پاسخ به:اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
پنج شنبه 21 بهمن 1395 7:02 PM
تومثل قلب حیدربی قراری
توهم مثل علی ابربهاری
شنیدم ازحسن که دردعایت
برای رفتنت تعجیل داری
درون سینه غم بسیاردارم
سخن هابادرودیواردارم
اگردیوارودرراهم ببخشم
شکایت ازنوک مسماردارم
اگرچه فاطمه جان خسته جانی
مراارام کن گرمی توانی
نمیگویم بزن حرفی ولی با
نگاه خسته ات کن همزبانی
اگرچه فاطمه بیمارهستی
توزخمی درودیوارهستی
ولی بااین تن وجسم نحیفت
برایم حیدرکرارهستی
نزن برهم دگرارامشم را
نکن اشفته تراسایشم را
کنارمن بمان حتی دراین حال
تودیگرردنکن این خواهشم را
زدرداسخوان درالتهابی
چه دردجان گدازوپرعذابی
نشستم درکناربسترتو
بمیرم من عجب وضع خرابی
توبازاری وناله خوگرفتی
جوانی!دست برپهلوگرفتی
دوسه ماهیست رویت راندیدم
چراازمرتضایت روگرفتی
تو یار زاده ی بیت عتیقی
تو دری،کهربایی یا عقیقی
دوچشمم میخ دررادیدگفتم
خدای من عجب زخم عمیقی
شاعر : بهرام خیرالهی