پاسخ به:بیانات مقام معظم رهبری
جمعه 18 فروردین 1396 8:49 PM
تاریخ: 1368/10/19
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
در ابتدا، به شما برادران عزیز و شجاع و آگاه قم که همواره در صفوف نخستین مبارزات ملت ایران قرار داشتید، خوشآمد عرض میکنم و از همینجا، به همهی مردم قم و قشرهای مختلف آن قبّةالاسلام، اخلاص و سلام خود را میفرستم.
برای ساختن یک بنا، اول باید پایههای محکم آن را کار گذاشت. هرچه بنا بزرگتر و سنگینتر و ماندگارتر باشد، پایههای آن محکمتر و قویتر و شکستناپذیرتر خواهد بود. اگر ما مبارزهی ملت ایران را که به طور عمومی و تعیینکننده، از سال پنجاه و شش آغاز شد و به پیروزی رسید و حالا هم قریب یازده سال است که این مبارزه ادامه دارد، به یک بنای رفیع و مستحکم تشبیه کنیم، پایههای قوی و شکستناپذیر و ماندگار این بنای مستحکم، در قم نشانده و کار گذاشته شد و شما کسانی بودید که پیام خون و قیام را در درجهی اول به سرتاسر کشور و سپس به آفاق عالم پراکندید.
قم، یک ذخیرهی الهی برای اسلام بود. تقریباً هفتاد سال قبل، حوزهی علمیهی قم به دست مردی بزرگ و برگزیدهیی از برگزیدگان خدا - مرحوم آیةاللَّهالعظمی حائری - کار گذاشته شد و این حوزه به عنوان یک مرکز، برای همهی طالبان به وجود آمد. تقریباً چهل سال بعد از این تاریخ بود که نهضت اسلامی از قم زبانه کشید و یکی از شاگردان مکتب آن مرد بزرگ - یعنی همان بزرگمرد استثنایی تاریخ ما و رهبر و مقتدا و امام فقیدمان، حضرت امام خمینی(قدّساللَّهنفسهالزّکیّهواعلی اللَّهکلمته) - پرچم مبارزهی اسلامی را در قم برافراشت.
اگر به چشم تاریخی نگاه کنید، به نظر میرسد که حوزهی قم، ثمرهی بسیار زودرس و پُربرکتی داشت. یعنی از وقتی که پایهی حوزه را گذاشتند، تا وقتی که حوزه عملاً و کمربسته وارد میدان شد، چهل سالی طول کشید؛ که در عمر یک ملت، زمان کوتاهی است. از بعد از شروع این نهضت تا امروز - که قریب سی سال میگذرد - شما ببینید که در دنیا، اسلام و قرآن و ارزشهای اسلامی در چه وضعی است.
آن مجموعهیی که این حوزه را پذیرایی کردند و به آن کمک نمودند و آن را در خانهی خود پذیرفتند و طلاب را مانند فرزندان و برادران خویش، در میان خود گرفتند و وقتی نهضت شروع شد، به سربازان اولیهی این نهضت - یعنی طلاب قم - پناه دادند و هنگامی که بنا شد نهضت اوج بگیرد، اولین قربانیها را در این راه فدا کردند، مردم قم بودند. این را در تاریخ کشور و انقلابمان نباید و نمیتوان فراموش کرد. این، نه برای آن است که چون با قُمیها طرفیم و با آنها حرف میزنیم، میگوییم. این، حقیقتِ با ارزش و مقدسی است که باید به عنوان یک خط روشن، در انقلاب بماند و در تاریخ انقلاب تدوین شود.
و اما درسی که از این حقیقت باید بگیریم، این است که مردم قم همچنان که از روز اول، این شجرهی طیّبه را در خود پذیرفتند و به آن کمک کردند و از آن حراست و دفاع نمودند و وقتی لازم شد و نوبت آن پیش آمد، اولین قدم را در راه جهاد بزرگ اسلامی برداشتند و همچنان که بعد از پیروزی انقلاب - چه در جنگ و چه در میدان سیاسی و چه در تمام جریانات دیگر - همواره در صفوف مقدم قرار داشتند، در آینده هم همین موقعیت را برای خود حفظ کنند.
قم، همیشه باید آن دریای خروشانی بماند که هر جریان مخالفی در آن حل شود. باید همواره آن رود پُربرکتی باشد که آثار و برکات اسلامی خود را به سرتاسر میهن اسلامی و بیرون آن صادر کند. قم، مرکز انقلاب و اسلام است؛ چون مرکز حوزهی علمیه و علمای بزرگ و پرورشگاه انسانهایی است که میتواند انقلاب و کشور و ملت را در سطوح مختلف هدایت کند. شما مردم و جوانان و زن و مرد قم و شما حزباللّهیهای این شهر، همواره باید روح پاسداری از این ارزشها را با همان شور و خلوص و اخلاصی که همیشه داشتید، در خودتان حفظ کنید.
یک نکته در باب وظایف عمومی ملت باید مورد توجه قرار بگیرد و آن این است که هدف ما ملت مسلمان ایران که پشت سر امام بزرگوارمان حرکت و انقلاب کردیم و مردم جان و خون دادند و متحمل رنجها و مصایب شدند، چه بود؟ هدف از همهی این جریانات عظیم که به هدایت الهی، از روز اول تا امروز پیش رفته است، عبارت بود از اینکه در این کشور و در این خانهی اسلام، حیات طیبهی اسلامی تحقق پیدا کند.
ما خواستهایم که در میان ظلمات جاهلیت قرن بیستم، خورشید فروزان اسلام را به درخشش درآوریم. ما خواستهایم در هنگامی که نسلهای بشر، از مکتبهای گوناگون - از سرمایهداری پلید غرب تا کمونیسم ملحد شرق - دلزده شدند، بتوانیم مکتب حیاتبخش و راه زندگی سالم و مطلوب و شیرین را به بشر نشان بدهیم و آن، حیات طیبهی اسلامی است. تقریباً در طول این یازده سال، هرچه و در هر قسمتی که ما در راه اسلام پیش رفتیم، در همان قسمت زندگی شیرین شده است و در هر بخشی که توفیق پیدا نکردیم در جهت اسلام حرکت بکنیم، در آن بخش زندگی سخت و تنگ و تلخ باقی مانده است.
حیات اسلامی، حیات طیبه است. حیات طیبه، یعنی زندگییی که کام انسان را شیرین کند و انسان با آن زندگی، احساس آرامش و آسایش نماید. ما در تشکیل نظام اسلامی و دولت و حاکمیت اسلامی، به اسلام نزدیک شدهایم و ارزشها را - تا آن حدی که برای ما مقدور بود - در حکام و زمامداران رعایت کردهایم. در این بخش، به همین اندازه زندگی شیرین شد.
در گذشته و امروز، در همه جای دنیا، حکامْ متکبر و مستکبر و از مردم جدایند و برای خود کار میکنند و دنبال منافع شخصی خویش هستند. ما در دوران رژیم سابق، این واقعیت را در کشورمان دیده بودیم. امروز هم در بسیاری از جاهای دنیا - اگر نگوییم در همه جا - این واقعیت را میبینیم. امروز، این پدیده در ایران نیست. امروز، زمامداران و مسؤولان امور کشور ما - آنهایی که دستشان مسؤولیتهای عمده است - پاک و از مردم و با مردم و پارسا و باتقوایند. در همین قسمت، به همان اندازه که ما به اسلام نزدیک شدیم، مردم احساس آرامش و آسایش میکنند.
ما در زمینهی دور کردن مردم از فحشا و فساد، اندکی به اسلام نزدیک شدهایم. جوانان ما، به سلامت و عافیت معنوی و روحی نایل شدهاند و از پوچی و فساد اخلاقی و تردیدها و دلزدگیهای زندگی، آسوده و رها گردیدهاند. ما در زمینههای گوناگون اقتصادی، در آن بخشهایی که سیاستهای اسلامی عمل شد، به اسلام نزدیک شدهایم و در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسایش میکنند. در هر جا هم که وارد مرحلهی اسلام و مقولهی اسلامی نشدیم، مردم در آنجا همان زندگی دشوار و وضعیت ناخوشایند را دارند. کسانی که اهل تحلیل و استدلال و بحث هستند، بردارند فهرست کنند تا برای مردم روشن بشود.
ما باید خود را به سرچشمهی اسلام برسانیم تا زندگی به تمامی شیرین شود. قرآن کریم میفرماید: (الّذین ان مکّناهم فی الارض اقاموا الصّلوة و اتوا الزّکوة و امروا بالمعروف و نهوا عنالمنکر)(1). من میخواهم این واجب فراموش شدهی اسلام را به یاد شما و ملت ایران بیاورم: امر به معروف و نهی از منکر. همهی آحاد مردم باید وظیفهی امر کردن به کار خوب و نهی کردن از کار بد را برای خود قایل باشند. این، تضمینکنندهی حیات طیبه در نظام اسلامی خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم. امر به معروف، یک مرحلهی گفتن و یک مرحلهی عمل دارد. مرحلهی عمل، یعنی اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهدهی حکومت است و باید با اجازهی حکومت انجام بگیرد ولاغیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
روزی بود که اگر کسی کار خلافی مرتکب میشد و دیگری به او اعتراض میکرد، نظام حاکم آن اعتراض را میکوبید. ما دیده بودیم که اگر گناهی انجام میگرفت، گناهکار تشویق میگردید؛ اما معترضِ به گناه کوبیده میشد! امروز، به عکس است. امروز، نه اینکه گناه در جامعه نیست؛ هست. زمان حکومت امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) هم در جامعه گناه بود؛ اما مهم این است که نظام و تشکیلات حاکم بر جامعه - آن کسانی که اداره و مدیریت کشور را بر عهده دارند - میل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند.
گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایی هم با زبان تند - در مواردی که مفسدهیی به وجود نیاید - گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از این موضوع غافلیم؟ همهی آحاد مردم، در محیط کسب و خانه و جمع دوستان و در محیط درس و دانشگاه و کلاً در هر جایی که هستند، اگر خلافی را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام میدهی؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبانهای گوناگون و نفَسهای مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید؛ چه این تخلف، تخلف شرعی و چه تخلف از قوانین باشد.
در سطح جهانی هم همینطور است. حتّی همین شقاوتمندهایی که امروز بر سیاستهای بزرگ جهانی حاکم هستند، اگر ملتها به آنها میگفتند و اعتراض میکردند، قدری از شقاوت خود میکاستند. امروز شما ببینید که سیاستهای قدرتمند عالم چه میکنند؟ ببینید قدرت امپراتوری مجهز به زر و زور امریکا، با ملتها و دولتها و ارزشها و ثروتهای مردم در سراسر دنیا چه میکند؟
البته من معتقدم که این، اوج فساد و نتیجتاً آخر آن است. من معتقدم این مقداری که امروز قلدری قدرتمندان و در رأس آنها امریکا در دنیا بیداد میکند، نشاندهندهی آن است که اینها آخر کارشان است. این، نشاندهندهی آن است که اینها رو به زوال میروند. در این، هیچ تردیدی ندارم که اینها روزهای اوج قدرت - یعنی اواخر قدرت - را میگذرانند و بالاخره دنیا و ملتها تحمل نخواهند کرد. رژیم امروزی امریکا، با پشتکار و ابتکار و نشاط مردمی در سالهای قبل به وجود آمد و به قدرت رسید و با حماقت و جلافت و سبکسری امروز سردمدارانش، رو به ضعف میرود و سرش به سنگ خواهد خورد. اگر مردم دنیا و دولتها، در مقابل این سبکسریها و جلافتها و تعدّیها میایستادند و حرف میزدند، جلویشان گرفته میشد.
البته، ما ملت ایران ساکت نخواهیم نشست. ما به ملتها و دولتهای دیگر تأسی نمیکنیم و از آنها تقلید نخواهیم کرد. ما وظیفهی خود را انجام میدهیم. ما تا همین امروز هم توانستهایم با قدرت اسلامی و توکل به خدا و انسجام و وحدت عمومیِ ملتمان و با روشنی راهی که در پیش داریم و هیچ ابهامی در راه خود نداریم، جلوی خیلی از تجاوزها را در دنیا بگیریم. ما باز هم به وظیفهی خود عمل خواهیم کرد و معتقدیم ملتها یکی پس از دیگری و روزبهروز آگاه و آشنا خواهند شد. نشانههای این آگاهی و آشنایی را در دنیا میبینیم.
مهم این است که ملت ایران، روح و نشاط انقلابی را در خود حفظ کند. شما باید شجاعتتان را حفظ کنید. این ملت و انقلاب و کشور، در درجهی اول با شجاعت آن رهبر بزرگ - که شجاعتی شبیه پیامبران و اولیای بزرگ خدا در او بود - و سپس با شجاعت یکایک آحاد این مردم توانست تا اینجا بیاید. قدرت و شجاعت، نترسیدن از غیر خدا و حفظ نشاط انقلابی خواهد توانست به توفیق و اعانت الهی، ما را به تمام هدفهایمان برساند.
من از شما برادران و خواهران عزیز و مردم مؤمن و حزباللّهی قم، مخصوصاً علمای اعلام و محترم و خانوادههای مکرّم شهدا و رزمندگان عزیز که زحمت کشیدید و در این هوای سرد و برفی تشریف آوردید، صمیمانه تشکر میکنم. توصیه و پیام من این است که مردم قم و همهی آحاد ملت، آن شأن و شور و رویّه و شجاعت انقلابی را در تمام لحظات برای خودشان حفظ کنند و به خدا توکل نمایند و بدانند به فضل پروردگار پیروزی از آن این ملت است.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) حج: 41
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.