پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396 8:50 PM
تاریخ: 1357/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
ایشان فرمودند که پانزده سال و من عرض می کنم که پنجاه و هفت هشت سال. رنج ملت ما از زمان رضاشاه شروع شد و کسانی که آن زمان سیاه را به خاطر دارند می دانند که رضاشاه به این ملت چه کرد. رضاشاه به حسب آنچه در رادیوی دهلی بود منصوب از طرف انگلستان بود برای سرکوبی ملت ما. و بعد از رضاشاه محمدرضا از طرف قوای ثلاثه از طرف آمریکا و انگلستان و شوروی تحمیل شد بر ما چنانچه در کتاب خودش این مطلب را دارد که آنها صلاح دیدند که من باشم. البته آنها صلاح خودشان را دیدند برای اینکه نوکری بهتر از او که همه خز این ملت ما را به آنها بدهد تسلیم کند و مملکت ما را از حیث کشاورزی از حیث بازرگانی از همه چیزها عقب رانده کند و به نفع آنها بکند. البته آن ها او را مأمور کرده اند و خودش هم می گوید مأموریت برای وطنم. این مأموریت همان است. نه اینکه یک چیز دیگر بوده. و می دانید که بعد از این سال های رنج و عقده هایی که ملت ما پیدا کرد به قیام همگانی ملت آن قدرت شیطانی عظیم و آن قدرت های بالاتر از همه قدرت ها که قدرت های شیطانی است قدرت آمریکا قدرت شوروی قدرت چین انگلستان اینها همه پشتیبانی کرده اند از او لکن ملت وقتی که یک مطلبی را خواست با مشت گره کرده در مقابل همه اینها ایستاد و همه را شکست داد. و من می دانم که بازار تهران مرکز فعالیت سیاسی - اسلامی همیشه بوده است. بازار تهران بود که همیشه باعث می شد که کارهایی که علما پیشنهاد می کردند و یا کسانی که دلسوز به این مملکت بودند پیشنهاد می کردند به پشتوانه بازار تهران و بازرگانان تهران این امور انجام می شد. و من باید تشکر کنم از گروه اصناف و اشخاصی که بازاری هستند به هر صورتی که هستند من باید از آنها تشکر کنم که در این نهضت سهم عظیمی آنها داشتند. و اگر چنانچه بازارهای ایران نبود معلوم نبود که ما بتوانیم به مقصد برسیم. این پشتیبانی بازارهای ایران و پشتیبانی سایر اصنافی که ما داریم این اسباب این شد که الحمدالله تاکنون به این پیشرفت عظیم رسیده است ولی باز اول کار است و باید تتمه اینها هم به قبرستان ها بروند و بعد از این طرز یک حکومت اسلامی که حکومت از جانب ملت باشد که ملت تعیین کند او را مستند به ملت باشد ما در طول تاریخ ایران یک حکومت مستند به ملت نداشتیم زمان سلاطین سابق که اصل ملت ها به حساب نمی آمدند و باب، باب قلدری بود. از زمان
رضاشاه به این ورهم که ما اطلاع داریم و در مشاهدات ما بوده باز همین معنا بود. بنابر این یک حکومت ملی یک سلطنت ملی یک انتخابات ملی در این وطن نبوده است. از اینکه این انتخابات و مجالس مجالس ملی نبوده است و دولت های ناشی از این مجلس هم غیرقانونی است و مستند به آرای ملت نبوده است. آن شخص هم که الان به جای محمدرضا خان و به امر محمدرضاخان به مسند وزارت نشسته است ایشان هم که ادعا می کند من ملی هستم قانونی هستم نه قانونی هست و نه ملی هست. اما مدعی است برای اینکه احترام به این ملت هیچ نمی گذارد احترام به این فریادهایی که الان هم در....* در بین خیابان ها هست نمی گذارد. و اما قانونی نیست برای اینکه منشاش مجالسی است که آنها قانونی نیستند و خود ایشان قبل از اینکه به وزارت برسد تصدیق داشت به اینکه مجلسین قانونی نیستند حالا که به وزارت رسیده می گوید که قانونی هستند. البته اشخاصی که این طور باشند که آن که به نفع خودشان است یک جور است و آن که به نفع خودشان نیست یک...*. اگر به نفع او شد قانونی است اگر به نفع ما شد غیرقانونی است. این مسایلی است که بازار با ما همیشه شریک بوده در این مسایل و در این پیشرفت ها. لکن آنچه باید عرض کنم رمز این تقدم و پیروزی وحدت کلمه بود اگر وحدت کلمه نبود این پیروزی حاصل نمی شد.
شما می بینید که الان از مرکز تا هرجا بروید تمام مملکت با هم یک مطلب یک شعار دارند یک شعار آن هم شعار اسلامی شعار اینکه رژیم را ما نمی خواهیم سلطنت این کشور را نمی خواهیم و حکومت اسلامی می خواهیم حکومت عدل اسلامی می خواهیم. این وحدت کلمه که در بین یک ملت حاصل شد آن وقت می فهمیم به اینکه این قدرت های بزرگ با وحدت کلمه ملت نمی توانند کاری بکنند چنانچه ما دیدیم این معنا را و من امیدوارم که این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند. و عرض می کنم که الان مملکت ما حساسترین زمان تاریخ را دارد می گذراند یعنی تحول از طاغوت به حکم الله تحول از ظلم به عدل تحول از خیانت ها به امانت ها. این حساسترین وقتی است که ما الان در آن واقع هستیم و لهذا بر من که یک طلبه هستم و بر شما آقایان که بازرگانان هستید و بر علمای اعلام و بر طلاب علوم دینیه و بر دانشگاهی ها بر کارگران بر اجزای ادارات بر دهقانان بر همه اینها واجب است که از این نهضت پشتیبانی کنند. که اگر چنانچه خدای نخواسته از این پشتیبانی نشود تزلزلی در این پیدا بشود تا ابد ما دیگر زیر بار اینها هستیم فهمیدند اینها که آن چیزی که قدرت دارد وحدت ملت و اسلام است تحت بیرق اسلام است که این قدرت حاصل شده است و می تواند با ابرقدرت ها مقابله کند. این معنا را که فهمیدند آنها درصد بر می آیند که این قدرت را بکوبند و دنبال این هستند که علما را جدا کنند شما را از علما جدا کنند دانشگاه را از علما جدا کنند دانشگاه را از بازار جدا کنند همه اینها را با هم به هم بریزند که این وحدت کلمه از بین برود و بعد کارهای خودشان را بکنند و بعید هم ندانید که اینها همان رژیم سلطنتی را بخواهند حفظش کنند،
گرچه اینها به نظر انسان نمی رسد که یک چیز پوسیده ای را اینها بخواهند ولهذا دیدید که محمدرضا وقتی که پناه برد به این که دنبال او بود یعنی پشتیبانی از او می کرد راهش نداد در مملکت خودش. آنها این طورند که هر وقت به منفعت شان باشد یک فردی را چه می کنند. این را باید ما همه متنبه باشیم که ان شاءالله از حالا همان طوری که تا حالا قدرت ها با هم بوده است پشتیبانی بوده است بازار از کارگرها کارگرها از بازار همه از علما علما از آنها پشتیبانی کردند و همه با هم صف واحد همه باهم فریاد کردند و همه با هم خواستند آن مسایل اسلامی و انسانیه را، از حالا به بعد هم تا آخر نهضت ان شاءالله باقی باشد تا اینکه به یک ایرانی که مال خودمان باشد نه همه مخازنش را به این و آن بدهند یک ایرانی که زراعتش را خودمان بکنیم نه آنجایی که زراعتش را اسرائیل بکند و زراعتش را هم از دست ما بگیرد و تمام بشود همه چیز. من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را می خواهم.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.