پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:28 PM
تاریخ: 1357/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
ما این روزها، هر روز مواجهیم با این مسائلی که پیشتر ممکن بود در ماهی یک مرتبه، بیست روز یک مرتبه مواجه باشیم و قبلاً این مهلت را به مردم می دادند که تا هفته اینهائی که کشته شدند مهلت باشد برای هفته، تا چهلم مهلت باشد و در چهلم باز یک جنایت واقع بشود.
امروز وضع ایران طوری شده است که الان که من با شما صحبت کنم، در همدان اختلافات هست و به هم ریختگی، از سه روز پیش از این تا حالا بین مردم و پلیس و دستگاه انتظامی اختلاف هست. قضیه اختلافات مردم با دستگاه از یک جهت نیست، از دو جهت نیست هر جهتی از جهات را که یک ملتی به آن احتیاج دارند و می بینند که این دستگاه ظلم این شاه، این ارباب های شاه که آمریکا و انگلستان و شوروی مهمشان هست، هر دستگاهی از دستگاه هائی که ملت از آن یک نحو استفاده ای دارد، اینها به خطر انداختند و از بین بردند. یک ملتی احتیاج به فرهنگ دارد، ملت با فرهنگش زندگانی سیاسی تواند بکند، ما فرهنگمان یک فرهنگی است که استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست بلکه اداره اش باید به دست خارجی ها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش و لهذا یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند، یک فرهنگیان سالم تحویل به ما نمی دهند، اساتید دانشگاه نمی توانند، نمی توانستند که به کار خودشان آنطور که باید ادامه دهند، دانشجوهای دانشگاه ها نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان ادامه بدهند، اینها همه دستگاه باید دستگاه مداحی برای آریامهر باشد. همه، همه باید یک کلام دستگاهی باشد که اداره ظلم را تقویت کند. ملت می بیند می رود سراغ فرهنگش، یک فرهنگ فلج، یک فرهنگی که از آن هیچ کار نمی آید و نمی تواند یک نقش صحیحی داشته باشد در ملت، می رود سراغ ارتشش، می بیند که ارتشی است که انگل است، شصت هزار نفر مستشار آمده اند و عده کثیریشان، اینهائی که آمدند و ارتش را به دست گرفته اند مستشارهای آمریکائی هستند که الان ارتش ما را دارند اداره می کنند. ارتش تحت فرمان ما نیست، تحت فرمان ملت نیست، برای ملت نیست، به نفع ملت نیست، همه قوایشان را رویهم گذاشتند برای کوبیدن این ملت به امر شاه و به امر دستگاه های جلوتر.
شاه اینهمه فجایع را دارد انجام می دهد به دست همین اتباع خودش و اینها بسیاریشان، خیلی شان هستند که اینها نمی خواهند میل ندارند لکن یک قوه بالاتری بالای سرشان هست، مستشارهای آمریکا هستند، دستور را به آنها می دهند و عمل می کنند و شاه را می خواهند با همه جنایتش نگه دارند. دیروز وزیر خارجه، همین دیروز، پریروز وزیر خارجه انگلستان گفته است که: (ما منافع داریم در آنجا، در ایران و ما نمی توانیم یک کسی که منافع ما را تامین می کند (قریب به این معنا) یک کسی که منافع ما را تامین بکند، از آن پشتیبانی نکنیم) ما دنبال همین معنا هستیم، ما هم همین ادعا را داریم که شاه برای تامین منافع انگلستان، برای تامین منافع آمریکا، برای تامین منافع شوروی مانده است الان. متفقین او را گذاشتند سرکار برای اینکه منافع آنها را تأمین بکند. خود ایشان هم گفتند که متفقین گفتند که ما باشیم، ما سرکار باشیم، خاندان پهلوی باشد. خدا لعنت کند این متفقین را که یک همچو حیوانی را به ما مسلط کردند. همه حرف ما این است که آقای وزیر خارجه انگلستان می گوید، همه درد ما این معناست که ایشان برای منافع شما الان در مملکت زندگی می کند، برای منافع اجانب دارد زندگی می کنند.
ایشان می خواهد همه چیزهای ما را به باد بدهد به نفع شما، نفت ما را به شما بدهد - عرض کنم معادن ما را به شما بدهد، فرهنگ ما را فدای شما بکند، نگذارد که یک فرهنگ صحیح باشد تا جلوی شما را بگیرد، اسلام را تضعیف کند، نگذارد که اسلام به آنطوری که هست منعکس بشود که نگذارد اسلام مقاصد خارجی ها انجام بگیرد علمای اسلام را تضعیف کند، نگذارد که اینها نفسشان در آید و به مردم برسد و بگویند که این آدم دارد با شما چه می کند. جناح های سیاسی همه جناح ها را، بازاری های صحیح و روشنفکر را، دانشگاهی های ما را همه راکوبند، نمی گذارند که صدای آنها در آید و اگر هر جا یک صدائی در آید، با کماندو، با آنها، با این اجیرها آنها را می کوبند. مگر همدان چه کرده است؟ همدان یک کلمه ای گفته است که دنبالش ریختند و دخترها را گرفتند. این هیاهوئی که الان پیدا شده، یکی از دخترها را خلاف عفت با او کردند و خودکشی کرده، الان هیاهوی همدان که پنجاه نفر می گویند تا حالا کشتار داده است برای یک همچو مسائلی است.
و این است که آنطوری که من سابقاً حدس زدم (شاید دو سال سه سال پیش از این بود) که باید ما بترسیم از این دیکتاتورها اواخر عمرشان اواخر عمرشان دیوانه می شوند، این آقا محمدخان قجر هم دیوانه شد آن آخر عمرش، نادرشاه هم دیوانه شده آن آخر عمرش بعضی شان هم از اول دیوانه اند مثل رضا شاه (از اول دیوانه بود) این الان به حال دیوانگی و عصبی دارد زندگی می کند ، الان
وقتی که باهاش مصاحبه می کنند، نمی فهمد. آن کسی که مصاحبه دیروز ظاهراً کرده، پریروز که (امروز برای من آوردند همین تازه کرده) حالا شاید امروز بوده که می گوید که من که حرف می زدم او خودش با خودش داشت حرف می زد و یک مسایلی را همین طور پیش خودش هی می گفت. این روزنامه ای که از فرانسه هست، این که با آنها مصاحبه کرده، در خلالش می گوید که من چی گفتم او چی گفت، بعد می گوید که: همین طور یک چیزهائی می گفت و درد دل هائی خودش با خودش می کرد و بیست مرتبه (ظاهراً نوشته است که) این کلمه را بیست مرتبه گفت که (حالا چاره چیست؟ حالا چه باید کرد؟ چه بکنیم؟) خوب معلوم است چه می خواهند، بگذار برو دیگر چه می خواهی از جان این ملت؟ علاجش با خودت است بگذار برو. حالا هم که دارد طلاها را می برد و پریروز به ما اطلاع، دادند که روز قبل طیاره ای که پر بوده است از جواهرات سلطنتی فرستادند برایش رفت، پدرش هم همین کار را کرد. این گرفتاری های ملت اینهاست.
ما اختلاف شخصی و خانوادگی با تو نداریم که می گوئی که این خمینی با من اختلاف شخصی دارد. چه اختلاف شخصی من با تو دارم، چه کردی که، به شخص من چه کاری تو داری؟ من با ملت دارم حرف می زنم، ما درد ملت را داریم نه درد خودمان را. ما می گوئیم که با ملت ما داری چه می کنی، تو با اسلام ما چه کردی یا داری چه می کنی، تو با علمای اسلام ما داری چه می کنی. شخصیتی توی کار نیست. نزاع ما سر ملت است، سر اسلام است که تو داری تمام مخازن ایران را به باد می دهی و به دیگران می دهی و ما می گوئیم نه نباید، باید مال خودمان باشد - مال گرسنه های ما باید سیر بشوند. ما حرفمان این است که این برهنه ها و گرسنه هائی که توی کوچه ها دارند می گردند و هیچ چیز ندارند و گرفتار هستند، این رعیت هائی که به اصطلاح خودتان با اصلاح ارضی خواستید کاری بکنید، برای آمریکا هم کردید آن کار را و ماموریت تان را برای وطن تان انجام دادید و ماموریتی که آمریکا به شما داده بود، انجام دادید و یک مملکتی را محتاج کردید در همه چیز به آمریکا و خارج.
درد ملت که الان فریادش بلند است همه فریاد این است که ما آزادی می خواهیم، ما استقلال می خواهیم، ما نمی خواهیم که این مخازن ما را به باد فنا بدهد، بعد از بیست سال دیگر نه نفت داریم، زراعتمان هم که از بین بردند هیچ چیز نداریم. وقتی هیچ چیز ندارد این ملت، آنوقت چطور زندگی کند؟ این نسل آینده چطور زندگی باید بکند؟ ما مسؤولیم نسبت به نسل آینده. ماباید الان هر چه قدرت داریم اعمال کنیم که دست اینها را کوتاه کنیم از این مخازن خودمان و از این مخازن ملت تا اینکه نفت یک مقداری بنیه و دوام داشته باشد. نفت زیاد است منتهی زیاد می خورند، می برند، نفت ها را دارند می برند و مجان می برند، کاش مجان می بردند، می برند و برای خودشان عوضش پایگاه درست
می کنند.اسلحه به ما می دهند! مگر اسلحه به ما می دهند؟! اسلحه برای آمریکاست که پایگاه در ایران درست بکند. کوه های طرف چیز را، کردستان را، کجا را، تمام اینهارا پایگاه برای آمریکا دارند درست کنند. اسلحه، مااین اسلحه ها به دردمان نمی خورد، اسلحه ای که ما نمی توانیم بدانیم چطور اسلحه را به کار می برند، به درد ما نمی خورد. از آن طرف نفت می برند، از آنطرف اسلحه برای خودشان می فرستند در اینجا، به نفع خودشان اسلحه را می فرستند به ایران برای اینکه پایگاه دارند، با این اسم که عوض پول نفت است که صدای مثلاً شوروی و اینها هم زیاد در نیاید، به اسم اینکه ما محتاجیم به اینکه مملکتمان چه باشد، باید قدرتمان چه باشد.
چند سال پیش از این، خود این شخص گفت، خود این شاه گفت که ما اسلحه نمی خواهیم، ما احتیاجی به اسلحه نداریم، ما برای اداره امور خودمان اسلحه داریم به اندازه کافی. راست می گوید، برای کشتن مردم که این چیزها را نمی خواهد، همین مسلسل ها که دارند، که دارند می کشند، کار دیگری ایشان ندارد جز آدمکشی، جز اینکه ملت خودش را بکشد. همین آدمی که می گفت ما اسلحه نمی خواهیم، بعد از اینکه از طرف آمریکا امر به او شد که باید اسلحه را ببری و آنجا پایگاه باید درست بکنی به اسم عوض نفت، گفت (ما باید اسلحه داشته باشیم و قدرت های دیگری که همجوار ما هستند اسلحه زیاد دارند) ، یک چیزهائی گفت: (عراق اسلحه اش عبارت از اسلحه ئی است که در یک روز می تواند چه کند) . همه اش دروغ، اسلحه ما می خریم؟! اسلحه برای ما نیست، اسلحه برای خود آمریکاست. آنها می خواستند پایگاه درست کنند، می دیدند که اگر همچو مستقیماً بیایند بگویند که پایگاه می خواهیم درست کنیم، شوروی از آن طرف ایستاده و اسباب نزاع می شود، به اسم اینکه ما نفت می گیریم و پول نفت را با کالا می دهیم، (کالایش هم عبارت از اسلحه ست) با این اسم برای خود آمریکا در ایران پایگاه دارند درست می کنند. درد ملت ما این است که یک آدم خیانتکاری است، خیانتکار، پسر خیانتکار، پدر خیانتکار، خودش هم خیانتکار.
و حالا دیگر ملت به تنگ آمده، نمی خواهند الان بچه های مدرسه تا پیر مردها می گویند ما نمی خواهیم این را. رفراندم بالاتر از آنچه که یک ملتی همه بگویند نمی خواهیم؟ خوب معنایش این است که این شاه، شاه نیست دیگر. شاه با آرای ملت باید شاه باشد، وقتی آراء ملت بر خلاف شد دیگر شاه نیست. مجلس وقتی آرای ملت نباشد مجلس نیست. مجلس ما که از اول هم مجلس نبود. خوب ما تاریخ اینها را داریم من خودم تاریخ اینها هستم. من یادم هست از آنوقتی که رضا شاه آمد و کودتا کرد تا حالا همه این مسائل من یادم هست، مجلس موسسانشان را من یادم هست که با سرنیزه درست شد، کی مجلس ما داشتیم؟ چه روزی ما مجلس داشتیم؟ هیچ روزی از زمان رضاشاه تا حالا، ما هیچ روزی یک مجلسی که مردم با اختیار خودشان بروند صندوق رای بدهند، همچو مجلسی هیچوقت ما نداشتیم تا الان. این اعضائی که در مجلس هستند، همه شان خیانتکارند برای اینکه همه می دانند با امر شاه آمدند
در مجلس و ملت اطلاع ندارند. اول اشکالی که به تمام افراد مجلس هست، اینست که شما می دانید، شما را نمی شود گفت داخل در مجاری امور نبودید و از ماورای جو آمدید، شما توی این مردم مطلعتر از خود این ملت هستید و می دانید که آمدن شما در مجلس به تصویب مردم، انتخاب مردم نبوده است، این انتصاب شاه هست، ماموریت شاه هست، از سفارت لیست آوردند، و تعیین کردند شما را. شما این را می دانید و رفتید مجلس. اول اشکالی که به آنهائی که الان می گویند ما ملی هستیم، اول اشکال این است که شما چرا تو این مجلس رفتید؟ می گویند مجبور بودیم؟ آخر کسی شما را مجبور نکرد که حتماً بیائید بروید تو مجلس، خودتان هم داوطلب بودید و رفتید، با همه کارها هم موافقت کردید حالا می گویید که، دیدید یک ورقی خوب، این طرفی دارد می آید، می خواهید برای خودتان جا درست کنید. اشکال این است که برای چه شما تو مجلسی که انتصاب است و خلاف قانون اساسی است یک همچو مجلس مخالف قانون اساسی است، قانون اساسی مردم را به آنها اختیار داده است، کسی حق ندارد دخالت بکند.
شاه مجرم است به حسب قانون اساسی، معزول است به حسب قانون اساسی، شاه خیانتکار است و خیانتکار معزول است به حسب قانون اساسی. نمی تواند یک شاهی که بر خلاف مصالح ملت عمل می کند، بر خلاف آن چیزی که برای آن قانون معین کرده است عمل می کند، شاه باشد. این اصلش شاه نیست، معزول است این، این غاصب است، این آدم، یک آدم یاغی است، نه این است که شاه، یاغی است و آن عزل نمی خواهد دیگر، این معزول است خودش، یاغی است این آدم.
حرف ما این است که این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند، انگلستان از آنطرف تائیدش می کند و آمریکا از آنطرف تائیدش می کند و چین از آنطرف تائیدش می کند و شوروی از آن طرف تأییدش می کند، همه هم برای منافع خودشان است .نوکری از این احمقتر و بهتر برای آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد. گازش را شوروی ببرد و نفتش را آمریکا و انگلستان ببرد و هر کس یک گوشه اش را گرفته دارد می برد، مراتعش را ملکه انگلستان، مراتع سر سبز خوب ما را به ملکه انگلستان و چند نفر دیگر واگذار کردند (به طوری که به من نوشته بودند) جنگل هایش را به یک شرکت دیگر و هر چیزش الان، هر یک طعمه ای است که مثل این سگ های لاشخور که دور طعمه اند، هر کس می کشد طرف خودش. ایران الان اینطوری شده یک طعمه ای است برای این نفتخوارها و لاشخورها، آنها دارند از هر طرف می کشند آن را و قوه مجریه اش هم عبارت از محمدرضاخان پهلوی است. ما که می گوییم نمی خواهیم این را، درد ما این است، نه اینکه یک ملتی آزادی به او دادند، نمی خواهد، به قول کارتر آزادی خیلی تند به اینها داده است، شاه آزادی تند داده به ملت،
آزادی تندش همین است که الان در همدان چه کردند، در چند روز پیش از این در کرمان چه کردند، در شهرهای ، (نزدیک های) کرمان چه کردند، آدمکشی الان رواج دارد در ایران و این آدم دیوانه شده، عصبی است الان و خیلی خطرناک است باید ملت این را زود کلکش را بکند تا فارغ بشود از این.
و من تعجب می کنم از ارتش، یک تعجب و از این جوان های خودمان که در ایران گاهی اشتباهات دارند، این هم یک تعجب.اما از ارتش برای اینکه یک ارتشی را ایشان، این شاه برای مقاصد خودش و برای مقاصد ارباب های خودش بدنام کرده است الان در بین مردم ارتش بدنام است برای اینکه هر کاری که این می خواهد بکند، به وسیله این است، یا به وسیله ارتش می کند اگر یکقدری دامنه دار بشود مثل 15 خرداد و امثالش، یا به وسیله یک دسته پایین تر، کماندوها و اینها. اینها همه خودشان را بدنام می کنند برای خاطر مصالح این آدم و ارباب های او. این تعجب دارد که یک کسی که اهل همین ملت است، با ملت خودش برای خاطر یک آدم که خائن است بر این وخودشان هم می دانند که این آدم خائن است، یک ارتش خودش را ننگین کند، بدنام کند برای خاطر مقاصد یک آدم خائن که می خواهد چند روز دیگر زندگی خیانتکار خودش را ادامه بدهد، این تعجب دارد برای من.
یک تعجب هم از این جوان های خودمان، بعضی شان البته که اینها گول خوردند از این دستگاه، با صورت های مختلف اینها را گول زدند منجمله اینها را وادار کردند، آن بزرگترهاشان وادار کردند این کوچکترها را که در دانشگاه یک شعارهائی بدهند که این شعارها را شعارهای غیراسلامی و غیر ملی می دانند که مردم بترسند اگر اعلیحضرت برود، کمونیست خواهد شد. اینها آلت دست واقع شدند. یک دسته از جوان های ماالان آلت دست واقع شدند، آلت بعضی بزرگترهایشان. آنهایی که اینها را به کار وا می دارند، آنها از همان دستگاه سازمان امنیت و دستگاه اینها هستند. اینها کمونیست نیستند، اینها کمونیست ساز هستند یعنی آنها این جوان های ما را وادار می کنند به یک مطالبی به نفع شاه و به نفع آمریکا و اینها خیال می کنند نه، این قضیه، قضیه کمونیست است و قضیه توده ای است و اینها. این تعجب دارم که در یک وقتی که مسائل دیگر پیش بازاری و - عرض می کنم که رعیت و بچه های کوچک روشن شده، اینها چرا گول می خورند؟ این یک غلطی است که اینها مرتکب می شوند و به نفع دستگاه هست و مسلمان ها نمی گذارند که آن هم نفعش را درست ببرد فقط رسوائیش برای جوان های ما می ماند. این هم البته مورد تعجب من است و من از شما آقایانی که محصل هستید در خارج و طبقات روشن هستید در خارج، این توقع را دارم که این جوان های ما که گول خوردند و از بالادستی ها گول خوردند، اشتباه کردند نخواندند، اسلام را ندیدند، احکام اسلام را نخواندند، ندیدند، زبان قرآن را آشنا به آن نیستند، نمی دانند که قرآن یک دستگاه آدمساز است و محرک به طرف ترقی و به طرف تعالی
و به طرف کوبیدن ظالم و دستگاه ظلم. اینها این مسائل را نمی دانند و اقتصاد اسلام را اطلاع از آن ندارند. حالا وقتی که آمدند اینجا همان طور چشم و گوش بسته تقریباً آمدند، از اسلام بی اطلاع آمدند، یک چیزی به آنها یک کسی که خود او هم هیچ اعتقاد به این مسائل، خود آن دسته اولی دسته های اول خودشان هم اعتقاد به این مسایل ندارند و برای خاطر اینکه این بچه ها را گول بزنند و به نفع آن بزرگترها که اینها را وادار به این کار کردند، عمل بکنند، بچه های ما هم گول می خورند اینجا شما یک اشخاصی که روشنفکر هستید و مسلم هستید و جهات عرض می کنم ملی تان محفوظ هست این بچه های ما را نگه دارید آنجا، نگذارید که به دام اینها بیفتند. اینها دام سازمان امنیت است، نه دام چیز است کمونیست است، دام سازمان امنیت است منتهی آنها دارند یک چیزهائی که این جوان های ما را ببرند، از بین ببرند. آنها مأموریتی دارند که آنها را از بین ببرند و به نفع آنها شعار بدهند. در اینجا اگر پیدا بشود از آنها، دستگیری کنید، نگذارید که این مسائل را اینطور به نفع شاه و به نفع دستگاه دولتی و به نفع آمریکا و شوروی و سایر قدرت ها، نگذارید که اینها از دست بروند.
و یک تکلیف دیگری که همه ما که در خارج هستیم داریم، این است که این ملت به ما حق پیدا کرده. این ملت ایران به همه ما که در خارج هستیم حق دارد. حقش این است که الان برای ما دارد خون می دهد، الان دارد جوان می دهد، الان هر جای ایران که بروید یک آشوب و یک صدائی هست، یک نهضتی هست و آنها دارند داد و فریاد می زنند که ما آزادی می خواهیم و ما این خاندان را نمی خواهیم برای اینکه اینها آزادی را از ما سلب کردند و اینها منافع ما را همه را غارت کردند به نفع خودشان و به نفع خارجی. ما که در اینجا هستیم اینها الان ما مدیون آنها هستیم، مسؤولیم ما، هم پیش خدای تبارک و تعالی و هم پیش ملت. ما باید کمک کنیم به اینها، آن کمکی که الان من و شما می توانیم بکنیم، آن است که شماهایی که در دانشگاههای اینجا در دانشسراهای اینجا رفقائی اینجا دارید، هر جا می رسید ده نفر را می بینید، بنشینید صحبت بکنید با آنها. بایستی بگویید مطالب ایران را که مردم ایران الان همه نفوس متوجه اند به ایران که چیست چه خبراست ایران. شما خبرها را به ایشان بگویید که ایران وضعش اینطور است و این آدم با مردم اینطور دارد می کند و درد مردم عبارت از این است، درمانش هم این است که این برود، درمان بالاترش هم این است که دست آقای کارتر و آقای عرض می کنم که رهبرهای چین و رهبرهای کرملین و انگلستان و اینها از سر این ملت برداشته بشود و مردم کار خودشان را بکنند و مشغول کار خودشان بشوند و اداره امورشان را خودشان بکنند. چه کار دارد مرده از آن طرف دنیا آمده دستش را دراز کرده اینجا نفت های ما را دارد بیخود می خورد، مجانی می برد و از مجانی بدتر می برد. اینها را به این اشخاصی که با آنها ملاقات می کنید، چه در آمریکا چه در اینجا، با این دانشجوهائی که ملاقات می کنید، مسائل خود را بگویید - وقتی بناشد که شما پنجهزار نفر آدم هستید هر کدام به ده نفر بگویید، یک عده زیادی می شود و این موجی پیدا
می شود در اروپا هم یا در آمریکا و این مفید است برای ملت ایران و این یک خدمتی است به ملت ایران و این ادای دینی است از شما برای ملت ایران. این یک مطلبی است که همه شما را من دعوت به آن میکنم که شما همه تان دعوت کنید مردم را و بخواهید از این قشرها به اینکه با ملت ایران همراهی بکنند، ملت آمریکا با ملت ایران همراهی بکند و بفهمد که دولت آمریکا نیز در ایران چه صورتی دارد و چه صورت بدی دارد، کم کم مردم، ملت آمریکا را اینطور به نظرشان می آید لکن ملتش اینطور نیست. همین طور هر جائی را که هستید، شما هر جا که هستید مسائل خودتان را بگویید و هشدار بدهید به ملت هائی که شما در آن زندگی می کنید که این کارهائی که دولت های شما دارند می کنند و با ایران اینطور رفتار می کنند، با ملت ایران اینطور رفتار می کنند، برای ملت شما، برای همه چیز شما مضر است و شما کمک کنید به ایرانی ها در این نهضتی که دارند.
انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند، همه تان سالم باشید و همه تان فداکار برای اسلام و برای ملت خودتان و خودتان را بسازید و انشاءالله، مملکت خودتان به دست خودتان بیاید و دیگران بیرون بروند و خودتان انشاءالله اداره کنید مملکتتان را.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.