پاسخ به:معیارها و ملاکهای ازدواج
دوشنبه 14 فروردین 1396 10:26 PM
مشاوره در امر ازدواج در رابطة با عامل تحصیل
همانگونه که اشاره شد میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین، در انتخاب همسر باید مورد توجه بسیار باشد. این موضوع را میتوان در چند سطح بررسی کرد:
با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد، در زندگی زناشویی مشكلی ایجاد نمیشود. معمولاً مردانی كه تحصیلات عالی دارند، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه (در صورت هماهنگی سایر عوامل) میپذیرند و گاه با تشویق، همیاری و کمک به او، باعث رشد تحصیلی وی هم میشود. البته در مواردی هم دیده شده كه مرد با داشتن تحصیلات عالی، همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب میكند؛ زيرا مایل نیست كه او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل شود. تمایلات دختر و پسر در مورد ميزان تحصیلات، در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. ولی بههرحال پایینتربودن ميزان تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشكل خاصي ایجاد نمیكند. اکثر روانشناسان برتری یکدرجهای مرد به زن یا برابری آنها را در تحصیلات، بهترین حالت برای ازدواج میدانند.
دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندك و یا در حدود متوسطه است. در این حالت ممكن است در زمان ازدواج بهعلت نكات مثبتی كه در پسر وجود دارد، پیوند زناشویی انجام شود. ولی این احتمال وجود دارد به دليل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر، احساس حقارت شوهر در مقابل زن بهتدریج موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به كشمكش روانی و اخلاقی شود. بنابراین، والدین و مشاوران باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد كرده و آنان را متوجه اختلافاتي كنند كه ممكن است بهخاطر اين هم سطح نبودن تحصيلات به وجود آيد. همسران نيز در صورت انتخابی اینچنینی، باید در این زمینه نرمخویی و گذشت بالایی را به خرج دهند و مردان باید از حساسیت ویژة خود در این امور بکاهند و دچار غرور کاذب و يا شکستهشدن این غرور نشوند.
حالت دیگر آن است كه زن یا شوهر پس از ازدواج ادامة تحصيل دهند؛ كه اختلاف ميزان تحصیل در این مقطع ایجاد و این مسئله موجب ازهمگسیختگي و یا برهمخوردن محیط گرم خانواده ميشود. در این موارد مثلاً اگر مرد ادامة تحصيل دهد و به درجات بالاي علمي برسد، باید به او زندگی قبل از تحصیلات و گذشت و همکاری بیش از حد همسرش در این راه را یادآوری کرد. همچنين زن را براي تطبیقدادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب كرد و بالاخره زوجین را آگاه كرد در خصوص اينكه ازهمگسیختگی زندگی آنها، شرایط بهتری را ایجاد نمیكند از سویی دیگر، زن را برای رسیدن به همسرش و مرد را برای حمایت همهجانبة او در زمینة پیشرفت زن ترغیب و تشویق كرد. عکس این حالت هم کاملاً صادق است.
دخترانی هستند با تحصیلات عالی كه به دلايل مختلف با مرد كمسواد یا بیسواد ازدواج میكنند. در مورد اینگونه دختران و بالعكس پسرانی با این حالت، والدین و مشاوران باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا كنند و به آنان بینش دهند كه هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افكار غیرواقعی براي جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. بنابراين، یا اینگونه دختران و پسران تن به چنین ازدواجهایی نخواهند داد و یا با شناختی جامع و کامل تن به این کار میدهند و بهرغم این تمایز آشکار و با توجه به راهنماییهای مشاور و شعور بالای خود، زندگی سرشار از موفقیت را رقم میزنند.
کفویت نگرشی و طرز تفکر
یكی از عوامل مؤثر برای رسیدن به زندگی متعادل و منطقی، طرز فكر یكسان است.
طرز فكر و اندیشه افراد، از نوع فرهنگ، ميزان تحصیلات و سن افراد تأثير میپذیرد. مشابهبودن در نوع تفكر و بهعبارتی «كفوفكریبودن» بهمعنای همسطحبودن و یكسانی در نوع جهانبینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
این همکفوبودن كمك میكند تا شیوة تفكر افراد كه مسلماً با یکدیگر متفاوت است به هم نزدیک شده و افراد برای یکدیگر قابل درک باشندوبتوانند از دریچة دیگری به دنیا بنگرند.
البته این موضوع مستلزم درک کامل و همیشگی طرفین از یکدیگر نیست.زيرا ویژگیهای شخصیتی افراد با یکدیگر متفاوت و رشد آنها در محیطها و با فرهنگهای مختلف است. اما باید توجه داشت که این تفاوت دیدگاه در حد معمول و طبیعیاش کاملاً منطقی است و حتی برای رشد و تحلیل همهجانبة برخی از مسائل لازم و گاه ضروری است.