0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:50 PM

مصاحبه خبرنگار خبرگزاری فلسطینی وفا

تاریخ: 1357/09/24

 

مصاحبه خبرنگار خبرگزاری فلسطینی وفا

س: مولانا الامام! بدون شک زندگی طولانی شما پر از تجربه های مختلف و تغییرات و تحولاتی بوده است و این سبب شده است که امروز از موضع قوی با مسایل برخورد کنید و خواسته ها و نظرات خود را خیلی واضح بیان نمایید، مضافا برای اینکه میلیون ها نفر از مردم ایران از رهبری شما در مبارزه خود برخودارند. از حضورتان تقاضا داریم که مهمترین مراحل این تجربه های تاریخی و آثار آنها را که در خط امروزی مبارزه شما تبلور یافته است، بیان نمایید.
ج: پیش از بیان تجربیات دورانی که من خودم شاهد آن بوده ام تذکر و توضیح یک نکته لازم است و آن اینکه نهضت موجود ملت ایران، همچنان که بارها گفته ام یک نهضت صد در صد اسلامی است و خط مشی و هدف ها و راه های آن از اسلام الهام می گیرد. اگر ملت ایران حاضر به سازش با شاه نیست - که یک فرد ظالم و جنایتکاری است - به این دلیل است که اسلام اجازه نمی دهد که ظالمی بر مردم حکومت کند ملت ایران با رژیم سلطنتی مخالف است، زیرا رژیمی است تحمیلی که هرگز متکی به آرای ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادی، مخالف با اراده و خواست مردم است و خود را موظف به تامین هدف ها و خواسته های مردم نمی داند و حکومت چنین رژیمی، حکومت طاغوتی است و اسلام اطاعت از این حکومت را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتی را واجب شمرده است. و این مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم که پایین ترین مرتبه نهی از منکر است شروع شده تا قتال، و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردد و اگر ملت ایران علیه تسلط اجانب مبارزه می کند، باز هم از اسلام دستور می گیرد، زیرا مردم مسلمان حق ندارند که غیر مسلمین را در امور خود دخالت بدهند که مسلط بر سرنوشت آنان شوند و واجب است که با این تسلط، مبارزه اسلامی کنند تا جامعه استقلال خود را به دست بیاورد. و نسبت به تجربه های عمر خودم، ما می بینیم که رضاخان که هیچ گونه صلاحیت حکومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف میل ملت، بر مردم ایران تحمیل شد و با روی کار آمدن رضاخان این سه اصل اسلامی در امر حکومت پایمال شده: اول، اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامی. و دوم، اصل آزادی مسلمین در رای به حاکم و تعیین سرنوشت خود. و سوم، اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین. و اگر در

صحیفه نور جلد 22 صفحه 151

آن روز برای احیاء این سه اصل اسلامی اقدام شده بود، کار به این جا نمی کشید و دیده ایم که رضاخان چه جنایاتی نسبت به کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران مرتکب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سرکار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق، حکومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتی نداشت، از این جهت به خواسته های جزیی مردم که پدرش نادیده گرفته بود تن داد و بعد که مسلط شد، جنایاتی مرتکب شد که دست کم از پدرش نداشت. و در بیست و پنج سال پیش که شاه ضعیف شد و فرار کرد، اگر مخالفین در آن روز به این اصول سه گانه اسلامی توجه می کردند و کار شاه را یکسره می کردند، به این جا نمی کشید و دیدیم که شاه بعدا مسلط شد و در این بیست و پنج سال و به خصوص در این پانزده سال اخیر جنایاتی مرتکب شده است که روی مغولان و چنگیزها را سفید کرده است، که ابعاد جنایاتش در بیان نمی گنجد و از این رو در این مرحله حساس، ملت ایران تصمیم گرفت است که متکی به اسلام و با الهام از اصول مترقی اسلام، نهضت خود را به پیش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامی، جامعه خود را از نو بنا کند و هیچ گونه سازش و راه میانه و امثال این تو همات را نپذیرد.
س: در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولت های بزرگ استعماری، خواب صهیونیستی تحقق یافت. این فاجعه بر مردم ایران تأثیری درآن زمان گذاشت؟ و چه عکس العملی داشت؟
ج: بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکاری دولت های بزرگ استعماری، برای همه مسلمین و نیز برای مسلمانان ایران فاجعه بود، فاجعه ای بسیار دردناک: و باید گفت متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولت های استعماری آن زمان بودند که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزی کردند. کشورهای اسلامی از دست ابرقدرت ها مصیبت های زیادی دیده اند و این هم یکی از مصایب بزرگ بود، منتها به دست صهیونیست ها. ملت ایران (نه شاه و دولت او) به دلیل احساس عمیق اسلامی خود از دست رفتن فلسطین را به مثابه از دست رفتن پاره ای از پیکر خود می دانست و به همین دلیل همیشه علی رغم همکاری شاه و دولتهای دست نشانده او با اسرائیل، عمیق ترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینی کرده است. من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده ام و چه بسیار از ایرانیان، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به تجاوز اسرائیل به زندان رفته اند و شکنجه دیده اند. و ما همیشه به عنوان یک وظیفه اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفه الهی عمل خواهیم کرد.
س: باید دانست که تجربه مصدق به همه ثابت کرد علت شکست را جستجو نماید و نتیجتاً گروه های مختلف سیاسی نشان داد که باید روش مبارزه را تغییر دهند. تقاضا داریم نتایجی را که از این تجربه گرفته اید بیان نمائید. آنچنان تجاربی که شما را در ایجاد اطمینان و رابطه محکم با ملت یاری نمود.

صحیفه نور جلد 22 صفحه 152


ج: من همیشه با روش های مسالمت آمیز مخالفت کرده ام. شاه به هیچ وجه نمی تواند و نباید سلطنت کند.
س: همان طور که می دانید، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویه سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967، قدرت و گسترش یافت. آیا اخبار آن به ملت ایران می رسید؟ به چه وسیله ای؟
ج: آری، خبر می رسید به همان وسیله ای که به سایر کشورها می رسید. البته رژیم ایران سعی می کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه کرده است و همیشه اعراب را مشتی مردمی که مسایل را درست درک نمی کنند معرفی کرده است. رژیم، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است. رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعی همه - چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند - به نفع اسرائیل کار می کردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامه ها مخالفت کردیم و اکنون نیز می کنیم.
س: در دهه 1960 شاه چیزی به نام (انقلاب سفید) برای اصلاحات ارضی و تغییرات اجتماعی اعلان کرد. تقاضا داریم حقیقت این نمایشنامه را بیان نمایید. بخصوص اینکه بعضی از وسایل تبلیغاتی مثل (پاری ماچ) این روزها ادعا می کنند که یکی از علل انقلاب رجال دینی، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر این است که زمین های ایشان را مصادره کرده است و نیز به خاطر اجرای اصول (انقلاب سفید) است.
ج: شاه پس از سال ها فکر و مشاوره با حامیان خارجی اش طرحی تهیه کرد که هم بتواند ایران را به نفع خود و اربابانش غارت کند و هم به خیال خام خود، زمینه هر گونه انقلاب داخلی علیه خود را نابود کند. برای توجیه برنامه های ضد ملی خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضی را به میان کشید، به این امید که دهقانان محروم و فقیر ایران را به بهانه صاحب زمین شدن بفریبد و آنان را علیه مخالفین خود بسیج نماید. البته اوج داستان غم انگیز شاه برای مردم ایران، اصلاحات ارضی بود، ولی مساله آزادی زنان را هم به این نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه کرد و سایر مواد به اصطلاح انقلاب سفید، هر یک نیز در این نمایش مبتذل نقش خاصی ایفا کردند. و اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این که کشاورز ایرانی که فقیر و محروم و گرفتار چنگال مالکین بزرگ - که همه از قماش خودشان بودند - بود، روز به روز بر فقرش افزوده شد و سرانجام برای لقمه نانی به شهرها روی آورد. شاه بلافاصله از این بازار کار ارزان سوء استفاده کرد و به بهانه صنعتی کردن کشور، راه را برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی در موسسات صنعتی هموار کرد و نیز همان مالکین بزرگ را می بینیم که امروز به صورت کارخانه داران بزرگ که همه از وابستگان و سرسپردگان رژیم هستند ظاهر شده اند. دیروز اگر کشاورزان ایرانی برای کوچکترین تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زیر شلاق می رفت و اموالش تاراج می شد، امروز هم کارگران برای به دست آوردن حقوق حقه خود، زیر فشار کارخانه داران به توسط مزدوران رژیم به گلوله بسته می شوند و در بعضی از روستاها روستاییانی که حاضر به مهاجرت نشدند، چون دارای

