد
راستی پیدا شد آخر گوشواره یا نشد?
جان من غصه نخور اینبار پیدا میشود
بیشتر گریه کنی زخم سرت وا میشود
چاه را پر کرده ای از اشک..کمتر گریه کن
پس اقلا بی صدا، مانند مادر گریه کن
هق هق تو آسمان را هم پریشان میکند
چشم هایت بسترت را غرق باران میکند
سالها هرچند از کوچه دلت بی تاب بود
روضه ی تو دیدن یک استکان آب بود!
این وصیت های زهرا کار دستت داده است
گر چه بارانیست...چشمت به حسین افتاده است
آب دادی که به او? این لحظه های آخراست
کربلا، لب تشنه هایت را نبینی بهتر است...
شاعر: مسعود يوسف پو