پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 9:28 PM
تاریخ: 1357/07/20
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت آگاه و مبارز و شجاع ایران اعلی الله کلمتهم: اکنون که چهلم عزیزان تهران به دنبال چهلم ها فرا رسید و با استقرار حکومت سرنیزه و پلیس در انتظار چهلم هائی باید باشیم، اکنون که سایه شوم حکومت نظامی و نظام سیاه شاهنشاهی روزگار ملت محروم ما را به تباهی کشانده است، اکنون که دست ابرقدرت های ستمگر برای چپاول مخازن غنی ما بر ضد اراده مصمم ملت از آستین دژخیمان شاه بیرون آمد و عزیزان اسلام را به خاک و خون می کشد، اکنون که نمودهای دروازه تمدن بزرگ به دست پایه گذاران حقوق بشر، یکی پس از دیگری بر روی نعش های جوانان برومند ما رخ می نماید، اکنون که به ادعای کارتر ملت به آزادی و استقلال شاهانه نائل شده است، کشور بی پناه ما عزادار و ملت مظلوم ما سوگمندند، ما در غرب با شما در شرق به عزای عمومی می نشینیم.
عزیزان من! همت کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مهره های خیانتکار را یکی پس از دیگری از صحنه خارج کنید و دست مهره دارهای سودجو را از کشورهای اسلامی قطع کنید. سعادت و آزادی و استقلال، پشت سد مهره های داخلی و مهره دارهای خارجی است، سدها را ویران کنید و در هم شکنید و کشور را نجات دهید در منطق کارتر، این جنایت ها و اختناق ها و وحشیگری های شاه کوشش در راه استقرار اصول دمکراسی و موضع گیری مترقیانه نسبت به مسائل اجتماعی است. او مردم آگاه ایران را متهم می کند که با آزادی که شاه می خواهد بدهد مخالفند و تمام اعتصابات و اعتراضات سراسری ایران برای گریز از آزادی است!!! لکن باید بداند که این فریبکاری ها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع شاه را شناخته اند.
ملت بزرگ ایران! تاریخ ایران بلکه تاریخ جهان نهضتی چون نهضت شما به یاد ندارد و قیام همگانی مانند قیام شما آزادگان پشت سر نگذاشته است. امروز نونهالان هفت هشت ساله دبستان های
ما فدائی می دهند و در راه اسلام عزیز و کشور، خون نثار می کنند، شما در چه تاریخی چنین دیده اید؟ امروز زن های شیر دل طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟ امروز غریو مرگ بر شاه از دل طفل دبستانی تا پیران بیمارستانی مجال را بر رژیم منحط پهلوی چنان تنگ نموده و اعصاب شاه را انسان خرد کرده که دست از پا نشاخته و تسکین خاطر خود را با خون کودکان و جوانان ما بیمه می کند.
خواهران و برادران عزیز! صبور باشید و سستی و ضعف از خود نشان ندهید، راه شما راه خدا و اولیاء خداست. خون شما در راهی می ریزد که خون پیامبران و امامان و اصحاب صلاحیتدار آنان ریخته شده، شما به آنان می پیوندید و این نه تنها غم ندارد که شادی آور است.
صف های خود را محکم کنید و اراده ها را مصمم و وحدت کلمه را حفظ نمائید و با همه جناح های مسلمان خصوصاً ارتشی ها ائتلاف کنید و سلام گرم مرا به آنان برسانید و بگوئید اینان که با مسلسل شما و یا اجانب کشته می شوند برادران و خواهران شما هستند، برای ارضای شهوات شاه خود را پیش خالق و خلق رسوا نکنید، در آغوش ملت بیائید که آغوش ما برای شما باز است عزیزان من! از اختلاف که الهام ابلیس است اجتناب نمائید و به هم پیوسته در راه هدف که سرنگون شدن رژیم فاسد پهلوی است و قطع ایادی اجانب از مقدرات و مخازن کشور است، نهضت مقدس را ادامه دهید و در راه پیشرفت مقاصد اسلامی خود از هیچ عاملی نهراسید، این جنبش بزرگ را هیچ قدرتی نمی تواند متوقف کند. شما بحقید و دست خداوند تعالی با شماست و خدا خواسته است که مستضعفین پیشوائی را به دست گرفته، خود وارث مقدرات و مخازن خود باشند.
اینجانب در اولین فرصت به یکی از کشورهای اسلامی که بتوانم به فعالیت اسلامی خود ادامه دهم خواهم رفت و انشاءالله تعالی عمرم را در راه خدای تعالی که خدمت به شماست به آخر می رسانم. تاکنون هیچ یک از دولت های اسلامی از من دعوت ننموده اند و به محض احراز آزادی بیان و قلم در کشوری از کشورهای اسلامی انشاءالله برای خدمت به آنجا خواهم رفت .
اکنون در اینجا به خدمت ادامه می دهم در نهضت اسلامی و خدمت به مردم مسلمان، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست، آنچه مطرح است تکلیف است، صدای وجدان است. من هر چه بکنم وبه سر من
هر چه بیاید در مقابل شمائی که خون در راه آزادی و اسلام داده اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش می کند خدمت به شماست. من در غم خانواده افتخار آفرین سراسر ایران خود را شریک می دانم و یاد کودکان دبستانی ایران که اخیراً به دست شاه جبار کشته شده اند قلبم را می فشارد.
چهلم تهران را روز عزای عمومی اعلام کرده و خود نیز عزادارم.
از خداوند تعالی ادامه نهضت را تا حصول مقاصد اسلامی خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.