پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:28 PM
تاریخ: 1357/08/04
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز که چهارم آبان بود، در ایران اینطوری که حتی رادیوی خود ایران اطلاع داد بسیاری از شهرها را ذکر کرد که تظاهرات و ناراحتی ها بوده و از قراری که نقل شد مردم در قم و در - شمال - شمال تهران و در بعضی جاهای دیگر لباس سیاه پوشیده بودند، علم های سیاه در بعضی جاهای دیگر حمل می کرده اند.
ولادت ها مختلف است، یک تولدی است که مبداء خیرات است، مبداء برکات است، مبداء کوبیدن ظالم است، مبداء خاموش شدن آن بتکده ها و آتشکده هاست مثل ولادت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که گفته شده است که آتشکده پارس خاموش شد و گنگره های طاق کسری ریخته شد (حالا ریخته شدن و خاموش شدنش را تاریخ گفته است) لکن مطلب این است که دو قوه بوده است آنوقت که یکی قوه حکومت جائر بوده است و یکی هم قوای روحانی آتش پرست و آمدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تولد ایشان مبداء شکست این دو قوه است. یکی طاق کسری که کنگره هایش، کنگره های ظالمانه ریخت. اینکه می گویند (انوشیروان عادل) این از اساطیر است. یک مرد ظالم سفاکی بوده است منتهی شاید پیش سلاطین دیگر وقتی گذاشتند، به او گفتند عادل! والا کجایش انوشیروان عادل بوده است تولد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) - این پایه ها یعنی - مبداء ریختن پایه های ظلم و خاموش شدن آتش های دو گانه پرستی و شرک و آتش پرستی شد. آن دو قوه ای که در آنوقت بوده است با آمدن ایشان هر دو مبداء شکست این دو اصل یعنی توحید و عدل در عالم واسطه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بسط پیدا کرد و انشاءالله کند و نبوت اصلا آمده است، نبی اصلش مبعوث است برای اینکه قدرتمندهائی که به مردم ظلم می کنند پایه های ظلم آنها را بشکند و این کنگره های ظلم که با زحمت این بیچاره ها، به خون دل این بیچاره ها، به استثمار گرفتن این مردم ضعیف این پایه های قصر بالا رفته و کنگره هایش، کنگره ئی بوده است که بوده است، آمدن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شکستن این کنگره ها و فروریختن این پایه های ظلم بوده است، و از آن طرف چون بسط توحید است، این جاهائی که مبداء ستایش غیر خدا بود و آتش پرستی بوده است، آنها را منهدم کرده است و آتش ها را خاموش کرده است.
و بعضی از تولدها هم مبداء عکس این مطالب است مثل تولد چهارم آبان. البته من از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عذر می خواهم که ذکر تولد ایشان را می کنم و ذکر تولد این شقی را لکن مقابله نور و ظلمت است، مقابله انسان و لا انسان است. این تولد نامیمون که منتهی شد به اینکه شما می بینید، هر دوی این قضیه ها را که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تشریف آوردند و منهدم کردند آثار شرک را و ظلم را، این هر دو قضیه در تولد این آدم به عکس شد یعنی منتهی شد به اینکه هم ترویج از آتش پرستی و آتش پرست ها شد و هم پایه های ظلم مستحکم شد. خصوصاً در ایران، در ایران ما از آن طرف این آتش پرست های اطراف یزد و این حدود تقویت شدند به طوری که همین گبرهای آمریکا به شاه کاغذ نوشتند (به حسب آن چیزی که در روزنامه بود) و از ایشان تشکر کردند و نوشتند که: (تاکنون کسی پیدا نشده است که به اندازه شما از مذهب ما تجلیل کند و پشتیبانی کند.) خدا خواست که ملت ما زود بیدار شد، ولو دیر بود ولی باز زود بیدار شد که نگذاشت دنبال کند این آدم این مقاصدی را که داشت و گبرهای آمریکا و ثروتمندان آنها به ایشان خواستند تحمیل کنند، یا خودش هم موافق بود والا بیشتر از این مسائل بود در باب و مطالب خیلی دقیق تر و بیشتر بود.
ابتدای کار این بود که بعض آتشکده ها را تقویت کرد و تاریخ اسلام را عوض کرد به تاریخ گبرها و خدا داند که این خیانت که این به اسلام کرد و این اهانت که به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد، این خیلی جنایتش بالاتر از این کشتارهائی است که کرده است. این کشتارها را موازنه اگر بکنیم با این یک کاری که تغییر تاریخ رسمی اسلام را، نشانه توحید را، نشانه انسانیت را این تبدیل کرد به این تاریخ آتش پرست ها، گبرها، از همه خیانت هائی که به ما کرده است این بالاتر است. این حیثیت اسلام را می خواست از بین ببرد، این علامت اسلام را می خواست از بین ببرد. قضیه نفت های ما را فرستاده و برده و داده به آنها، اینها امور مادی است، البته خیانت است و خیانت به یک ملت است که ذخائر را به اجانب بدهد لکن قضیه تغییر تاریخ یک اهانت به حیثیت اسلام است و این آدم این کار را کرد و اگر این مشتی که ملت در دهن این زد که ملزم شد به اینکه تاریخ را دوباره برگرداند از آن طرف، تاریخ اسلام کند و تاریخ گبرها را کنار بگذارد، اگر این کار نشده بود، دنباله داشت این مسائل. اینها می خواستند که اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، به همان زمان سلاطین گبر متعدی آدمکش قهار و آنطور رفتار کنند و بساط هم همان معنا باشد، (پان ایرانیسم) ایران باید همان شؤون ایرانیتش را، حفظ بکنید، حساب بکنید، شؤون ایرانیت!!) شما همه چیزهایتان شاهان باستان بوده است؟!. شما ببینید اینها چه کردند با مردم. یک دسته هم آن مغان و امثال ذالک بودند، ببینید اینها چه جور رفتار می کردند با مردم ایران.
از آن طرف وقتی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و ملت خودش را دعوت به توحید کرد، چه جور رفتاری کرد با مردم، حتی با ذمی ها، حتی با آنهائی که خلاف مذهب بودند چطور رفتار می کرد. حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید که: (شنیدم که یک لشکری آمدند (ظاهراً لشکر معاویه بوده است) آمدند در کجا و یک خلخال از پای یک ذمیه ربودند، چه کردند.) یک خلخال از پای یک زن یهودی یا نصرانی خلخال را ربودند و نقل است که ایشان فرمودند: (اگر انسان بمیرد برای این، چیزی نیست.) یک چنین انسانی، ما یک چنین حاکمی می خواهیم. ما دنبال یک چنین رژیمی می گردیم که حاکم آن، سلطانش - وقتی که - (من جسارت می کنم که حضرت امیر (علیه السلام) را بگویم سلطان) حاکمش، امامش، آن که سلطه اش بر مملکت ها از حجاز گرفته تا ایران، تا مصر، تا کجا بوده است، نسبت به رعیت، آن هم آن کسی که خارج از مذهبش بوده اینطور عواطف داشته است و خودش وقتی همان روزی که با او بیعت کردند به سلطنت به اصطلاح و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از این که این کار را کردند، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش که کار می کرد، خودش با دست خودش. آن وقت می کرد برای چی؟ آن قنات را وقتی که در آورد، یک کسی گفت که مثلاً مبارک است، چه است. فرمود که: (مبارک برای ورثه است.) بعد گفت بیاورید. وقف کرد آن جا را برای مستمندان. ما یک همچو حاکمی، طالب یک همچنین حاکمی هستیم که وقتی که محاسبه حساب بیت المال را نشسته است و می کند، یک چراغ (آن چراغ های آن وقت نفتی بوده است یا چه بوده یا پیه بوده است، هر چه بوده است) روشن بود و حضرت داشت حساب کرد بیت المال را، یک کسی آمد آن جا با حضرت خواست بنشیند صحبت دیگری بکند، حضرت آن چراغ را خاموش کرد فرمود که: (تا حالا من حساب بیت المال را می کردم این چراغ مال بیت المال است از مال بیت المال برای خودش صرف می کردم، حالا می خواهی با من صحبت کنی و صحبت دیگری است ربطی به بیت المال ندارد، خوب چراغش را چرا ما روشن کنیم؟)
البته کسی قدرت ندارد مثل حضرت امیر (علیه السلام) عمل کند، هیچ کس در عالم نمی تواند این طور، لکن ما یک حاکمی می خواهیم که دزد نباشد. ما این قدر حالا راضی شده ایم که لااقل این قدر دزدی نکنند، این قدر مال این ملت را چپاول نکنند، این قدر ظلم به این ملت نکند.
عرض کردم در ولادت آن آقا (حضرت رسول سلام الله علیه) آتشکده ها خاموش شد، یا کنایه از این که این مبداء خاموش کردن آتشکده های ظلم است و ایشان (شاه) می خواست آن را روشن کند، در اطراف یزد تایید کرده است از قراری که گفته اند بعض آتشکده ها را، تاریخ را هم تغییر داد و بنا داشت که این کارها را یکی بعد از دیگری بکند که ملت به داد ما رسید و پایه های کنگره های قصر کسری فرو ریخت (کنایه از این که ظلم باید بریزد) . ایشان را می بینید که با این ملت چه کرد؟ چه ظلم ها
به این ملت کرد و دارد می کند؟ حالائی که این نفس های آخر هست و حرکات مذبوحانه است حالا تازه یک فکرهائی به کله اش افتاده است، به اسم کولی ها در کرمان و از قراری که می گویند به اسم بیابانگردها، یک دسته ای آورده اند (حالا از آنها هم اگر یک چیزی به آنها داده باشند و آوردند، نمی دانم) اما نظیر مدرسه فیضیه و آن سال که دیگر ما حاضر بودیم و در قم بودیم که این سازمان امنیتی ها را و این کماندوها را به اسم دهقان ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن آتش زدند، عمامه ها آتش زدند، اشخاصی از پشت بام انداختند پائین و از بین بردند. به وسیله کماندوها به اسم این که دهقان ها هستند، دهقان ها دیگر آخوند نمی خواهند!! اینها دیگر قرآن نمی خواهند!! آخوند نمی خواهند!! دهقان این جور است! دهقان، هر وقت هم از او بپرسی، هم قرآن را می خواهد و هم اسلام. عاشق اسلام است دهقان های ما این کماندوها و یا اینهائی هستند که شما تربیت کردید برای اینکه اسلام را بکوبید!؟ آنوقت اینکار را کردید که دیگر ما بودیم و حاضر وقعه بودیم، حتی منزل ما هم آمدند منتهی من با یک ضربه مقابل نگذاشتم که آن کارهائی که می خواهند، بکنند.اجتماع بود آنجا اوایل این قضایا بود و اجتماع بود و بعضی صحبت می خواستند بکنند و خود من هم شاید صحبت کردم یا می خواستم بکنم، به من گفتند که، دیدم خودم هم که یک صلوات های بی مورد فرستاده شد، من به یکی از رفقا گفتم که: (برو بگو اگر در این جا یک شلوغی بکنید، من می روم در صحن حضرت معصومه (علیه السلام) ، آنجا می روم منبر و حرف هایم را آن جا می زنم.) اینها مامور نبودند یک همچنین کاری که همچو عکس العملی دارد بکنند، نمی دانستند که باید چه بکنند، ترک کردند و همان روز در مدرسه فیضیه ریختند و همان بساط را درست کردند و - عرض می کنم که - همان جنایات را همان عصرش در مدرسه فیضیه آن جنایات را کردند. آن روز به صورت دهقان آن بساط و آن رسواگری ها را کردند، حالا شروع کردند به این که کولی ها چیز کرده اند، در آن جا به اسم کولی ها و در جاهای دیگر هم باز همان مسأله که:
(مردم، دهقان ها، رعیت ها این کار را می کنند.) خودشان ریختند در شهر عرض می کنم که همدان را آن طور با وضع فجیع به مردم حمله کردند و زنجان هم همین طور نقل می کنند. در قم هم دو سه روز است که تشنجات است و تیراندازی است و آدمکشی است. در تهران هم بعضی جاهایش تشنجات بوده است و رادیو هم همین امروز که آوردند پیش من و یک مقدارش را گوش کردم در خیلی جاها اسم برده که تشنجات است و - اینها - روز چهارم آبان و روز تولد ایشان، این جشن مردم است سیاهپوشی است بله اینها هم گویند (یکی دوجا را اسم بردند) مراغه، ظاهراً مثل اینکه مراغه بوده، کجا بود، آنجاها چه کردند،یک مشتی هم حرف می زنند. حالا کی چه کرده من نمی دانم که تا چه اندازه راست می گویند و اشخاص کی بودند اما از آن طرف خودشان بسیاری از شهرها را اسم بردند و آنی که آنها می گویند، آن نیست، تنها آنها نیست بعد باید اطلاع به شما برسد. در ولادت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این دو قضیه مهم مبداءش بوده است: خاموش کردن جهات شرکی و آتش پرستی و فرو ریختن کنگره ظلم در تولد ایشان هم مبداء برافروخته شدن اساس آتش پرستی (اگر مهلت به او می دادند) که نمونه اش تغییر تاریخ بود و بر پا کردن کنگره های ظلم همه جانبه که ازآن ظلم ها
این آتش سوزی هاست. خوب یک دسته مردم بیچاره که رفتند توی سینما، البته سینمای ایران جای، رفتن نیست، این یک - چیزی است که - مصیبتی است که بر ایران وارد است که جوان های ما را این سینماها ضایع می کند، خراب کند لکن یک عده مردمی که رفتند در آنجا، اینها چه کرده بودند که لایق این بودند که باید در آن را شهربانی بیاید ببندد و اگر بخواهند مردم باز کنند، اجازه بازکردن ندهند؟ موارد معلومی است که با نقشه مواد آتش سوزی را گذاشته بودند آتش بزنند، یک مردم بیچاره را در آن جا بسوزانند و خاکستر کنند. تمام مقصد این بود که بگویند: اینها را که خرابکارها کنند. خوب خرابکاری هم حدی دارد که خرابکاری بکنید و گردن خرابکار بگذارید. یک همچنین مردمی هستند اینها. ایرانی ها مبتلا به یک همچو رژیمی هستند. حالا هم که در کرمان آن فضاحت را در آوردند در مسجد ریختند مردم را یک دسته ای خفه شان کردند به وسیله گازها و چیزها، یک دسته ای را کشتند. بچه و زن و مرد و بزرگ را، مسجد را همه چیزش را آتش زدند، معبد مسلمان ها را، بعد هم ریختند توی بازار و بازار را آتش زدند و غارت کردند. حالا تازه می گویند که بناست بفرستیم تحقیق کنند چه کسی چنین کاری را کرده است! کی را بفرستند که تحقیق کند؟ همان که فرستادند تحقیق کرد در آبادان چه کسی چنین کاری کرده؟! آن ظالمی که این کار را کرده است، اعلیحضرت خواهند او را مجازات کنند؟ آن آقا خودت هستی. مبداء همه ظلم ها، مبداء گرفتاری مردم خود ایشان هستند.
اگر ملت ایران همت نکند و زود کلک این را نکند خیلی کارها این می خواهد بکند. باید به داد ملت رسید. باید هر کس در هر جا هست کمک کند به این ملت والا این مرد اساس همه چیز را خواهد برد. حالا بعد از این که در کرمان آن فضاحت ها را کردند و به اسم نمی دانم کولی وکذا (کولی تر از خودشان هیچ کس نیست) به اسم این حرف ها، حالا تازه بله، فرستاده اند برای این که تحقیق کنند،ببینند که چه کسی همچنین کاری راکرده و کی همچنین ظلمی کرده آقا دیگر ملت باورش نمی آید این حرف های شما را. همان اولی که در آبادان این کارها شد خود مردم آبادان ریختند بیرون فهمیدند که آنها خودشان کرده اند برای این که شواهد بود اگر کسی و اگر یک آدم شلوغکاری می خواست این کار را بکند با این نظم آتش سوزی را با این نظم درست کند و مواد آتش زا را با این نظم درست بکند و بعد هم در این جا را ببندد و اجازه ندهد که کسی بیرون بیاید نمی توانست از آن جا مردم صدایشان در آمد حالا هم هر وقت طرح بشود، مردم خودشان می گویند، در قبرستان هم که رفتند آن همه تظاهر کردند بر خلاف. حالا هم قضیه کرمان همین طور است قضیه همدان همین طور است، قضیه زنجان همین طور است حالا ایشان تازه به فکر این افتاده است که با این صورت مردم را بکوبد. همه مردم می دانند که همه ظلم ها با دستور اوست. ممکن نیست که یک شهربانی آتش به مردم روشن کند الا با اذن ایشان. مگر جرات می کنند که آدم بکشند اینها اگر اذن این نباشد؟ اگر امر این، امر اکید این نباشد؟
در 15 خرداد خود ایشان فرمانده بود، فرمانده قوا از قراری که نقل می کنند بود. همه این جاها فرمانده اش خود این آقا است. این مبداء ولادتی است که مردم ایران گرفتارش هستند و انشاءالله خداوند رفع کند این اساس ظلم را، بیرق را بخواباند انشاءالله و انشاءالله نزدیک است، نزدیک است.
این طور دست و پا زدن، دست و پا زدن آن حیوانی است که سرش را بریده اند و حالا می خواهد دست و پا بزند.
لکن همه ما مکلف هستیم، همه ما تکلیف داریم در اینجا که هر یک از شمائی که می تواند مطلب مسائل ایران را برساند به روزنامه های این جا، به مجلات این جا، به رفقای مدرسه ای شان، به دانشگاه های این جا برسانید مطالب ایران را، بگوئید به مردم. الان تبلیغات اینها، آن تبلیغات دامنه دارشان، الان هم باز شاید پیش یک اشخاصی مبهم باشد قضیه که چیست. آیا همانطوری است که آمریکا می گوید که اینها را چون به آنها آزادی داده اند! آزادی تند داده اند! و زیاد داده اند! اینها از آزادی صدایشان درآمده! تخمه کرده اند ملت ایران از آزادی که به او داده است؟ زیادیش آمده آزادی که فریادش درآمده؟! خوب منطق آقای کارتر این است. در روزنامه ها بود که ایشان گفتند که یک دموکراسی تندی، یک آزادی تندی داده است و همین منشأ شد (در روزنامه کیهان بود یا اطلاعات) که مردم با آن مخالفت می کنند! این طور است؟ این آزادی داده به مردم؟! چون آزادی داده، باز فریاد کنند یا آزادی، یا آزادی؟! چون مستقل هست و تمدن بزرگ هست
همین امروز هم این مرد می گفت که ایران می بینید چه آزادی هائی دارد! دارید همه شما می بینید ما چه آزادی ای داده ایم به این ملت! همین امروز داشت صحبت می کرد، در چهارم آبان. من تعجب می کنم، خدا می داند تعجب دارد که اینها چه جور آدمیند... و ثانیاً یک رعبی در مردم مسلمان پیدا بشود که به قول شاه اگر من نباشم کمونیست است، دنیا اصلاً به هم می خورد. اگر ایشان نباشداصلاً ایرانی در کار نیست!! پس ایران یعنی محمد رضا.اگر ایشان نباشد، دیگر ایران در کار نیست! ایشان هم می گویند که (خوب ما ایرانی می خواهیم تا در آن زندگی کنیم، تا در آن اختلافات کنیم و چه کنیم، خوب ایرانی نمی ماند دیگر) این جوان هائی که یک همچنین شعارهائی (که شعارهای صحیح نیست) می دهند، اینها دارند کمک می کنند به این دستگاه. از یک جهت کمک که مردم ایران که دیگر از این حرف ها نمی ترسند لکن خوب به خیال خودشان که یک دسته ای از مردم بترسند که مبادا اگر شاه برود این کمونیست ها بیایند. از یک طرف خود همین اختلاف بین خود جوان ها و دو دستگی بین جوان ها کمک بر این دستگاه است، بنابراین شمائی که می خواهید این آقا را به خیال خودتان سرنگون کنید، پایه های ظلمش را مستحکم می کنید، من متأسفم که اینها اینطور بدون اینکه ملتفت باشند چه می کنند دارند کمک می کنند، آنهائی که شما را دعوت می کنند به این شعارها، آنها وابسته به خود دستگاه هستند. الان توده ای هائی که اسمی بودند و رسمی بودند، در دستگاه ایشان نوکرند این کمونیست ها روسایشان بچه ها و جوان های ما بازی خورده اند اگر چنانچه یک همچنین کاری بکنند. اینها باز نور اسلام در شان هست منتهی بازی خورده اند، اینها رها کنند این جنایتکارها را. آنهائی که دعوتشان می کنند به اینها،
آنها می خواهند حفظ کنند شاه را و شما ملتفت نیستید. چه در داخل این مسائل باشد و چه در خارج تبلیغات برای حفظ این آدم است با تشبث به هر چیز. تشبث به هر چیز که می توانند می کنند که این آدم باقی بماند تشبث به - نمی دانم - این مسائل یکی از چیزهائی است که اینها می کنند. بیدار بشوید این جوان های ما توجه کنند به مسائل روز مسائل روز مسائل صحیح دقیق است و خود هزار و پانصد نفر (اگر راست باشد هزار و پانصد نفر دانشجو دلیل بر شکست کمونیست است در ایران برای اینکه هزار و پانصد نفر در مقابل سی میلیون جمعیت که همه علم را بلند کرده اند، می گویند قرآن می خواهیم، این دلیل بر این است که اینها شکست خورده اند در ایران، نه اینکه اگر ایشان برود کمونیست در کار می آید، اگر ایشان بروند کمونیست یک دانه هم پیدا نخواهد شد برای اینکه اگر ما فرض کردیم یکهزار و پانصد نفر، پنجهزار نفر باشند، همین جوان های قم می خورند اینها را، لازم نیست تهران هم دخالت بکند، همین جوان های قم ما می خورند اینها را. کمونیست چه غلطی می تواند بکند، بازیتان داده اند، اینها حرف است. می خواهند از شما یک چیزی بگیرند که برای شاه مفید باشد. شما را استثمار کرده اند الان، استحمار کرده اند شما را. به این حرف ها گوش ندهید.
همه با هم همصدا بشوید، همه با مسلمان ها همصدا. اگر این صدای توحید را با هم بلند کنید، این تمام شود کارش. اختلاف نیندازید که هر کس از یک گوشه ای بگیرد. امروز اختلاف، انتحار مسلمین است. باید همه با هم باشید. همه یک صدا همه با یک صدا و آن یک صدا این است: مرگ بر این شاه و بر این سلطنت، مرگ بر آنهائی که این را پشتیبانی می کنند مثل کارتر و امثال اینها. این شعار ماست و ملت پیش می برد. نترسید از این حرف ها و هیاهوها، مگر یک ملتی که پا شده است یک حرف حقی را می زند شود تحمیلش کرد دیگر؟ دیدیم حکومت های نظامی نتوانست هیچ کاری بکند، مگر قم حاکم نظامی نیست الان؟ سه چهار روز است در قم شعارها هست، دعواها هست مگر تهران نیست؟ تهران هم همین طور.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت برادرهائی که در داخل هستند و در خارج هستند و همه برای اسلام فداکاری می کنند می خواهم. خداوند همه شما را موفق کند. خدا همه شما را سلامت بدارد. همه باید جدیت کنید که این ملتی که الان بپا خاسته و خون دارد می دهد، جدیت کنید، همراهی کنید تا اینکه انشاءالله پیش ببرند اینها و همراهی شما در خارج تبلیغات است الان آنها مواجه با کماندوها و کولی ها (به اصطلاح خودشان که همان کماندوها هستند) هستند و خونشان را دارند می دهند، شما در اینجا هستید و باید هر طوری که می توانید با تبلیغات به آنها کمک بکنید.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.