0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی
شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM

بیانات امام خمینی در مورد ادعاهای پوچ کارتر

تاریخ: 1357/07/29

 

بررسی ادعای پوچ کارتر مبنی بر اعمال یک دموکراسی تند و قاطع در ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
به همین معنا عرض کردم که مخالفت های چپ و راست شروع شده است. و باز گفتند (کارتر) که من بنا ندارم در امور داخلی ایران دخالت بکنم و سابقاً هم گفته بودند که یک اجتماع مترقی، ایشان در ایران یک جامعه مترقی در ایران درست کرده است. چند جمله دارد حرف های کارتر یکی اینکه یک دموکراسی تند وقاطع در ایران به دست شاه عمل شده!! این یک جمله، یک جمله اینکه یک جامعه مترقی شاه در ایران بنیانگذاری کرده است!! و یک جمله دیگر اینکه جمله سومش من دخالت - بنا ندارم دخالت در امور داخلی ایران بکنم!! حالا باید خود ایرانی ها در این سه جمله ای که ایشان فرموده اند خودشان بررسی کنند که آن جمله ای که آقای کارتر فرموده اند، این برای ایرانی ها این را فرموده اند یا برای دنیای غرب گفته اند و یا برای آمریکائی ها گفته اند و برای کره ای از کرات دیگری که هنوز بشرش نیامده در زمین.
خوب حالا جمله اول ایشان این است که شاه یک دموکراسی تند وقاطع در ایران عمل کرده است و اوضاع ایران را از زمانی که شاه تشخیص ...کرده است و پدرش مشغول کار بودند و آنوقتی که خودش مشغول سلطنت شده به امر خارجی ها و متفقین پس حالائی که الان بالفعل مشغول کار است و الان فعلاً در ایران مشغولند، آیا این دموکراسی که به نحو تند و قاطع ایشان عمل کرده اند، این آزادی که به نحو تند و قاطع به مردم داده عبارت است از این کارهائی است که در تمام مدت سلطنت که ایشان کرده اند؟ بیایند و بینند کدامیک از این مجالسی که حق ملت است که سرنوشت خودشان را به وسیله این مجالس تعیین کنند، مجلس شورای ملی (به اصطلاح) و مجلس سنا بیایند ببینند که از زمانی که سلطنت روی کار آمده است و من از همان اول زمان بودم و دیدم، یعنی من از آنوقت درک کردم من آنوقت را تا حالا که ما اینجا هستیم و این وکلا هم در مجالس دارند کار انجام می دهند، ببینید که آیا در تمام آن دوره هائی که این دو نفر به قدرت رسیده اند، کدام روز ما یک انتخاب صحیح، آزاد که مردم خودشان بروند و در صندوق رایشان را بیاندازند، در کدام دوره ها از این دوره هائی که ما گذراندیم و خصوصاً این دوره اخیری که این آقائی که دموکراسی تند رفتار کرده است، در کدام یک از این دوره ها این وکلا، وکلای ملت هستند؟ جز این است که با دستور است منتهی خیال می کنند مردم - که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 175

با می گوید - که خوب ما حالا که آنطور نیستیم لکن آنطوری بود - رفت - که لیست ها را از طرف سفارتخانه ها، اسماء وکلا را، وکلای خودشان را (یعنی آنهائی که برای آنها کار می کردند نه برای ملت) (شاه گفتند) که لیست ها را از سفارتخانه می آوردند و مجبور بودیم که همین لیست ها را عمل بکنیم منتهی ایشان ادعا می کنند که نخیر دیگر حالا یک قدرتی بالای قدرت ما نیست. ببینید که این یک حق مسلم ملت، این یک حقی که همه عالم می گویند که باید با ملت ها باشد و از اساس دمکراسی این است که مردم آزاد باشند در این آراء خودشان، در وکلایی خودشان که به مجلس بفرستند، سرنوشت یک مملکتی به دست وکلا و اینها هست و باید خود مردم سرنوشتشان در دست خودشان باشد، قانون اساسی این اختیار را داده است به مردم. آیا این دمکراسی تندی که، تند و قاطعی که به منطق کارتر شاه عمل کرده است، این حق مسلم و معلومی که هیچ کس نمی تواند انکار کند که این حق، حق ملت است، از زمانی که ایشان به سلطنت رسیده اند یا ایشان را به سلطنت رسانده اید تا حالا ما یک وکلائی داشته ایم؟ از هر شهری از شهرهای ایران می خواهند، بروند سؤال کنند. این یک مطلبی نیست که پوشیده باشد. شما بروید از هر شهری از شهرهای ایران سؤال کنید که آقا این کسی که از طرف شما وکیل است کی است؟ چه آدمی است؟ اکثر مردم اصلاً نمی شناسند اینها را و نمی دانند کی هستند اینها. این ملتی که باید سرنوشت خودش را خودش معین کند و باید وکلای خودش را خودش تعیین کند، اکثر مردم نمی دانند که این کی هست و وقتی اسمش را می برند نمی شناسند او را. این معنای دموکراسی تند و قاطع این است که سلب کرده است این حق مسلم معلوم یک ملت را. یک شهر اینها بیایند بگویند فلان شهر، خوب مرکز تهران است بیایند بگویند این تهران که مرکز است و اساس است و در اینجا اگر بنا باشد یک آزادی باشد باید در تهران باشد که مرکز مثلاً سیاستمداران و امثال ذالک است، خوب بیایند بگویند که کدام یک از این وکلای تهران، آزاد مردم رفته اند پشت صندوق و رای داده اند به آنها.این که یک مطلبی نیست که بشود سرش را پوشانید. آقای کارتر برای کی دارد این حرف ها را می زند؟ برای کره مشتری می گوید؟ آنها که نیامده اینجا اینجا که گوش و چشم بسته باشند. برای مردم دنیا می گویند؟ کدام مردم دنیا اطلاع ندارد از این معنا؟ کدام مطبوعات دنیا اطلاع از این معنی ندارند؟ بله مطبوعات ممکن است بسیاری شان به نفع آقای کارتر بنویسند که نه، دموکراسی، آزاد است مردم آزاد هستند، همه رأی داده اند، خودشان وکلایشان را تعیین کردند، ممکن است بگویند اما هم آنها که (اگر بگویند) می دانند خلاف می گویند هم آقای کارتر می داند این را. نه اینکه کارتر نمی داند، می داند که این چه آدمی است. می داند خودش چه آدمی است، می داند که چه آدمی را مأمور کرده است. می داند که مردم به چه گرفتاری گرفتار هستند.
 

اوضاع و احوال مطبوعات زمان شاه

این راجع به قضیه مسلمی که بین مردم است و از ارکان آزادی است و عرض می کنم دموکراسی است. خوب بیائیم سراغ مطبوعات....مطبوعات هم که همان روزنامه های رژیم ایران که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 176

آنوقت هر چه می نوشتند. فقط فرمایش اعلیحضرت آریامهر بود و هر چه می گفتند ثناخوانی و ثناگوی او بود و از آرای ملت هیچ در آن نبود. الان دارند می گویند که ما آزاد نبودیم. همین روزنامه های خودشان است، همین اینهائی که از خودشان است الان دارند می گویند که ما در آن چیزهائی که آنوقت می نوشتیم آزاد نبودیم حالا هم نمی گذارند که آزاد باشند. این هم یکی از چیزهاست. کدام روزنامه در زمان سلطنت ایشان (حالا سلطنت پدرش زیاد اما الان مبتلا نیستیم،یا بدتر از این بوده یا مثل این بوده) کدام یکی از این روزنامه هائی که ما داریم، مطبوعاتی که ما داریم، اینها در زمان سلطنت ایشان از اولی که سلطنت را متفقین اعطاء کردند به ایشان، تحمیل کردند این آدم را به ملت ایران، تا حالا بیایند ببینند که کدام یک از این مطبوعات آزاد بوده است و اعلیحضرت آزاد کرده است. علاوه از این اعلیحضرت حالا آزاد کرده اند خوب در یک سال پیش از این چطور؟ معلوم می شود که یک سال پیش از این آزادی این نبوده است و ایشان حالا آزاد کرده اند.
 

محاکمه شاه به جرم سلطنت غاصبانه و نقض قوانین

پس ایشان مجرم است و ایشان خیانتکار است. به منطق کارتر خیانتکار است، همین که خواهد از را پاکیزه اش کند و منزه اش کند، خوب ایشان می گوید که -دموکراسی - الان دموکراسی تند و قاطعی ایشان عمل کرده است و از این جهت با ایشان مخالف هستند. خوب این دموکراسی تند و قاطع را تازگی اعطا کرده چنان که خود شاه هم می گوید که من اعطا آزادی می خواهم بکنم. یکی نیست که بگوید آقا تو چه کاره ای می خواهی که اعطاء آزادی بکنی؟ آزاد که قانون اساسی به مردم داده است شما اعطا می خواهی بکنی؟ تو چه کاره هستی که می خواهی اعطا بکنی؟ تو،به فرض اینکه سلطنت تو سلطنت قانونی بوده است (و حال اینکه نیست) هیچ وقت حکومت نباید بکنی. تو در این مدتی که در کرسی سلطنت غاصبانه نشسته اید همه اش را حکومت کرده ای، دراین صورت هیچ ملت خودش اختیار نداشته است که کاری بکند و همه را تو کردی. همه جرم ها به گردن تو است. پس با همین منطق کارتر که حالا آزادی داده است و دموکراسی تندی و قاطعی الان عمل کرده است، این دلیل بر این است که ایشان قبل از این آزادی نداده بوده است، دموکراسی نبوده مملکتش و با قلدری این مملکت اداره می شده است و همین جرم است برای شاه که باید محاکمه بشود این آدم به حکم قوانین باید محاکمه بشود. آنوقتی شاه را محاکمه نمی کردند که سلطنت بکند فقط و غیر مسؤول باشد. کسی که همه مسؤولیت به گردن او است باید بیاید پیش ملت و اگر هم بخواهد برود، باید بیخ ریشش را بگیرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاکمه اش کنند تا این همه خونریزی که این آدم کرده است جواب بیاید بدهد تااین سلب آزادی که از مردم کرده است بیاید جواب بدهد. این هم باب مطبوعاتشان.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 176

 

مسؤول مستقیم تمامی جنایت ها و خرابی شخص شاه است

خوب یکی از این چیزهایی تبلیغی، رادیو تلویزیون است، کدام یک از این دو مرکز تاکنون توانسته است یک کلمه ای، اگر شاه یک تخلفی کرده باشد، اگر یک کشتاری کرده باشد، بگویند شاه این کار را کرده است ؟الان کدام مطبوعات جرأت می کند که بگویند که امر شاه است؟ الان که دارند گویند دولت است، شهربانی است و حکومت نظامی است، اینها شعر است، خود این آدم است، الان هم که شکست خورده است باز هم از آن زیر خود این است که دارد این کارها را انجام می دهد و الا شهربانی چه کار دارد که مردم اینطور باشند، امرش می کنند، همه گویند امر است. ما آنوقت که قم بودیم، وقتی که آمدند مدرسه فیضیه را به آن فضاحت ریختند و طلبه را آنطور زدند و بعضی شان را کشتند و بعد به هر کس که مراجعه می شد می گفتند امر اعلیحضرت است، هر کس، شهربانی قم می گفت امر اعلیحضرت است، به هر که مراجعه می کردند همه اش امر اعلیحضرت که کسی نیست در کار. این هم باب رادیو و تلویزیونشان و امثال وسائل تبلیغاتی شان. در این تبلیغات کدام آزادی مردم دارند در این تبلیغات که ایشان می فرمایند که (آزادی تندی و دموکراسی تندی داده است، خیلی آزاد کرده مردم را مردم حوصله شان سر رفته فریاد می کشند! این از باب اینکه زیاد تند است این مسأله، چپ و راست الان اعتراض می کنند به شاه! اختلافشان این است که این آزادی می خواهد بدهد به همه تخلف از او دارند می کنند نمی خواهند آزادی را) ! این داد و فریاد این مردم که توی خیابان ها دارند فریاد می زنند (آزادی و استقلال) مقصودشان از آزادی یعنی آزادی نمی خواهیم! آزادی و استقلال یعنی ما آزادی نمی خواهیم! ما استقلال نمی خواهیم و شاه آزادی و استقلال می خواهد بدهد مردم اینطور با او مخالفت کرده اند. منشا این تغییر این است، منشا تغییری که در روزنامه هاست کارتر گفته است که ایشان چون آزادی تند و قاطع دادند منشا اختلاف مردم و مخالفت چپ و راست با او همین معنا است که او آزادی قاطع داده آزادی - آزادی چون داده از این جهت این احزاب سیاسی و - نمی دانم این حزب کذا و کذا و جبهه های مختلف همه با او مخالف هستند که چرا تو آزادی دادی ملت هم با او مخالف است که چرا تو آزادی داده ای! این منطق کارتر است راجع به آزادی که ایشان به ملت داده اند.
 

جای پای آمریکا در تمام شریانات مملکت

و اما مملکت مترقی، جامعه مترقی که ایشان درست کرده! یک مملکت مترقی درست کرده! و مملکت را رو به ترقی دارد می برد! منشا مخالفت من همان دوره اول و سابقاً همین بوده و باز منشا مخالفتم همین معنی است! در منطق آقای کارتر ترقی یک معنائی دارد که ماها نمی توانیم بفهمیم والا یک مملکتی که هر کجایش را دست بگذاری خرابی است، شما الان هر جا این انقلاب سفیدی که ایشان می گوید، شما هر ماده از آن را که میخواهید بیاورید و در مجامع انسانی بگذارید ببینید که ایشان چه کرده اند با این مملکت با این بساطی که درست کرده است و نمی دانم چه....

صحیفه نور جلد 2 صفحه 178


این به قول خودش دیگر ارباب و رعیتی در کار نیست واصلاً ارباب و رعیتی از بین رفته و دهقانان هم آزادمردان و آزاد زنانند. این مطلبی است که آنوقت ها مکرر می گفت حالا هم اگر یک خرده رهایش کنند می گوید. خوب، این دهقانان و بیچاره گان همین ها هستند که تمام هستی شان از بین رفته است، این اصلاحات ارضی همین است که اصلاً مملکت ما را بکلی زراعتش را سلب کرده است و، الان شما زراعت دیگر ندارید در مملکتتان.برای 30 روز شما یا 33 روز شما در مملکتتان زراعت هست که بتواند مال مردم باشد باقی آن نیست، باقی آن را باید از خارج بیاورید. آن چیزهای دیگری که مثلاً سپاه دانش، سپاه چه، سپاه دین، این را همه مردم می دانند که این سپاه دانش برای چه رفته است توی این دهات و قصبات اینها همه اش برای ثناخوانی برای ایشان است، همه اش برای تبلیغ باطل است، همه اش مامور این هستند که این مردم را عقب نگه دارند، این مردم را تبلیغات بکنند که این مردم همه اش تابع شاه باشند، (چه امر خداوند و چه امر شاه) باشد منطق مردم. تمام این کارهائی که این آقا کرده است، برای این مملکت اینها را برگردانده است به عقب، عقب، عقب. نمی گذارند اینها که یک فرد لایق در مملکت ما پیدا بشود، اینها از آدم می ترسند، می ترسند که یک آدمی پیدا بشود لایق و مقابلشان بایستد که چرا؟ چرا اینکار را می کنید؟ این که وکیل نمی گذارند ما داشته باشیم برای این است که اگر ما وکیل داشته باشیم مقابلشان ایستند، می گویند چرا؟ دولت بخواهد یک غلطی بکند استیضاحش می کنند، شاه هم بخواهد یک غلطی بکند خوب به او می گویند، به او اعتراض میکنند، استیضاحش می کنند، اعتراض به او می کنند. البته نمی گذارند مردم وکیل به مجلس بفرستند.
این مملکت مترقی و اجتماع مترقی اینها،آن کجااست آخر که ما نمی دانیم و اطلاع نداریم از آن؟ کجای این مملکت را ایشان آباد کرده است؟ جز اینکه یک پایگاه هائی برای دیگران در این مملکت درست کرده است، جز اینکه مملکت ما را مورد تسلط دیگران قرار داده است. آمریکا الان در تمام شریانات مملکت ما دست دارد. یک مملکت مترقی!! اول نمود ترقی این است که مملکت مستقل باشد، خودش سرپای خودش باشد کجای این مملکت مامستقل است؟ این از یک طرف می کشد آن از یک طرف می کشد. آن پنجه اش در اعماق چاه های نفت ما فرو رفته است آن پنجه دراعماق گازهای فلان ما فرو رفته است. این مملکت مترقی کجایش مترقی است؟ کدام دانشگاه مترقی ما داریم ؟کدام فرهنگ مترقی ما داریم؟ کدام نظام مترقی ما داریم؟ نظامی که تحت فرماندهی مستشارهای آمریکااست، این نظام است؟
این هم از اینکه مملکت ما ترقی کرده یعنی همه چیزها در منطق ایشان این است که ترقی کرده است، شاه ترقی داده است یعنی همه چیزهایی که این مملکت دارد تسلیم آقای کارتر کرده اند، البته کارتر که نفتخوار است باید یک چنین چیزی بگوید، نفت می خواهد دارد نفت های ما را میخورد، البته او باید یک همچو مطلبی را بگوید.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 178

 

دخالت آشکار و همه جانبه امپریالیسم در امور داخلی ایران

مطلب سومش هم (البته اینها هر کدام طولانی است اما شما خودتان می دانید) این است که ما بنا نداریم که در امور داخلی این مملکت، در ایران دخالت بکنیم. شما بنا ندارید دخالت بکنید؟! شما در کجا دخالت نکرده اید؟ این مستشاران شما در نظام ما چه می کنند؟ چرا این مستشاران آمده اند چه می کنند؟ شما پایگاه هائی که در کوهستان های ایران درست کردید اینها را کی درست کرده؟ برای کی درست کرده اید؟ اینها دخالت نیست در امور مملکت ما؟ همین حرف های تو دخالت نیست؟ تو شاه را وادار نمی کنی به اینکه اینطوری مملکت را به باد فنا بدهد؟ تو هیچ دخالت نداری در مملکت؟ خود ایشان می گوید که لیست برای ما می فرستادند منتهی حالا مدعی است که نخیر دیگر حالا نمی فرستند، دروغ می گوید، نخیر حالا هم می فرستند حالا هم لیست آنهاست، غیر از آن چیزی نیست. (دخالت نمی کنم!!) آخر یک مملکتی است که مردم همه آشنایی دارند به وضع مملکتشان، دانند که چه به سرشان دارند می آورند و آمده است. (من دخالت نمی کنم!) آخر برای چه ایشان می گوید که من دخالت نمی کنم؟ خوب، ایرانیان می دانند که دخالت می کنی، مطبوعات دنیا هم می دانند که آقای کارتر و هر کسی رئیس جمهور بشود در آمریکا دخالت در امور مملکت ما می کنند، نمی گذارند مملکت ما سرپای خودش بایستد. الان ما نه استقلال داریم و نه آزادی داریم - نه - به هیچ وجه نه مردم آزادند و نه مطبوعات آزاد هستند، الان هم آزاد نیستند، الان هم حکومت نظامی نمی گذارد که حرف ها را بگویند. این مطبوعاتی که الان خودشان هم می گویند ما آزاد هستیم، خوب بنویسند که شاه این کارها را می کند. چرا نمی نویسید؟ شما در همه مطبوعات که بگردید، این کلمه نیست که آن کسی که این جرم ها را دارد مرتکب می شود آن عبارت از شخص شاه است که این جرم ها رامرتکب شده است از اول تا حالا. آن روزی که این پایه بریزد آنوقت خواهند گفت، حالا جرات نمی کنند برای اینکه الان حکومت نظامی است و تهدید همه چیز می شود و تعطیل می کنند اگر یک چنین حرفی بزنند، اعدامشان می کنند. چطور شما ادعا می کنید که آزادی است، ادعا می کنید ترقی است و روی این جهت که آزادی داده است به مردم و مملکت را رو به ترقی برده است، این اختلافات پیش آمده است، این مردم که این هیاهو را تو خیابان راه انداختند و فریاد دارند می زنند، برای این است که ایشان آزادی دادند ومردم نمی خواهند؟ این چه حرفی است؟ که یک آدم، رئیس جمهور یک مملکت یک همچو حرفی را بزند؟ در مطبوعات هم این را نوشته اند و کسی هم حرف رویش نمی زند یک مقدار گفته بشود اینها باید در این حرف ها، حرف هائی است که همین طوری گفته شده، می خواسته حالا بزند و می خواسته برای دلخوشی هائی (به خیال خودش) بزند والا کی است که نداند این مسائل را.
 

مبارزه با منطق غارتگرانه ابرقدرت ها

ما همه دردمان از این سران ملت ها است، از این سران دول. همه مصیبتی که بر ایران دارد وارد می شود و بر ممالک شرق دارد وارد می شود از همین سران ابر قدرت است به اصطلاح. این قدرتمندان

صحیفه نور جلد 2 صفحه 180

ضعفا را می خواهند به کار بکشند و منافع ضعفا را ببرند، یعنی ضعفا کار بکنند تسلیم آنها بکنند، ضعفا گرسنگی بخورند و آنها نفت هاشان را بخورند، آنها معادنشان را از بین ببرند یا آنها گرسنگی بخورند روی این معادن نفت، این معادن بزرگ نفت، مردم روی این معادن بزرگ نفت بنشینند و گرسنگی بکشند. این منطق این قدرتمندهای بزرگ است مثل شوروی و مثل آمریکا و امثال اینها است منطق شان این است و ما می خواهیم که این وضع نباشد.
 

قدم اول، مخالفت با قراردادهای غیر قانونی و محکوم نمودن وضع تحمیلی موجود

ما هم یک قدم اولمان این است که این وضعی که الان دارد و وضعی است که شاهش و حکومتش و وزیرش و وکیلش و همه اینها این وضع را دارند که تحمیل بر این مملکت هستند، وکیل را مردم تعیین نکرده اند، وکلای سنا را آنقدری که باید مردم تعیین کنند نکرده اند، وقتی مجلس مال مردم نشد وزرا غیر قانونی هستند و وقتی وزراء غیر قانونی هستند، تمام قراردادها غیر قانونی هستند. همه قراردادهائی که وزرای ایران با ممالک دیگر، چه با مملکت آمریکا و چه با سایر ممالک قرارداد کرده اند، همه قراردادشان بر خلاف قانون اساسی است برای اینکه قانون اساسی ما اساس حکومت را بر این قرار داده است که مجلس تصویب کند، مجلس رأی بدهد. پس اساس مجلس است، مجلس هم به حسب قانون اساسی با ملت است، اگر یک مجلسی را ملت تعیین نکرد، مجلس نیست، اگر مجلس نشد دیگر وزیری را که آنها تعیین کنند، نخست وزیری را که آنها تعیین کنند نخست وزیر نیست. اگر وزرا، وزرای قانونی نشدند دولت قانونی نیست و اگر دولت قانونی نشد، تمام قراردادهائی که با ممالک دیگر بسته اند. هر قراردادی که خواهد، قرارداد نفت بسته اند، باطل است، قرارداد - نمی دانم - خرید اسلحه، باطل است همه آنها خلاف قانون اساسی است برای اینکه اصلش خلاف قانون است...

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها