0

☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻
پنج شنبه 3 فروردین 1396  8:08 PM

 

ترب می خواهی؟
تعداد مجروحین بالا رفته بود فرمانده از میان گرد و غبار انفجار هاپاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻ دوید طرفم و گفت: سریع بی سیم پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻بزن عقب بگو یک آمبولانس بفرستندمجروحین را ببرد.
شستی گوشی بیسیم را فشار دادم به خاطر این که پیام لو نرود و عراقی ها از خواسته مان سر در نیاورند پشت بی سیم با کد حرف میزدیم
گفتم: حیدر حیدر رشید چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید بعد صدای کسی آمد، رشید به گوشم به او گفتم: رشید جان حاجی گفت یه دلبر قرمز بفرستید
خندید و گفت: هه هه هه دلبر قرمز دیگه چیه؟؟؟پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻
گفتم شما کی هستی؟؟؟پس رشید کجاست؟
گفت رشید چهار چرخش رفته هوا من در خدمتم.
پرسیدم :آخوی مگه برگه کد نداری؟پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻
با تعجب جواب داد برگه کد دیگه چیه؟بگو ببینم چی میخوای؟پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻
دیدم عجب گرفتاری شدم از یک طرف باید با رمز حرف میزدم از طرف دیگر با یک آدم شوت طرف شده بودم.
گفتم :ببین رشید جان از همانها که چرخ دارند گفت چه میگوی؟درست حرف بزن ببینم چه میخواهی؟
گفتم: بابا از همانها که سفیده، با خنده گفت: هه هه نکنه ترب می خواهی؟
با تلخی جوابش را دادم: بی مزه بابا از همان ها که رو سقفش یک چراغ قرمز داره 
او هم نه گذاشت نه برداشت و یک راست حرف دلش را گفت که :د لامصب زودتر بگو که آمبولانس می خواهی دیگه. کارد میزدند خونم در نمی امد هر بد و بیراه بود به آدم پشت بی سیم گفتم.پاسخ به:☻☻☻ لبخند پشت خاکریز (طنزهای جبهه) ☻☻☻


 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
mty1378 ravabet_rasekhoon omiddeymi1368 mehdi0014
دسترسی سریع به انجمن ها