پاسخ به:اشعار امام خمینی (ره) - غزل
دوشنبه 22 خرداد 1396 8:10 AM
هـــر جا كه شدم، از تو ندايى نشنيدم جـــز از بت و بتخــــانه، اثـــر هيچ نديدم
آفـــــاق پر از غلغله است از تو و هرگز بــــا گــــوش كر خود به صدايى نرسيدم
دنيـــا همه درياى حيات و من مسكين يـك قطره از اين موج خروشان، نچشيدم
رفتند حــــريفان به سوى كعبه مقصود بــا محملــــى از نور و به گردش نرسيدم
اين خــــرقه پوسيده، رها كرده و رفتند مـــن شـاد به اين پوسته در خرقه خزيدم
صاحبدل آشفته گذشت از پل و من باز دنبـــال خســــان پشت به پل كرده دويدم
مرغان همه بشكسته قفس را و پريدند مــن در قفس افتــــاده، به خــود تار تنيدم
يــا رب! شود آن روز كه در جمع حريفان بينم كـــه از اين لانــــه گنديــــــده پريدم؟