صحیفه نور جلد 22 صفحه 153

زمین های نسبتاً مرغوبی بوده اند، از خانه هایشان آواره کردند و زمین های مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند.
شاه برای ملت ایران دست به اصلاحات ارضی نزده است بلکه طراح اصلاحات ارضی یعنی آمریکا و سایر دول استعمار اقدام به اصلاحات کرده است. زیر نتیجه اصلاحات ارضی یعنی آمریکا و سایر دول استعماری اقدام به اصلاحات کرده است. زیرا نتیجه اصلاحات ارضی شاه این شده است که امروز در حدود نود در صد مواد غذایی ایران از خارج به خصوص از آمریکا تامین می شود و نتایج خانمانسوز اصلاحات شاه به همین جا تمام نمی شود. مزدوران شاه گفته اند که علمای مذهبی به دلیل اینکه اصلاحات ارضی زمین های آنان را از دستشان بیرون برده، علیه شاه قیام کرده اند. کدام زمین ها؟ کدام یک از علمای دینی از مالکین ایرانی بوده اند؟ زندگی علمای دینی که با سادگی در حد مردم معمولی است، آیا نیاز به زمینداری دارد؟ تمام دروغ های شاه و حامیانش برای ملت ایران روشن شده است. ابعاد خیانت شاه در زمینه مسایل اقتصادی به این مسایل تمام نمی شود ، شاه از آزادی زنان صحبت می کند، آزادی کدام زن؟! در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند و اکثریت زنان را ایرانی تشکیل می دهند، امروز همه علیه شاهند وسرنگونی او را خواستارند و همه آنان امروز می دانند که آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن. آزادی زن در منطق شاه، یعنی پر کردن زندان ها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی های اخلاقی شاهانه تن بدهند.
سوال: این روزها ملاحظه می شود که یکی از شعارهایی که مردم در خیابان های شهرهای ایران می دهند و همچنین خود شما می دهید، این است که کسانی که می کوشند سازش کنند، خائن هستند. تقاضا داریم محتوای این شعار و عواقب آن را بیان نمایید.
جواب: سازش با شاه یعنی سازش با ظالمی خائن و سازش با چنین موجودی، پیداست که خیانت به ملت ایران و اسلام است و اما راه حل های میانه را قبلاً توضیح دادم که چرا نمی پذیریم.
سوال : آیا ممکن است از چگونگی روابط بین خود و مقاومت فلسطین گفتگو کنید؟ معروف است که بین شاه و اسرائیل روابط آشکاری در میدان های مختلف برقرار است و به خصوص این که شاه، اسرائیل را به نسبت زیادی از طریق ارسال نفت کمک می کند. تقاضا داریم بعد از آزادی ایران از حکم شاه، روابط خود را با اسرائیل بیان نمایید.
جواب: همان طور که قبلاً اشاره کردم، ما همیشه در حد امکانات و قدرتمان از برادران فلسطینی برای پایان دادن به تجاوز اسرائیل و آزاد کردن اراضی اسلامی از دست اسرائیل غاصب حمایت می کنیم و هرگز کمترین کمکی به اسرائیل نخواهیم کرد.
سوال: درباره جمهوری اسلامی با یک برداشت عمومی بگویید که روابط جمهوری اسلامی با دو کشور بزرگ چگونه است؟
جواب: جمهوری اسلامی به این معنی است که قانون کشور را قوانین اسلامی تشکیل می دهد، ولی فرم حکومت اسلامی جمهوری است، به این معنی که متکی بر آرای عمومی است. و روابط ما با تمام

صحیفه نور جلد 22 صفحه 154

کشورها بر اساس احترام متقابل به طوری که نه به آنها ظلم می کنیم و نه به آنها اجازه ظلم را می دهیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها