0

**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**

 
mty1378
mty1378
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 7386
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:**داستان های کوتاه و جملات پند آموز**
یک شنبه 7 خرداد 1396  9:37 PM

ظریفی با عربی همراه شد ، در آن اثناء از او پرسید که چه نام داری؟

گفت : مطر ! یهنی باران . گفت کنیت تو چیست ؟ گفت : ابوالغیث یعنی پدر باران .

گفت : پدرت چه نام دارد ؟ گفت: فرات !

گفت: کنیت او چیست ؟ گفت : ابوالفیض ! یعنی پدر آب روان .

گفت : نام مادرت چیست ؟ گفت : سحاب ! یعنی ابر . گفت : کنیت او چیست ؟ گفت : ام البحر ! یعنی مادر دریا .

  گفت : برای خدای ، لحظه ای باش تا زورقی پیدا کنم  ، و گرنه درهمراهی با تو غرق خواهم شد !


#لطایف_الطوایف
 

وقتي مي گوييم علي غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را 
وقتي مي گوييم حسين غريب بود لعنت ميکنيم مردمان آن زمان را
 خدا نکند روزي بگويند مهدي غريب بود که آينده گان لعنتمان کنند

 

!جنـگ نـرم , تـفـنـگ نميخواهد چـادر ميخواهد


 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها