0

مقدس مآبان، دین را رها کنند!

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

مقدس مآبان، دین را رها کنند!
شنبه 7 اسفند 1395  3:51 PM

«بى گمان خداوند چیزهایى را بر شما واجب كرده است، آنها را پایمال نكنید، و حدود و مرزهایى نهاده است، از آنها درنگذرید، و از چیزهایى بازداشته است، آنها را مشكنید؛ و درباره امورى سكوت كرده است، و از روى فراموشى آنها را وانگذاشته است، درباره آنها خود را به رنج نیفكنید و تكلّف ایجاد نكنید».

 
تحجر وهابیت

شناخت درست مرزهای دین از مهمترین ارکان دینداری است، دین مجموعه اى از مرزها را مشخص كرده و امورى را واجب ساخته، و از امورى بازداشته است؛ و در این میان، درباره امورى سكوت كرده است و آنها را به خودِ مردم، و خِرَد آنان و شرایط زندگیشان واگذاشته است؛ و خداوند این كار را نه از سرِ فراموشى انجام داده، بلكه اقتضاى دین مرزبانانه و حریمدارانه این است. 

 امام على علیه السلام در این باره توصیه ای هشدار دهنده دارند که: «بى گمان خداوند چیزهایى را بر شما واجب كرده است، آنها را پایمال نكنید، و حدود و مرزهایى نهاده است، از آنها درنگذرید، و از چیزهایى بازداشته است، آنها را مشكنید؛ و درباره امورى سكوت كرده است، و از روى فراموشى آنها را وانگذاشته است، درباره آنها خود را به رنج نیفكنید و تكلّف ایجاد نكنید».

«بی‌گمان این دین، در دست بدكاران گرفتار بود؛ در آن، كار از روى هوس مى‌راندند ، و به وسیلۀ آن دنیا را می‌جستند.»

خداوند حکیم، قواعدی را مشخص ساخته و آدمیان را در حیطه اى آزاد گذاشته، و برایشان منطقة الفراغ ایجاد نموده است. مقدّس مآبى ایجاب مى كند كه انسان چنین تعلیم والایى را نادیده بگیرد و گمان كند كه دین نباید فراغتی داشته باشد، و نباید امورى را به عهده خود مؤمنان واگذارد تا هرگونه خواستند و متناسب عصر و زمانه و محیط خود عمل كنند. 

دین مردم را آزاد گذاشته است!

برخی متحجرین در برابر آزادی ها و فراغت هایی که دین در اختیار مردم قرار داده است، گمان می کنند كه خداى رحمان فراموش كرده است در این حیطه ها تكلیف تعیین كند، پس برعهده آن هاست كه در چنین زمینه ها، حدّ و مرزهایى ایجاد نماید!

به بیان امیرمؤمنان، على علیه السلام: «آیا خداى پاك از هر كاستى، دینى ناقص فرستاده و از آنان براى كامل‌كردنش یارى خواسته؟»

بى گمان، اسلام دینى كامل، براى همگان، و هر زمان و مكان است، و لازمهٔ چنین دینى است كه حدّاكثرى نباشد و در حیطه‌هایى، مؤمنان را آزاد بگذارد و در آن‌جا آزادى تكلیف باشد، تا دین و دین‌دارى به تكلّف كشیده نشود.  

در نظر برخی دانشمندان از جمله شهید مطهری، بعضى‌ها جمود به خرج مى‌دهند و خیال مى‌كنند كه چون دین اسلام، دین جامعى است، پس باید در جزئیات هم تكلیفِ معینى روشن كرده باشد. نه، این طور نیست، اتفاقا جامعیتِ اسلام ایجاب مى‌كند كه اساسا، در بسیارى از امور دستور نداشته باشد. نه اینكه هیچ دستور نداشته باشد، بلكه دستورش این است كه مردم آزاد باشند، و به اصطلاح، تكلیفى در آن امور نداشته باشند. 

دین، آرام آرام به انزوا می رود

از جمله امور آسیب‌زننده به دین، استفاده ابزاری از دین است؛ یعنی دین در خدمت تمایلات و مطامع اشخاص قرار بگیرد و در حوزۀ اقتدار این و آن واقع شود. در چنین صورتی، بر رنگ فطری دین، رنگ تمایلات شخصی زده می‌شود.

چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد/موسیی با موسیی در جنگ شد

و این موجب گریز مردمان از دین و دینداری می‌شود. آنان که دین را ابزار قدرت، سیاست، حکومت، دنیاطلبی و منفعت‌جویی خویش می‌سازند، در واقع، دین را از شأن هدایتی و معنوی‌اش، ساقط می‌کنند و موجبات سستی ایمان مردمان را فراهم می‌سازند.

بى‌گمان اعتماد و اتّكا به چنین دینى، فرو مى‌ریزد، و دلبستگى به چنین آیینى، رنگ مى‌بازد، و انتظار هدایت و رستگارى از آن نمى‌رود؛ و همین امور سبب مى‌شود كه دین و دیندارى، نقش اصلی خود را در زندگى از دست بدهد، و آرام آرام به انزوا رود یا حضورى بى‌اعتبار داشته باشد.

برخی متحجرین در برابر آزادی ها و فراغت هایی که دین در اختیار مردم قرار داده است، گمان می کنند كه خداى رحمان فراموش كرده است در این حیطه ها تكلیف تعیین كند، پس برعهده آن هاست كه در چنین زمینه ها، حدّ و مرزهایى ایجاد نماید! به بیان امیرمؤمنان، على علیه السلام:«آیا خداى پاك از هر كاستى، دینى ناقص فرستاده و از آنان براى كامل‌كردنش یارى خواسته؟»

امیرمومنان على علیه السلام، در عهدنامه مالك اشتر از چنین پدیده‌اى این‌گونه سخن رانده است: 

«بی‌گمان این دین، در دست بدكاران گرفتار بود؛ در آن، كار از روى هوس مى‌راندند، و به وسیلۀ آن دنیا را می‌جستند.»

کلام پایانی

امام علی علیه السلام از دوران اسارت دین سخن می گوید که دوران عمروبن عاص وعبدالله بن سعدبن ابى ‌سرح، است که پیش از مالك اشتر بر مصر حكم رانده بودند و دین در دست آنان، چون ابزارى براى مطامع پلیدشان بود. و البتّه سخن امام علیه السلام، حقیقتى است همیشگى و ممکن است هر زمانی دین به اسارت در آید،و پیامدهاى ناگوار به بار آید.

تعبیر «اسیر» براى دین، به این معنی است که دین در خدمت عده ای باشد و مطیع اوامر و هوس‌هایشان. و اگر چنین شود، هر خیانت و جنایتى به نام دین صورت مى‌گیرد؛ و در نتیجه، دین‌گریزى در میان مردم باب خواهد شد!


منابع:

نهج البلاغه ، حکمت ۱۰۵، خطبه 18.

مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ص١٦٤.

مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول

حامد رفیعی -  تبیان

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها