0

بیانات مقام معظم رهبری

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:بیانات مقام معظم رهبری
جمعه 18 فروردین 1396  8:50 PM

بیانات در دیدار خانواده شهدا و ایثارگران

تاریخ: 1368/08/24

 

بیانات در دیدار خانواده شهدا و ایثارگران


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 


من هم متقابلاً ارادت و اخلاص صمیمانه‌ی خود را نسبت به شما خانواده‌های معزّز شهیدان که حقیقتاً از جمله فداکارترین مردم کشور ما و انقلاب هستید، تقدیم میدارم و از همه‌ی شما، مخصوصاً آقایان علمای اعلام و ائمه‌ی محترم جمعه که از راههای طولانی و نقاط مختلف کشور تشریف آوردید و این توفیق را به من ارزانی داشتید، تشکر میکنم.

 


در زمان ما، ارزش شهادت و فداکاری در راه خدا، از بسیاری زمانهای تاریخ اسلام بیشتر است. شهادت، همیشه با ارزش است و فداکاری در راه خدا، همیشه کاری عظیم و ارجمند است؛ اما همین کار خوب و بزرگ، در برخی از شرایط و در بعضی از زمانها، بزرگتر و مهمتر و باارزشتر است. مثلاً در صدر اسلام، فداکاری واقعاً ارزش مضاعف داشت. علت هم این بود که در آن دوران، اسلام مثل نهالی بود و اگر فداکاریها نمیبود، شاید دشمنان اسلام این نهال را میکندند. در زمان سیّدالشّهداء(علیه‌الصّلاةوالسّلام) آن فداکاری و شهادت بزرگ، ارزش مضاعف داشت؛ چون حقیقتاً در آن روزها محصول زحمات پیامبر(ص) در حال از بین رفتن بود و فداکاری حسین‌بن‌علی(ع) و یاران آن بزرگوار، مانع از چنین کاری شد.

 


بعضی از زمانها این گونه است که مجاهدت در راه خدا و شهادت در راه او، ارزش مضاعف دارد و دو برابر و چند برابر است. مثلاً یک ظرف آب گوارا که در حالت طبیعی هم با ارزش است، اما در یک تابستان گرم، آن هم برای انسانی که مدتی تشنگی کشیده، بخصوص اگر آن انسان بیمار هم بوده و در جایی باشد که آب در آن‌جا کم است، این یک ظرف آب گوارا چند برابر ارزش پیدا میکند. بنابراین، همه جا قیمتها یکسان نیست، بلکه شرایط متفاوت است.

 


به دلیلی، در زمان ما مجاهدت و فداکاری ارزش مضاعف دارد. این زمان از همان زمانهایی است که اگر کسی در راه خدا جهاد کند و شهید بدهد، با بسیاری از زمانهای دیگر تفاوت دارد. اگر بخواهیم آن علت و دلیل را به‌طور خلاصه مطرح کنیم، باید بگوییم علت این است که امروز دشمنان اسلام، از همیشه‌ی تاریخ مجهزترند. تجهیزاتی که امروز در اختیار دشمنان اسلام است، هیچ وقت در طول تاریخ در اختیار دشمنان اسلام قرار نداشته است. مثلاً در دوره‌یی از صدر اسلام، خلفای ظالم و غاصب میخواستند نسبت به امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) سمپاشی کرده و در متن جامعه‌ی اسلامی، علیه امیرالمؤمنین و علیه اسلام ناب و علیه تفسیر صحیح قرآن تبلیغات کنند تا مردم را به راهی که خودشان مایلند، بکشانند. این کار را چگونه انجام میدادند؟ در چه مدتی و با چه وسایلی باید کسانی را به سرتاسر عالم میفرستادند؟ این که در عالم اسلام هر کسی برود جمعیتی را پیدا کند، خطبه‌یی بخواند، حرفی بزند و مطلبی را که حکام جور میخواهند، در اختیار مردم و اذهان آنان قرار بدهد، کاری مشکل بود. البته، کارِ مشکل را میکردند؛ اما طبیعتاً توفیقات آنها زیاد نبود.

 


امروز، در این دوران و در این نیم قرن اخیر که تجهیزات تبلیغاتی عالم به‌صورت عجیبی پیشرفت کرده است، اگر بخواهند علیه اسلام تبلیغاتی بکنند - که میخواهند و میکنند - برای قدرتمندان ضد اسلام زحمتی ندارد. برای آنها در این کار، این همه سختی نیست. کاری را که در گذشته در طول چند سال باید انجام میدادند - آن‌هم در یک منطقه‌ی محدود - امروز همان کار را در طول چند ساعت انجام میدهند.

 


در سطح وسیعی از عالم، بر ضد اسلام فیلم میسازند و در تلویزیونهای بین‌المللی منتشر کرده و پخش میکنند. هر کسی این فیلم را تماشا کند، اگر خبر از اسلام نداشته باشد، نسبت به اسلام بدبین خواهد شد. رادیوها، خبرنامه‌ها، خبرگزاریها و خبرهای آنان، دایماً در سطح عالم علیه اسلام و علیه ارزشهای اسلامی کار میکنند. این، یک نمونه از پیشرفت تجهیزات دشمنان اسلام است.

 


امروز، در هر نقطه‌یی از عالم که سیاستها بخواهند بر مسلمانها فشار وارد کنند، به آسانی انجام میدهند. برای قدرتها آسان است که بر توده‌های ضعیف و بیسلاح و بیدفاع، فشار وارد کنند. مثلاً میبینید که هزاران مسلمان در هند زیر فشار قرار میگیرند. دولت آن‌جا هم اگر نگوییم به دشمنان اسلام و مسلمین کمک میکند - که احتمال دارد کمک هم بکند - حداقل این است که آرام نشسته و تماشا میکند که اکثریتی، جمع مسلمانان را - با این که خیلی زیادند، اما در آن کشور اقلیتند - زیر فشار قرار بدهند، کشتار کنند، اهانت نمایند، کتک بزنند و آواره کنند. این، یک نمونه در کشورهای اسلامی است.

 


گروههای مسلمانی که برای دفاع از اسلام قیام میکنند، به‌وسیله‌ی سردمداران آن کشورها به راحتی زیر فشار و شکنجه و زندان قرار میگیرند و قدرتهای جهانی هم از اینها - یعنی از دولتها - حمایت میکنند. مصر، امروز این گونه است. بسیاری از کشورهای دیگر در دنیا همین گونه‌اند. یک ملت مسلمان مانند ملت فلسطین را از شهر و خانه و کشورشان بیرون میکنند و قدرتهای بزرگ جهانی هم به این کار کمک مینمایند و بلکه خودشان آن را انجام میدهند. پس، میبینید که امروز تجهیزات و قدرت و امکانات دشمنان اسلام برای فشار آوردن روی مسلمانها و طرفداران اسلام، با گذشته خیلی تفاوت کرده است.

 


حالا در این شرایط، اگر ملتی برای دفاع از اسلام و برای عظمت دادن به آن قیام کند و در راه اعتلای اسلام مجاهدت نماید و از کسی و چیزی نترسد و در راه این مجاهدت به شهادت برسد، این قیام و مجاهدت و شهادت، از همیشه‌ی تاریخ باارزشتر است و ملت ایران، بخصوص خانواده‌های شهدا و عناصر شهید ما، امروز این امتیاز را داشته و دارند که برای اسلامی قیام کردند و خون و شهید دادند که دشمنان این اسلام در سطح عالم، به انواع سلاحها مجهزند.

 


ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدرِ مسلطِ زورگوی ظالمِ پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و با عظمتی است. این، همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما به‌خاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود.

 


به دو نکته‌ی در کنار هم که من در خلال عرایضم مطرح کردم، توجه کنید؛نکته‌ی اول این است که امروز اسلام بیش از همیشه در دنیا مورد بغض و عداوت سردمداران قدرتهای شیطانی است. سابق هم با اسلام بد بودند و هیچ وقت گردن کلفتها و زورگوهای عالم، از اسلام خوششان نمیآمد و با اسلام دل صافی نداشتند؛ اما امروز این دشمنی چند برابر است. امروز، قدرتهای شیطانی مزه‌ی ضربتهایی را که اسلامِ زنده بر آنها وارد میکند، چشیده‌اند. امروز، قدرتهای شیطانی غربی - امریکا و ایادی و اذنابش - فهمیده‌اند که وقتی یک ملت مسلمان بود و به نام خدا قیام کرد، چه معنایی دارد. لذا از اسلام بیشتر میترسند و نسبت به اسلام بیشتر بغض و عداوت میورزند.

 


نکته‌ی دوم این است که شما مسلمانان مؤمن و مقاوم توانسته‌اید در مقابل این نفرت و خشم و عداوتِ دیوانه‌وار قدرتها ایستادگی بکنید. ارزش این ایستادگی و مسلمانی و مسلمان ماندن، بیشتر از مسلمانیِ صد سال و پنجاه سال پیش است. این مسلمانی، مثل مسلمانیِ دوران صدر اسلام است؛ هم فضیلت و هم دردسرش بیشتر است. آن اسلامی که انسان، پنجاه سال یا شصت سال یا هفتاد سال در دنیا زندگی میکرد و در تمام این مدّت، یک بار با دشمنان خدا مواجه نمیشد و به روی دشمنان خدا اخم نمیکرد و حتّی از طرف دشمنان خدا تلنگری نمیخورد، اسمش اسلام بود. این مسلمانی، با مسلمانیِ جوان نورسیده‌ی ما که بیست سال یا بیست و پنج سال سن دارد و از ابتدای بلوغ که به شرف تکلیف مشرّف شده، در میدان جهاد با دشمنان خدا قرار گرفته و در میدان جنگ مقاومت و مجاهدت کرده، یا به شهادت رسیده و یا جانباز و اسیر شده است، از زمین تا آسمان فرق دارد.

 


مسلمانیِ جوانان امروز ما که در راه خدا مقاومت و مجاهدت و ایستادگی میکنند، مثل مسلمانیِ جوانیهای ابیذرغفاری و حنظله‌ی غسیل‌الملائکه و مصعب‌بن‌عمیر است. مثل مسلمانیِ گذشتگان ما نیست که عمری مسلمانِ خوب هم بودند - که خدای متعال یقیناً اجرشان را هم خواهد داد - نمازی میخواندند، عبادتی میکردند، کاسبییی میکردند و دنبال کار خودشان بودند؛ نه امر به معروف و نهی از منکری بود، نه جهادی بود و نه مواجهه با دشمنان خدا. این کجا و آن کجا؟ این دو حالت با یکدیگر خیلی فرق دارد.

 


قدر مسلمانیِ دوران جهاد را باید دانست. البته، مقداری هم سختی دارد، اما این سختی اول کار است. شما از دوران دهساله‌ی زندگی پر برکت رسول گرامی اسلام(ص) که در مدینه و در میان مسلمانها زندگی کردند، آگاهید و میدانید که از اول تا آخر آن، جنگ و سختی و کمبود بود؛ اما اگر در جغرافیای دنیا بنگرید، خواهیددید که همان مجاهدات دهساله‌ی پیامبر بود که پنجاه سال بعد از آن جنگها، حکومت پیامبر نصف بیشتر دنیای آباد آن‌روز را فرا گرفت. این، همان ده سال بود که به‌خاطر همان مجاهدتها این‌گونه شد.

 


البته، بعدها آن‌طور که دوران پیامبر بود و انتظار میرفت، ادامه نیافت و بعد از گذشت مدتی، وضعِ خوب، بد هم شد؛ اما در عین حال همان زحمات و مجاهدتها و سختی کشیدنها و گرسنگیخوردنهای دهساله‌ی رسول اکرم(ص) و یارانش، باعث شد که نیم قرن بعد از رحلت آن حضرت، بیشتر از نیمی از دنیا در اختیار مسلمانان باشد.

 


سختیهای زیادی در زمان پیامبر تحمل شد. سرگذشت اصحاب صُفّه را که میدانید. لباس قرض دادن به یکدیگر را که شنیده‌اید. آنها در آن زمان، با یک خرما در میدان جنگ مقاومت میکردند. نفر اول خرما را میمکید تا از شیرینی آن مقداری جان بگیرد، بعد از دهانش بیرون میآورد و به نفر دوم میداد و او هم میمکید و قدری او هم جان میگرفت و سپس خرمای دوبار مکیده را به نفر سومی میداد که او فرو بدهد. این گونه زندگی میکردند، این‌طور سختی میکشیدند و این‌طور کمبود داشتند. در ابتدای کار، فشار روی آنها از همه طرف زیاد بود. اول کار، همان پنج، شش ماه و یک سال اول نیست؛ پنج، شش ماه در عمر یک مسافرت، اول کار محسوب میشود، نه در عمر یک ملت و نه در عمر یک تاریخ نو. در عمر یک ملت، ده سال و بیست سال، چند روز محسوب میشود.

 


در دوران پیامبر(ص)، مردم سختیها را تحمل کردند؛ اما بعد از آن که پایه محکم شد، آن مجاهدتها و فداکاریها و اخلاصها و تربیتها، موجب شد که این حرکت آن‌چنان سریع ادامه پیدا کند که پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر، بیشتر از نیم دنیا در اختیار مسلمانها باشد. در آن زمان چنین بود و امروز هم همان گونه است.

 


در زمان ما، مجاهدت ارزش مضاعف دارد. منافقان و کسانیکه در دلهایشان مرض است، در زمان پیامبر نق میزدند؛ امروز هم نق میزنند و در زمان امام عزیز ما هم نق میزدند. آنها در آن روزگار، سختیها و کمبودها و شدتها را بزرگ میکردند؛ امروز هم بزرگ میکنند. به حرف آنها نباید اعتنا کرد که بحمداللَّه مردم اعتماد نمیکنند.

 


مسأله این است که امروز شما در مقابل دنیایی که قدرتمندانش تصمیم گرفته‌اند با اسلام مبارزه بکنند - چون از اسلام میترسند و از او ضربت خورده‌اند - میخواهید اسلام را عزیز و زنده کنید. کار خیلی مهمی است. من به شما میگویم که بالاخره کارتان را پیش خواهید برد و سرانجام شما هستید که به کوری چشم کسانی که نمیتوانند ببینند، اسلام را عزیز خواهید کرد.

 


قدرتمندان دنیا و امپراتورهای زر و زور خیال نکنند که خواهند توانست با سختگیریهایی از قبیل آنچه که در اروپا و کشورهای اسلامی و جاهای دیگر علیه مسلمانها انجام میگیرد، اسلام را از صحنه خارج کنند. روز طلوع اسلام فرا رسیده و اسلام در صحنه ماندنی است. آن وقتی که میتوانستند اسلام را منزوی کنند، گذشت. سالهای متمادی اسلام را منزوی کردند و این انزوا به‌قدری بود که دیگر از آن نمیترسیدند؛ چون خطری برایشان نداشت. اسلام فراری، اسلام مخفی شده، اسلامی که مسلمانهایش ننگشان می‌آید بگویند ما مسلمانیم و ننگشان میآمد در اول سخنرانیهایشان (بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم) بگویند، هیچ خطری برای استکبار ندارد.

 


نمایندگان جمهوری اسلامی، مردانه و قدرتمندانه، نام خدا را در تمام تریبونهای بزرگ دنیا عظمت بخشیدند و به آن افتخار کردند. آن وقت دیگران دیدند که از قافله عقب مانده‌اند و لذا حالا بعضی از سران مسلمان وقتی میخواهند در جایی نطق کنند، اول کار (بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم) میگویند! خجالت میکشیدند (بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم) بگویند. اصلاً اسم خدا را نمیآوردند و ننگشان میآمد. اسلام این گونه در غربت بود.

 


بنابراین، از چنین اسلامی نمیترسیدند؛ همچنان‌که از اسلام زراندوزانی مثل سعودی و امثال او نمیترسند. امریکا، از اسلامِ نوکرمآبهایی مثل بعضی از دولتهای دیگر نمیترسد - آن اسلام ترس ندارد - از آن اسلامی میترسد که اسلام ناب است، اسلام قرآنی است، اسلام جهاد و مبارزه و اسلام توکل به خداست؛ یعنی همان اسلامی که در دست مردم انقلابی ما و در دست شماست و دست جوانهایتان بود که رفتند و جنگیدند و شهید شدند. از این اسلام میترسند.

 


هر نفر از جوانان ما در جبهه، برای استکبار یک خطر محسوب میشد. هر نفر از اسرای ما که امروز در زندانهای دولت بعثی است، برای استکبار به عنوان یک خطر بالقوّه و بالفعل به‌حساب می‌آید. این واقعیت را خانواده‌های اسرا بدانند و بدان افتخار کنند. همچنان که خانواده‌های شهدا به شهدای خود افتخار کردند، خانواده‌های اسرا هم باید به این آزادمردان و جوانان آزاده افتخار کنند. ما میدانیم اینها چه‌قدر مردانگی و قدرت نفس از خود نشان دادند و دشمن نتوانسته آنان را هضم کند. البته، روی اسرای عزیزمان در طول این چند سال سختگیریها و فشارهایی هم داشتند؛ ولی آنها مردند و مؤمنند و آن همه سختی را تحمل کردند و به خاطر اسلام ایستادگی نمودند.

 


همان رژیمی که آن‌قدر نسبت به اسرا سختگیری کرده است، حالا برای مصلحت خود و برای فریب افکار عمومی مردم دنیا میگوید که مسأله‌ی اسرا، یک مسأله‌ی انسانی است و بیایید قبل از عقب‌نشینی، اسرا را مبادله کنیم!! کدام اسرا را مبادله کنید؟! اسرایی که ثبت نام نشده‌اند؟ چندین هزار از اسرای ما در زندانها و اردوگاههای رژیم بعثی هستند که هنوز ثبت نام نشده‌اند و صلیب سرخ این قدر شجاعت و بی‌طرفی نداشته که برود آنان را ثبت نام بکند. تعدادی از اسرای ما در آن‌جا ثبت نام شده‌اند. آنها میگویند بیایید همه‌ی اسرای عراقی در ایران را به ما بدهید و تعدادی از اسرای خود را بگیرید! با این پیشنهاد، بعداً ما باید دنبال عراق راه بیفتیم و چند سال التماس کنیم که ما چند هزار نفر دیگر آن‌جا اسیر داریم! آنها دلشان این گونه میخواهد.

 


مسأله‌ی اسرا را به‌عنوان یک مسأله‌ی انسانی مطرح میکنند، در حالیکه از اوّلیترین و ابتدایی‌ترین خدماتی که باید نسبت به اسرا انجام بشود، خودداری کردند. حتّی اجازه ندادند که اسمهای آنان روی کاغذ بیاید و در لیستهای صلیب سرخ درج شود تا مشخص گردد اینها اسیرند. تعداد زیادی از مفقودان ما جزو اسرایند که رژیم عراق هیچ نام و نشانی از آنها نداده است.

 


 

 


دستگاههای استکبار جهانی - همانهایی که در دوران جنگ دایماً از عراق حمایت کردند - امروز هم مسأله‌ی اسرا را عَلَم کرده‌اند. ما به سرنوشت اسرا بیش از آنها علاقه‌مندیم. ما بیش از آنها مایلیم فرزندان و عزیزان ما که در اردوگاههای عراق هستند، برگردند. هیچ‌کس به‌قدر ما برای این کار دل نمیسوزاند و علاقه ندارد؛ اما ما نمیخواهیم فریب دشمن را بخوریم و دستخوش بازیچه‌ی سیاسی سیاستمداران خبیثی بشویم که در تمام هشت سال جنگ، پشت سر عراق بودند و به او کمک کردند و حالا در این موقعیت هم میخواهند به او کمک کنند.

 


بله، مسأله‌ی اسرا مسأله‌ی انسانی است؛ اما قدم اول برای حل این مسأله‌ی انسانی آن است که عراق صادقانه بگوید چه تعداد اسیر ایرانی در دست دارد. صلیب سرخ که باید یک مؤسسه‌ی بی‌طرف باشد، تاکنون این کار را انجام نداده است. البته، این‌هم به‌خاطر مسلمان بودن ماست. ما در راه خدا و برای مسلمان بودن، از این چیزها زیاد تحمل کرده‌ایم و باز هم تحمل میکنیم و سرانجام به فضل پروردگار، با استقامت خودمان دشمن را به زانو در خواهیم آورد.

 


هم خانواده‌های شهدای عزیزمان و هم خانواده‌های اسرای عزیزمان و هم جانبازان عزیزمان و خانواده‌های گرامیشان، قدر خودشان‌را بدانند و مطمئن باشند که عمل آنها امروز خیلی ارزش داشته و دارد و تأثیر زیادی برای عظمت اسلام داشته و خواهد داشت. البته، همه‌ی مردم باید قدر این عزیزان را بدانند و دستگاههای دولتی و مردم معمولی باید آگاه باشند که شهید و خانواده‌اش و جانباز و خانواده‌اش و اسیر و خانواده‌اش، جزو برجسته‌ترین انسانها و شریفترین و عزیزترین آنها هستند و باید همان گونه هم با آنها معامله شود. البته، معامله‌ی خدا و آنچه خدا با شما خواهد کرد، از همه بالاتر و باارزشتر و ماندگارتر است.

 


امیدواریم که خداوند به شما اجر بدهد و دلهای شما را شاد کند و رحمت و فضل خود را به‌خاطر جبران این فداکاری بزرگ، بر شما ارزانی بدارد و ان‌شاءاللَّه پیروزی کامل اسلام و مسلمین را به همه‌ی شما نشان بدهد.

 


والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها