پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396 8:33 PM
تاریخ: 1366/04/11
بسم الله الرحمن الرحیم
من تشکر می کنم از حضرات آقایان که عنایت کردند و این جا تشریف آوردند تا از نزدیک خدمتشان برسیم و من دعاگوی همه هستم، خصوصاً این نخبگانی که از سراسر کشور بسیار مورد اهمیت هستند. من نباید به آقایان تذکر بدهم لکن برای این که صحبتی شده باشد، دو سه کلمه عرض می کنم.
عرض من این است که تمام تشکیلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولیاء اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور این معنویات واقع است. تشکیل حکومت برای همین است. البته اقامه عدل است لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام، در هیچ کتابی از کتب الهی و فلسفی مثل قرآن نیست که حقایق معارف را به طور صریح در بعضی جاها و به طور کنایه بسیاری جاها فرموده است و آقایان باید توجه به این معنا داشته باشند که مردم را آشنا به معارف الهی کنند. اسلام بسیار غنی است هم از حیث جهات معنوی که در رتبه عالی است، از جهت عرفانی که بالاتر از آن است و هم غنی است از حیث تشکیلات اداری. و البته آقایان می دانند این را، در عین حالی که عنایت به طبیعت نبوده است و عمده هدایت به غیب بوده، معذلک می بینید که قرآن در /بسیار از/ بعضی جاها برخلاف آن چیزی که در بین مثلا هیأت دان های سابق بوده است، بر خلاف آنها می گوید. قرآن اول کتابی است که حرکت زمین را بیان کرده با صراحت. جبال را فرمودند مثل ابرها حرکت می کنند، خیال نکنید که اینها جامدند، منتها چون سابق هیأت بطلمیوس غلبه داشته است، بعضی از آقایان این را تعبیر کرده اند به حرکت جوهری و حال آن که حرکت جوهری حرکتی است مثل حرکت سحاب نیست، هیچ ربطی به او ندارد. و همین طور در بسیاری از جاها قرآن شریف مسائلی فرموده اند که در سابق نبوده است نظیرش، اصلش نبوده است. از این جهت ما باید عمده توجه مان به عرفان اسلامی باشد. اگر ملاحظه فرموده باشید در آیات شریفه ای که مربوط به معنویات و عرفان و عرض می کنم که سلوک و این طور چیزها هست، در هیچ کتابی نظیر قرآن نیست و هیچ کتابی سابقه ندارد که این طور عرفان داشته باشد، این طور فلسفه داشته باشد منتها از باب این که ما
عقب بودیم و عقب هم هستیم، نمی توانیم این طوری که قرآن شریف فرموده است، ما هم بتوانیم آن طور بگوییم. همین قدر می دانیم که باید ما هم مان را صرف کنیم و آن قدری که استعداد داریم، قدرت داریم تا آن اندازه ما معارف اسلامی را به مردم بفهمانیم. معارف اسلامی بسیار غنی است، بسیار بزرگ است و باید این را فهماند. مثلا /همین/ در عین حالی که توجه به مادیات نبوده است و عمده نظر روی معنویات است معذلک بر خلاف هیأت بطلمیوس، قرآن می گوید که تمام ستاره ها /در زمین/ در آسمان پایین واقع شدند، در صورتی که هیأت سابق این طور نمی گفتند /آسمان پایین/ هر چه ستاره هست در آسمان پایین است و سبع سموات از این جا معلوم می شود که غیر آن سبع سمواتی است که بطلمیوسی ها گفته اند، آنها می گویند که هفت آسمان یکی اش کره کذا دارد، یکی کره کذا، یکی کره کذا و آن آخریش عبارت از آنی است که ستاره ها را دارند. قرآن می گوید که نجوم در دنیای آسمان ها واقع شده است، تمام نجوم این طور است. بنابراین آن چیزی که ماورای اینهاست مثلاً سماء دوم ما نمی دانیم چی است قصه اش، بالاترش هم ما نمی دانیم چی است. زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب، این آسمان پایین را تزیین به زینت کواکب کرده. در هر صورت آن چیزی که من توصیه می کنم به همه اهل علم و به همه آقایان، به همه دانشمندان این که دنبال این بروید که معارف اسلامی را در بین مردم تقویت کنید که رأس امور این معارف اسلامی است و اگر او درست بشود همه کارها درست می شود.
اگر انسان معارف اسلامی را داشته باشد و حقیقتاً مومن به معارف اسلامی باشد، دیگر اختلاف پیدا نخواهد شد بین دستجات، اختلاف اساسی. البته رایی هست اما اختلاف اساسی که بخواهد این دسته، دسته دیگر را محکوم کند یا فرض کنید که توهین کند آن دسته، دسته دیگر را، این برای این است که ما ضعیفیم در ایمان. اگر ما قوی در ایمان بودیم، شما ملاحظه می کنید اگر همه انبیا در یک روز جمع بودند هیچ همچو اختلافاتی نداشتند. خوب! البته ما این طور نیست که بتوانیم اختلافات آرا را رفع کنیم، اختلافات آرا هست و باید هم باشد اما آن چیزی که لازم است این است که به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانیون سراسر کشور و سایر قشرها این معنا توصیه بشود که در سر یک چیزهایی که مربوط به نفسانیت است نزاع نکنند و این طور نیست که بعضی نزاع ها مربوط /به نفسانی/ به اسلام باشد، به خدا باشد. برای خدا انسان نمی شود اهانت کند به مومن، برای خدا انسان نمی شود که کشف ستر مومن بکند، اینها همه برای این است که نفسیت انسان این جوری است.
و /من/ امیدواریم که ما همه موفق بشویم که این پرده را، این حجاب را برداریم. خداوند انشاءالله همه آقایان را حفظ کند، سالم نگه دارد و در خدمتشان مستدام نگه دارد و همه الحمدلله خدمتگزار اسلام هستند و همه متوجه به مسائل.
والسلام علیکم و رحمةالله
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.