معیارها و ملاکهای ازدواج
دوشنبه 14 فروردین 1396 10:23 PM
مقدمه
مهمترین مسئلهای که هر جوان در طول زندگی با آن روبهرو است، مسئلة انتخاب شریک زندگی است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی خانوادگی بهوجود میآید، به خطای انتخاب و عدم سنخیت و کفویت همسران برمیگردد. در انتخاب همسر باید توجه داشته باشیم، میخواهیم کسی را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگی کنیم. نباید این مسئلة مهم از روی احساسات و بدون دقت و مشورت انجام گیرد، زیرا اگر انسان با همسري شايسته، مناسب و هماهنگ ازدواج نكند، کارش بسیار مشکل خواهد بود. مبادا با خود بگوید: فعلاً ازدواج میکنم و اگر در آینده نتوانستیم با هم زندگی کنیم، میتوانیم از هم جدا شویم.
برای انتخاب همسر باید معیارهایی داشته باشیم؛ یعنی دختر و پسر، باید ملاکها و میزانهایی داشته باشند و بدانند چه همسری، با چه مشخصات و چه صفاتی میخواهند؟
از اینجاست که اهمیت شناخت معیارها و ملاکهای مناسب ازدواج برای جوانان مطرح میشود و آنها تشنة یافتن منبعی برای شناخت این معیارها میشوند. با توجه به این نیاز اساسی، در اینجا مجالی یافتیم تا در رابطة با مهمترین و اساسیترین معیارها و ملاکهای یک همسر خوب برای ازدواج سخن بگوییم.
معیارها و ملاکهای انتخاب همسر
در یك جمعبندی كلی، معیارها و ملاكهای انتخاب همسر مناسب (یعنی همسری که شما را در رسیدن به اهداف ذکرشده برای ازدواج یاری دهد و شما نیز برای رسیدن او به خواستهها و نیازهایش بايد تلاش کنید) دو نوع است:
آنهایی كه ركن و اساس هستند و برای رسیدن به یك زندگی سعادتمندانه نقش بسزایی دارند؛
آنهایی كه شرط كمال هستند و برای بهتر و كاملترشدن زندگیاند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.
عوامل دستة اول را میتوان در موارد زير گنجاند:
کفویت؛
شرایط اقتصادی؛
ویژگیهای جسمی (زیبایی) و روحی؛
سن؛
شرایط شخصیتی (درونگرا، برونگرا، مكانكنترل بیرونی، مكانكنترل درونی، شخصیت قربانی)
دوست داشتن؛
عامل اصلی و سرنوشتساز در دستة اول کفویت است که بهصورت اجمالی به بررسی آن میپردازیم.
«کفو» در لغت بهمعنای نظیر و شبیه است و در ازدواج بهاین معناست که میان زن و شوهر باید تا حدی شباهت وجود داشته باشد
زن و شوهری که میخواهند عمری را با هم زندگی و برای تربیت فرزندانی سالم و صالح کوشش و همکاری كنند، باید با یکدیگر توافق و همتایی و همانندی نسبی داشته تا مجذوب یکدیگر شوند و بتوانند نیازهای جسمی و روحی یکدیگر را درک و به آن پاسخ گویند. بهعنوان مثال، تحصیلات مشابه باعث همگونی ميشود. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجة تشابه درجة هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوتهای عمدهای در جهانبینی و نگرش افراد ایجاد میكند. آیا فردی كه تحصیلات دانشگاهی را در مقطع لیسانس تجربه كرده و افكار و عقایدش بهطور خاصی منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی كه دارای بهرة هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع راهنمایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوة سخنگفتنها، نشست و برخواستها، معاشرتهای اجتماعی، توانايیهای متفاوت و مهارتهای لازم برای یك زندگی مشترك موفق و همچنين کفویت در سن و بسیاری موارد مشابه و تأثيرگذار در زندگی بشری تحت تأثير مستقیم آموزشهای ناشی از میزان تحصیلات نیست؟
در جاهلیت قبل از اسلام، قشربندی قبیلهای و پایگاه و طبقة اجتماعی، ملاک همة ارزشها و وصلتها شمرده میشد و بر همین اساس، ازدواج صورت میگرفت و کفویت به همانندی و همتایی طبقاتی و قبیلهای تفسیر میشد. پیامبر اعظم اسلامصلیاللهعلیهوآله برای شکستن این پندار و جلوگیری از انحرافها «اسلام» و «ایمان» را بهعنوان شرط بایسته و لازم در امر ازدواج معرفی و بقیة شروط کفویت را زیرمجموعة آن بیان کردند.
درواقع، میتوان گفت که ازدواج نوعی ترکیب بین دو انسان است، یک مرد و یک زن. همانطور که در ترکیبات شیمیایی دو عنصری که با هم ترکیب میشوند هرقدر از نظر هویت وجودی به یکدیگر نزدیکتر باشند ترکیب آن دو استوارتر و عمیقتر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی نباشد، ترکیب آن دو سست و لرزان بوده و پس از زمان کوتاهی از بین خواهد رفت، در ازدواج هم با توجه به تفاوتهایی که میان زن و مرد وجود دارد، به هر ميزان زمینههای اشتراکی و یکسانی بین آنها بیشتر باشد، ازدواج آن دو استوارتر و محکمتر خواهد بود و بالعکس. پس اساس کار در روابط میان زن و شوهر، تناسب و هماهنگی میان آن دو است و باید به اصل کفویت و همانندی در ابعاد مختلف آن از جمله:
کفویت و همخوانی در ایمان و عقاید مذهبی؛
کفویت در اخلاق؛ تناسبات خانوادگی از نظر: اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی؛
کفویت ادراکی و تحصیلی؛
کفویت نگرشی؛
کفویت از نظر هوش؛
تناسب سیاسی و اجتماعی.
توجه خاص و ویژهای مبذول داشت.