پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)
شنبه 12 فروردین 1396 3:02 PM
اهل دردم غم هادی دارم
سامرایی است دل بی تابم
زندهی فیض مدام یارم
مردهی یک نفس سردابم
امشب از خویش برون میآیم
تا به چشمان پرآبش گریم
تا که بر آهِ دلِ شعلهورش...
بر تن پر تب و تابش گریم
كینهی اهرمن تیرهسرشت
با مدار طبق نور چه كرد؟!
فتنهی قوم پلید ابلیس
با جمال پسر حور چه كرد؟
دست تزویر دوباره بیرحم
آتش كینهی خود را افروخت
در پس پردهی تنهایی خود
مردی از نسل صلابت میسوخت
رفته رفته اثری سخت نمود
زهر در جان شریف آقا
در تب و تاب شد و سوسو زد
شمع چشمان شریف آقا
خاک بر فرق من از این جمله
همچو بسمل به قفس پرپر زد
پسرش پارهگریبان گریان
در عزاداری او بر سر زد
جگر زهر چشیده یعنی
آب گردیدن گل در آتش
هر كه از نسل علی شد مسموم...
ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش
نا نمانده به تن و دیده پر آب
سینه سوزان و لبش خشک ولی
زمزمه كرد و به سینه كوبید
كه فدای تو حسین ابن علی
بر سر پای پسر سر بنهاد
لحظهی آخر جان دادن بود
از لبش ذكر نمیافتاد و
یاد آن صحنهی افتادن بود
یاد میكرد از آن ساعت كه
از فراز فرس آقا افتاد
تشنهلب با بدن غرق به خون
گوشهای در دل صحرا افتاد
یاد آن یوسف افتاده به چاه
گرگها دور و برش زوزهكشان
گرگ وحشیتری از راه رسید
چنگ زد... بُرد... سرش زوزهكشان
گوش كن مابقی قِصّه ز من
گر چه این روضه دهد آزارت
سر بریدند و دویدند... حرم
این بود معنی قتل و غارت
مجتبی روشنروان